اختلافات ما از آن روز شروع شد تا این که او گفت طلاق می‌خواهد و اگر طلاقش ندهم به‌طور مخفیانه با فرزندمان فرار می‌کند. کشمکش‌ها بین من و همسرم ادامه داشت تا این که روز ۱۳ اسفند سال ۹۹ درحالی‌که در خانه خوابیده بودم متوجه اصابت ضربه‌ای به سرم شدم. از خواب که پریدم همسرم را دیدم که بالای سرم ایستاده است. او با یک چکش به سرم ضربه زده بود. در همان حالت بود که او مقدار زیادی اسید روی صورتم ریخت و همراه دخترم از خانه بیرون رفت. درحالی‌که همه وجودم می‌سوخت همسایه‌ها به کمکم آمدند و من را به بیمارستان رساندند اما چشم چپم نابینا و صورتم دچار سوختگی شدیدی شد.

شاکی در ادامه گفت: با وجود همه مصیبتی که تحمل کردم اما همسرم را دوست داشتم و نمی‌خواستم پایش به اداره پلیس کشیده شود. از طرف دیگر خانواده‌ام گفتند بهتر است با همسرم آشتی کنم و با هم زندگی کنیم. به همین دلیل از او شکایت نکردم. همسرم به خانه برگشت و مدتی از ماجرای اسیدپاشی گذشت تا این که فهمیدم او قصد دارد مخفیانه دخترم را از ایران خارج کرده و خودش هم فرار کند. به همین دلیل تصمیم به شکایت از او گرفتم. به‌دنبال شکایت این مرد، همسرش بازداشت شد؛ اما برخلاف ادعاهای شوهرش که می‌گفت او به‌خاطر مهاجرت رویش اسید پاشیده ادعای تازه‌ای را مطرح کرد. زن اسیدپاش گفت: مدتی بود متوجه رفتار عجیب شوهرم شده بودم. وقتی در این‌باره تحقیق کردم متوجه شدم که او و ۲ نفر از اقوامش در خارج از تهران خانه‌ای اجاره کرده‌اند و شوهرم زنی را صیغه کرده که در آنجا زندگی می‌کند. او به من خیانت کرد.

متهم درباره اسیدپاشی نیز گفت: من روی شوهرم اسید نپاشیدم. روز حادثه من مشغول ریختن چاه بازکن در دستشویی مان بودم و شوهرم هم روی چهارپایه رفته بود تا قفس قناری‌ها را نصب کند اما از چهارپایه افتاد و به ظرف لوله باز کن خورد و مقداری اسید رویش ریخت. من در این ماجرا دخالتی نداشتم. در همین حال قربانی اسیدپاشی نیز درباره سوءظن همسرش گفت: مدتی قبل با دوستانم به شمال سفر کرده بودیم که خانمی گوشی‌اش را به من داد و خواست تا از او عکس بگیرم. در همین هنگام دوستم از من عکس گرفت و آن را برای همسرم فرستاد. دوستم قصد شوخی داشت اما همسرم باورش شد و فکر کرد به او خیانت کرده‌ام و درنهایت این بلا را بر سرم آورد.براساس این گزارش تحقیقات بازپرس جنایی درخصوص پرونده اسیدپاشی همچنان ادامه دارد.