گروه فرهنگی: موج پنجم کرونا حالا چنان کشور را در برگرفته است که آن را میتوان در زمره یکی از فجایع انسانی یک صد سال اخیر ایران دانست. بسیاری مرگ و میر ناشی از این پیک تازه را با کشتار شهروندان ایرانی در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی اول مقایسه میکنند و برخی نیز آسیبهای آن برای ایرانیان را غیرقابل جبران میدانند. در این میان و زمانی که مردم برای بقا و حیات خود نگران هستند دیگر شاید عجیب نیست که نتوانند به بخشی بزرگ از ویرانی که در اقتصاد و فرهنگ در حال وقوع است را آن چنان که باید مورد توجه قرار دهند.
حراج کتاب در بزنگاه کرونا
یکی از اصنافی که در دو سال اخیر و پس از شیوع گسترده ویروس کرونا به شدت آسیب دیده است، ناشران و کتابفروشیها هستند.حالا دیگر اگر ساعتی در خیابان انقلاب پیاده قدم بزنید با تعداد زیادی کتابفروشی مواجه میشوید که یا در شرف تعطیلی هستند یا حراج زده اند و حتی در مواردی کتاب هایشان را در پیاده روی مقابل فروشگاه هایشان برای حراج گذاشته اند، و چه تصویر دردناکی است برای آنانی که شور و شوق خریدن کتاب در خیابان انقلاب را به یاد میآورند و حالا میبینند چطور کرونا تیرخلاص را به شکل غمناکی بر تن کتابفروشیهای راسته انقلاب زده است.
هر چند بیشترین آسیب به ناشران در ابتدای شیوع ویروس کرونا زده شد، زمانی که تصور عمومی انتقال ویروس از طریق هر جسمی و از قضا نیز کتاب بود، اما اثرات آن تاکنون نیز باقی مانده است. اثراتی که به نظر میرسد به زودی از آن خلاصی نخواهند یافت.«بسته شدن یک کتابفروشی، توقف قلب تپنده یک شهر است»؛ این جمله دانی لافریر، نویسنده کانادایی تبار برای تعریف احوال این روزهای نشر و کتاب در سراسر دنیا مصداق مناسبی است و در ایران نیز اوج گرفتن دوباره کرونا و وضعیت نامعلوم نمایشگاههای کتاب و بحران مداوم اقتصادی حالا مزید بر علت شده است تا ناشران در سال جاری نیز، افق روشنی را پیش روی خود نبیند.
کتاب خوانی مجازی، فرصت یا تهدید ناشران؟!
در این میان بسیاری از امکان استفاده از کتاب به صورت صوتی یا پی دی اف و از طریق اپلیکیشنهای آن سخن میگویند، اما نباید از این نکته غافل شد که گسترش فضای مجازی و کسب و کار اینترنتی در حوزه کتاب و مورد استقبال واقع شدن اپلیکیشنهای عرضه کتاب و کتاب صوتی حتی به صورت رایگان در سایتها و کانالهای تلگرامی، خود بستر نشر و عرضه فیزیکی کتاب را پرتنش کرده و حال با تاکید دوباره به در خانه ماندن، هرچقدر این نرم افزارهای آنلاین احتمالا به نان و نوا میرسند، اما ناشران آسیبهای جدی میبینند.
هزینههای واقعی و پرداختهای مجازی
در حقیقت ناشران مدعی هستند که اپلیکیشنهای مختلف برای کتاب خوانی نه تنها هیچ سودی برای آنان در پی ندارد بلکه منجر به آسیب جدیتر نیز به ناشران نیز شده است.مساله این است که ناشر همه هزینههای کتاب از جمله هزینه طراحی جلد و صفحه آرایی و ویراستاری و حق نشر به نویسنده را پرداخت میکند و بعد با رقمی گاه کمتر از ۲۰ درصد پشت جلد، کتاب در معرض فروش قرار میگیرد و این تازه همه بحران نیست، تعداد زیادی از تولیدکنندگان کتابهای صوتی یا مدیران اپها همان رقم ناچیز را یا پرداخت نمیکنند یا مدتها ناشر را برای پرداخت معطل میکنند. از سوی دیگر این مشکل وقتی بزرگتر میشود که بدانیم دهها کانال تلگرامی در کنار دیگر شبکههای اجتماعی و سایتهای خاص pdf کتابها را به صورت مجانی در اختیار شهروندان میگذارند و در نهایت این ناشر است که متضرر میشود.
پیش از فراگیر شدن ویروس کرونا، بسیاری از ناشران، کاغذ و سایر اقلام را نقد خریده بودند، پول چاپخانه، صحاف و … را هم نقد پرداخت کرده اند و کتابها را بهخاطر بازار عید و نمایشگاه کتاب در انبارشان گذاشته بودند؛ کتابهایی که حالا احتمالا روی دست آنها مانده و تقریبا همه دریافتیهایی هم که منتظر بودند بگیرند به درخواست کتابفروشیها تا اطلاع ثانوی عقب افتاده است. در این میان، به نظر میرسد از این شرایط تنها ناشران دولتی جان سالم به در میبرند.
ناشران خصوصی و بحرانهای روزافزون
بیشتر ناشران خصوصی نیز معتقد هستند که در نهایت امکانات و تسهیلاتی که دولت وعده آن را داده بود به بخش دولتی تعلق یافت.«مجید صالحی»، مدیر مسئول انتشارات «شانی» در همین رابطه گفته بود که: «مدیرانی که مجموعه کلانی در اختیار دارند نه برای یک سال بلکه برای حداقل چهار سالِ پیش رو هم کاغذ در سطح کلان خریداری کرده اند، به عبارتی آنها هم هزینه تولید و هم کتابهای چاپ شده در انبار خود دارند؛ بنابراین تا پایان بحران و از چرخه خارج شدن نشرهای خصوصی و تازه کار، بقا خواهند داشت».
از سوی دیگر هر چند که کاغذ، با ارز دولتی همچنان وارد میشود، اما سیستم تحویل به ناشران دچار اختلال است و این موضوع دست ناشران را برای چاپ کتابهای جدید یا تجدید چاپ بسته است. همچنین شاهد افزایش قیمت کتاب در بازار هستیم و از آنجایی که قشر کتابخوان، معمولاً از درآمد بالایی برخوردار نیستند، میزان فروش کتاب نیز کاهش پیدا کرده است.
تیراژهایی که واقعی نیست
در این میان شاید بتوان گفت این روزها کتابهای درسی و کتابهای کمک درسی و آموزشی (که مافیای آن در کاغذ و چاپ در فرصتی دیگر باید بررسی شود) این روزها بیشترین شانس را برای ادامه حیات دارند. وضعیت چاپ و نشر کتاب، اما حالا به بحرانیترین روزهای خود رسیده است و تنها با چند استثنای خاص تیراژ نشر کتاب به ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ نسخه رسیده است. انگار این روزها کتاب آخرین چیزی است که اکثریت مردم مایل به خرید آن هستند بنابراین ناشران نیز ریسک بالاتر از این میزان تیراژ را به جان نمیخرند و در نهایت تنها در صورت وجود بازار برای کتابی خاص دست به تجدید چاپ میزنند.
در یک نمونه کتابی در سال ۱۳۹۹ که با اقبال مواجه شد در یک ماه به چاپ هشتم رسید، اما شاید کمتر کسی توجه داشت که دلیل این افزایش چاپ تعداد پایین نسخههای منتشر شده بود به طوری که در چاپ هشتم که ناشر از فروش کتاب مطمئن بود بیشتر از ۵۰۰۰ نسخه از کتاب را چاپ نکرد و از همین بابت است که بسیاری حتی همین تعداد چاپهای مجدد را نیز چندان دقیق نمیدانند و برخی حتی آن را ناشی از نوعی فریب جامعه ارزیابی میکنند.
برای درک وضعیت اسفبار خرید کتاب در ایران کافی است توجه کنید یکی از کتاب های پرفروش سال گذشته موفق شد به تیراژ۲۵۰۰۰ نسخه برسد و با این تیراژ در ردیف پرفروش ها قرار گرفت. حال کافی است این تیراژ را با جمعیت ۸۵ میلیون نفری کشور مقایسه کنید تا بهتر عمق بحرانی که در حال وقوع است را متوجه شوید.
از دهههای قبل، افزایش کمی ناشران در کنار بیتفاوتی و عدم توجه به سایر ارکان نشر، اعم از کتابفروشیها، توزیع و کتابخانههای عمومی وضعیت نشر را دچار اغتشاش کرده بود. حال و در این برهه زمانی نیز، کتابفروشیها که روزگاری توجیه اقتصادی داشتند و تعدادشان رو به افزایش بود، از کانون توجه و گردش مالی نشر تا حدود زیادی خارج شده اند.
بحران کاغذ، بحرانی همیشگی بر دوش ناشران
در این میان بحران بزرگی که همیشه پیش روی ناشران و به خصوص ناشران خصوصی وجود داشته است، موضوع کاغذ بوده است. مساله کاغذ طی سالها و دهههای گذشته یکی از مهمترین چالشهای ناشران کتاب در کشور بوده است. در برههای یارانه دولتی کاغذ وجود داشت و در برههای به خواسته ناشران اینیارانه قطع و به امور دیگر چاپ و نشر اختصاص پیدا کرد. طرحهای فصلی عیدانه، تابستانه، پاییزه و زمستانه کتاب، نمونه حمایتهایی هستند که بنا شد با حذف یا کمترشدن یارانه کاغذ، بهطور غیرمستقیم به ناشران و اهالی نشر اختصاص بگیرند.
یکی از عجیبترین دورههای دریافت یارانه کاغذ دقیقا در دولت دوازدهم بود. در دورهای که به لیست یارانهها که مراجعه میکنید با لیستهایی مواجه میشوند که انبوهی از اسامی ناشران در آن وجود دارد که شاید کمتر از دو عنوان کتاب در سال منتشر کرده اند.
در طول سالهای گذشته همواره ناشران و مسولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مساله کاغذ و یارانهاش دست به گریبان بودهاند. اما اهمیت مساله بود و نبود یارانه کاغذ، نباید باعث غفلت از دیگر عوامل و عناصر صنعت چاپ کتاب شود. برخی از ناشران معتقد هستند یارانه کاغذ، عاملی برای فساد اقتصادی و رانتخواری است؛ بنابراین باید از اصل و اساس حذف شود. برخی دیگر هم شاید چنین نظری داشته باشند، اما بودن یارانه را در وضعیت فعلی، یکمُسکّن موقت برای ادامه حیات چرخه نشر میدانند. اما عاملی که خیلی از ناشران به آن اشاره و بر آن تاکید دارند، نظارت بر تخصیص یارانه بر آن است؛ به اینمعنی که یارانه کاغذ به ناشرانی برسد که میخواهند کتاب چاپ کنند نه اینکه با کاغذ دریافتی با ارز دولتی، سوداگری کرده و آن را با قیمتی دیگر در بازار بفروشند.
طرح مساله فروش کاغذهای یارانهای در بازار آزاد، اما موضوع تازهای نیست و پیش از این حتی نام برخی رسانهها و روزنامهها نیز درباره آن مطرح شده بود و بارها درباره عدم نظارت دقیق بر این یارانه تاکید شده بود.
در نهایت به نظر میرسد ترکیب کرونا با عوامل بحرانی ناشران هم، چون کاغذ، بحرانهای اقتصادی که گریبانگیر قشر کتاب خوان شده است وضعیت را به نقطه اسفباری رسانده است که نه فقط ناشران را دچار مشکلات عدیده کرده است که کتابفروشیهای شهر را نیز به تعطیلی کشانده است. وضعیتی که اگر کمکهای دولتی مناسب به این صنف را در پی نداشته باشد با بحرانهای مضاعف همراه خواهد شد.