گروه بین الملل:روزنامه اعتماد نوشت: رجب طیب اردوغان رییسجمهور ترکیه در مراسم رونمایی از پهپاد پیشرفته بیرقدار آکینجی گفت که از این پس هیچکس نمیتواند سنگی را در خاورمیانه بدون اجازه ترکیه جابهجا کند و تحقق صلح در منطقه تنها از طریق مشارکت و همکاری این کشور امکانپذیر است.
بیان چنین سخنانی از سوی رییسجمهور ترکیه مهر تاییدی بود بر آنچه این کشور در پرتو دکترین نوعثمانیگری در منطقه دنبال میکند. پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه از سال ۲۰۰۲ به بعد بهتدریج سیاست خارجی این کشور دچار تحول شد.احمد داود اوغلو وزیر خارجه و نخستوزیر سابق ترکیه طراح دکترین نوعثمانیگری در کتاب خود تحت عنوان عمق استراتژیک بود. مهمترین تحول در سیاست خارجی ترکیه براساس این دکترین فاصلهگیری تدریجی از اردوگاه غرب به دلیل نارضایتی از نپذیرفتن این کشور در اتحادیه اروپا و حمایت برخی از کشورهای اروپایی از موضوع نسلکشی ارامنه در ترکیه و در مقابل تلاش این کشور برای احیای نفوذ تاریخی، سیاسی، معنوی و اقتصادی خود در کشورهایی بود که بر خرابههای امپراتوری عثمانی در محدودهای از غرب آسیا تا شمال آفریقا شکل گرفته بودند.
راهکارهای دولت ترکیه برای نیل به هدف در چارچوب دکترین نوعثمانیگری تنشزدایی در روابط با همسایگان و به حداقل رساندن آن، گسترش روابط اقتصادی همراه با میانجیگری در حل بحرانهای منطقهای بود.
تحولات خاورمیانه از سال ۲۰۱۱ به بعد و وقوع جنبشهای موسوم به بهار عربی یا بیداری اسلامی فرصت مناسبی در اختیار ترکیه قرار داد تا این دولت به عنوان نماینده حزب عدالت و توسعه به عنوان شاخهای از اخوانالمسلمین درصدد رهبری این جنبشها و هدایت آنها پس از پیروزی به سمت استقرار نظامهای سکولار شبیه ترکیه برآید؛ هدفی که غرب به ویژه امریکا نیز از آن استقبال میکرد و درصدد بود تا حکومت ترکیه را به عنوان یک مدل مطلوب برای جهان اسلام معرفی کند.
حضور ترکیه در آخرین لحظات در حوادث لیبی، مصر و سوریه با حمایت غرب و اردوگاه سلفی - تکفیری برای مقابله با گفتمان شیعی ایران به تدریج این رویا را در اردوغان ایجاد کرد که لباس امپراتور عثمانی را بر تن و خود را رهبر جهان اسلام معرفی کند. به نظر میرسد رمز موفقیت ترکیه در گسترش نفوذ خود در منطقهای از غرب آسیا تا شمال آفریقا در چارچوب دکترین نوعثمانیگری مبتنی بر چند عامل بوده است:
۱- توان اقتصادی این دولت به دلیل بهبود وضع اقتصادی ترکیه در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه.
۲- گسترش توریسم و تبدیل ترکیه به یکی از کانونهای اصلی توریسم در منطقه و جهان.
۳- اجماع نخبگان سیاسی حاضر ترکیه در تعریف منافع ملی این کشور.
۴- مدنظر قرار دادن تحولات بینالمللی و چرخشهای به موقع در سیاست خارجی ترکیه در صورت ضرورت به عنوان مثال کنار گذاشتن احمد داود اوغلو نخستوزیر و تئوریسین اصلی حزب عدالت و توسعه پس از ایجاد بحران در روابط ترکیه و روسیه به دنبال سقوط هواپیمای روسی، رویگردانی ترکیه از سیاست سرنگونی دولت اسد در سوریه پس از آگاهی از غیرممکن بودن آن و نزدیکی به اردوگاه ایران و روسیه و پیوستن به ائتلاف صلح برای حل بحران سوریه، نزدیکی به قطر پس از چالش در روابط این کشور با عربستان و فاصلهگیری از عربستان تا حد انزوای این کشور پس از کشته شدن خاشقچی در سفارت عربستان در ترکیه و تلاش برای بهبود روابط با عربستان پس از بهبود تدریجی روابط قطر و عربستان.
۵- استفاده از بحرانهای منطقهای و تلاش برای معرفی خود به عنوان یک میانجی فعال؛ به عنوان مثال میانجیگری در بحران هستهای ایران و غرب، اعلام آمادگی برای کمک به خروج نیروهای امریکا و ناتو از افغانستان و ...
تشکیل دولت فراگیر در این کشور یا شرکت در کنفرانس همکاری و شراکت در عراق و اعلام آمادگی برای ایفای نقش فعال در بازسازی اقتصاد عراق. دولت ترکیه برای نیل به اهداف خود در چارچوب دکترین نوعثمانیگری علاوه بر فاکتور اقتصادی از عوامل فرهنگی و مذهبی نیز استفاده کرده است.
در حوزه فرهنگی این دولت با تاکید بر میراث کمالیسم و حمایت از پانترکیسم سعی در گسترش نفوذ سیاسی، اقتصادی و معنوی خود در کشورهای ترکزبان یا دارای اقلیت ترک به ویژه در منطقه اوراسیا داشته است ضمن آنکه با معرفی خود به عنوان نماینده گفتمان اسلام اخوانی درصدد گسترش نفوذ معنوی در میان جنبشهای اسلامی و کشورهای خاورمیانه برای آمادهسازی فضا جهت معرفی خود به عنوان رهبر جهان اسلام بوده است.
تامل در تحولات خاورمیانه بیانگر موفقیت اردوغان تا اندازه زیادی در نیل به اهداف خود است و به نظر میرسد واقعا به دنبال قبولاندن این مهم به کشورهای منطقه است که بدون مشارکت ترکیه امکان برقراری صلح در منطقه امکانپذیر نیست. اما در خصوص جمهوری اسلامی ایران نیز ترکیه در راستای دکترین نوعثمانیگری درصدد گسترش با همسایه شرقی خود برآمد چراکه علاوه بر پیوندهای تاریخی و فرهنگی همراه با برخی تهدیدات مشترک امنیتی مانند موضوع کردها، نیاز ترکیه به تامین انرژی از ایران همراه با بازار مناسب آن این کشور را ترغیب به گسترش روابط با ایران کرد.
در مقابل ایران نیز به دلیل پیوندهای تاریخی، فرهنگی و برخی موضوعات امنیتی مانند موضوع کردها تمایل به گسترش روابط با ترکیه داشت، اما به نظر میرسد عامل اصلی در گسترش روابط ایران و ترکیه در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه، تحریم ایران از سوی غرب و انتخاب ترکیه از سوی رهبران ایران به عنوان متحدی برای تامین نیازهای خود در دوران تحریم همراه با دور زدن برخی از تحریمها از طریق این کشور بود.
با توجه به چنین پیشینهای بود که ایران ترکیه را متحد استراتژیک خود تلقی کرد و درصدد گسترش روابط اقتصادی با این کشور تا مرز سی میلیارد دلار تجارت در سال برآمد و مهمتر از همه اینکه کمیسیون عالی مشترک یا جلسه هیات وزیران مشترک دو دولت چند بار در دوران ریاستجمهوری آقای روحانی در پایتختهای دو کشور برگزار شد.
بدینترتیب به نظر میرسد حداقل در کوتاهمدت به دلیل شرایط بینالمللی علیه ایران، ترکیه برای این کشور متحدی استراتژیک به شمار میآید، اما واقعیت این است که ترکیه از ابعاد مختلف به عنوان رقیبی برای ایران در منطقه به شمار میرود که ذیلا به آن اشاره خواهد شد: ۱- جمهوری اسلامی ایران به دنبال تحقق دکترین خوداتکایی در ساختار امنیتی خلیجفارس است، اما تلاش ترکیه برای حضور در ساختار امنیتی منطقه با منافع جمهوری اسلامی ایران در تضاد است.
۲- ترکیه مدعی رهبری گفتمان اخوانی و استفاده از آن به عنوان ابزاری برای به دست گرفتن رهبری جهان اسلام است لذا از بعد ایدئولوژیک این کشور به عنوان رقیبی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید.
۳- تاکید ترکیه بر گزینه فرهنگی بهویژه زبان در چارچوب پانکمالیسم نهتنها با تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای گسترش روابط فرهنگی و اقتصادی با کشورهای جنوب روسیه در تضاد است بلکه به دلیل تحریک برخی از گروههای قومی و زبانی در داخل ایران به واگرایی میتواند امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران را با چالش مواجه کند.
۴- توان بالای اقتصادی ترکیه و تلاش این کشور برای تسخیر بازارهای منطقه در تضاد با هدف جمهوری اسلامی ایران در دوران تحریم مبنیبر گسترش روابط با همسایگان به منظور کاستن از فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم امریکاست.
۵- جمهوری اسلامی ایران با اتکا به سوابق تاریخی، فرهنگی، موقعیت جغرافیایی، توان نظامی و پشتوانه جمعیتی خود درصدد ایفای نقش یک بازیگر فعال در تحولات منطقهای است لذا ادعای اردوغان برای رهبری منطقه میتواند این کشور را به رقیبی برای ایران در منطقه تبدیل کند.
بنابراین شاید بتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که گرچه ترکیه در دوران تحریم به عنوان متحدی استراتژیک برای جمهوری اسلامی ایران است ولی در آینده میتواند رقیبی سرسخت برای جمهوری اسلامی ایران در منطقه از نظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک باشد؛ لذا مسوولان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید با مدنظر قرار دادن این مهم در برنامههای آینده خود در مورد روابط با این کشور تصمیمگیری کنند.