گروه جامعه: رویارویی کیمیا علیزاده ورزشکار مهاجرت کرده ایرانی در لباس تیم پناهندگان با ناهید کیانی ملیپوش تکواندوی کشورمان در المپیک توکیو موجب شد تا بار دیگر زخم قدیمی مهاجرت نخبگان در کشور سرباز کند، اگرچه به زعم عدهای این موضوع در بسیاری از کشورها یک پدیده عادی است که یک ورزشکاری در عرصه بینالمللی مقابل هموطنش قرار بگیرد.
تراژدی زمانی به وجود میآید که هر پایانی منتج به یک غم بزرگ شود، غمی که شاید تا مدتها از یاد نرود، تراژدی در این روزها فراوان است از وضعیت خوزستان بگیر تا داستان کرونا در ایران، اما کسی فکر نمیکرد که آوردگاه المپیک نیز برای ایرانیان تراژدی شود. این تراژدی زمانی به وقوع پیوست که ناهید کیانی و کیمیا علیزاده دو تکواندوکار زن ایرانی یکی تحت لوای تیم کشورمان و دیگری تحت لوای پرچم پناهندگان به مصاف هم رفتند مسابقهای که در صورت برد هر یک، برای هر ایرانی یک بازی دو سر باخت بود. کسی نمیتوانست برای برد هر یک شادی کند چنانکه برنده بازی نیز نتوانست و با غمی بزرگ تاتامی مسابقه را ترک کرد.
کیمیا علیزاده که تا همین چند سال گذشته عضو تیم ملی ایران بود و با لباس تیم ملی ایران نام خود را به عنوان اولین بانوی مدالآور ایران در المپیک ثبت کرد به دلیل برخی از مسائل و محدودیتها از ایران خارج و پناهنده آلمان شد. با این حال حضور او در المپیک در لوای تیمهای آلمان و ایران نبود. او همچون چند ورزشکار دیگر ایرانی، سوری و ... در قالب تیم پناهندگان و با پرچم کمیته ملی المپیک در این رقابتها حضور پیدا کرد، امری که پیش از این نیز برای ورزشکاران دیگری از سراسر جهان به رقم خورده است.
کیمیا علیزادهها در همه حوزهها وجود دارند، آندره آغاسی در ورزش تنیس، مریم میرزاخانی و کوچر بیرکار در عرصه ریاضیات، امید کردستانی در حوزه آی تی، بیژن طراح معروف و... کسانی هستند که بیشترین معروفیت را در عرصه جهانی دارند، اما موفقیت آنها هیچ یک به نام ایران رقم نخورده است. اما چرا حضور این افراد در آوردگاههایی مانند المپیک در قالب یک تیم دیگر چنین مورد توجه قرار میگیرد.
در این سالها دلایل زیادی برای مهاجرت افراد نخبه ذکر شده است، اما برخی دیگر از جمله برخی از جامعه شناسان اظهار میکنند که نباید خروج هر کسی حتی یک ورزشکار از کشور را به عنوان خروج یک نخبه در نظر گرفت و باید بین این افراد و خروج نخبههای تأثیرگذار در کشور تفاوت قائل شد. از نظر آنان حضور کسانی، چون کیمیا علیزاده یا دیگر ورزشکاران در هر کشور دیگری یک امر عادیست کما اینکه بسیاری از تیمهای ملی فوتبال از بازیکنانی استفاده میکنند که ملیتهای دیگری داشته و در مقابل تیمهای ملی خود نیز بازی میکند ماهیت ورزش امروزی چنین است. به زعم این افراد نباید اینگونه مهاجرتها را برجسته کرد و مسال اصلی دیگر را فراموش کرد.
مرتضی قلیچ، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین در رابطه حضور ورزشکاران یک کشور در قالب تیمهای دیگر گفت: حضور یک ورزشکار در قالب یک تیم دیگر، امری عادی در همه کشورها است. در المپیک قبلی هم یک کشتی گیر ایرانی در قالب تیم ملی آذربایجان حاضر شد و حتی مدال هم به دست آورد. بسیاری از فوتبالیستهای آفریقایی در مقابل تیمهای ملی کشور خود بازی میکنند و این مسأله چندان حساسیت ایجاد نکرده است.
وی افزود: امروزه گرفتن شهروندی غرب برای طبقه متوسط ایرانی دارای اهمیت است، این مسأله مهم است که چرا باید چنین اتفاقی رخ دهد. اینکه کیمیا علیزاده و دیگران در قالب تیم پناهندهها حضور پیدا کرده است مسأله نیست، مسأله اصلی ما نابرابری است. مسأله اصلی ما رسیدگی به این نخبگان و حفظ آنها است.این جامعه شناس تأکید کرد: البته نباید پدیده فرار مغزها را کم اهمیتتر از فرار ورزشکاران دانست. موفقیت ملی فقط مدال نیست بلکه افزایش درآمد سرانه ملی و حل کردن مسائل مردم است.
قلیچ بیان کرد: اینکه یک ورزشکار بیرون میرود مسأله اصلی ما نیست. بلکه مسأله اصلی ما مشکلات جامعه است، مشکلاتی که برای نویسندگان و جامعه شناسان و ... پیش میآید و نباید این مشکلات را در سایه خارج شدن کیمیا علیزاده و حضور در المپیک فراموش شود و به نوعی این مشکلات را در حاشیه آن قرار داد.
چرا کیمیا علیزادهها خارج میشوند؟
این تنها یک روی سکه قصه کیمیا علیزاده و عیلزادهها است. قصههای دیگری نیز وجود دارند، محدودیتهایی که برای این افراد به وجود میآید، کمبود امکانات و تبعیضهایی که وجود دارد همه و همه در رفتن این افراد نقش دارند. همه ما گلشیفته فراهانی را به یاد میآوریم بازیگری که یک نقش اصلی را در فیلمی از کارگردان بزرگ سینما ریدلی اسکات در کنار ستارههای بزرگی، چون راسل کرو و لئوناردو دیکاپریو برعهده گرفت و تمامی خطوط قرمز کشور را رعایت کرد، اما در زمان بازگشت به کشور به جای تشویق برای او مشکلات بسیاری را فراهم کردند. او سرانجام مهاجرت را بر ماندن ترجیح داد. همین موضوع در مورد شطرنجبازان و کارگردانان بهنام یا موزیسینها و ... دیگران نیز وجود دارد. اگر قرار است به حضور این افراد افتخار کنیم باید موانع را از سر راه آنان برداشت نه اینکه با ایجاد موانع، آنها را مجبور به خروج از کشور کرد.