گروه بین الملل: مسعود، روزگار را میبینی؟ درست بعد از ۲۰ سال از ترورت «احمد» پسرت پا جای پای تو گذاشته و از دره پنچشیر، مردم افغانستان را به قیام ملی علیه طالبان دعوت کرده است.
مسعود، گروهی که حدود یک ماه پس از ترور تو در سال ۲۰۰۱، با حمله نظامی دولت واشنگتن و همپیمانانش، قدرت در افغانستان را از دست داد، اکنون با خروج غیر مسئولانه آمریکا از کشورت؛ بار دیگر قدرت را به صورت کامل به جز دره پنجشیر در دست گرفته، آری روزگار غریبی است مسعود. تاریخ درحال تکرار شدن است!
۲۰ سال پیش در ۱۸ شهریورماه ۱۳۸۰ و فقط دو روز پیش از حملات انتحاری ۱۱ سپتامبر، احمد شاه مسعود توسط دو ترویست خبرنگارنمای عرب بر اثر انفجار بمب کشته شد، خبری که در آن زمان بنا بر تصمیم همرزمان احمد شاه مسعود برای حفظ روحیه مبارزان در منطقه پنجشیر و ائتلاف شمال، به صورت فوری اعلام نشد و در ابتدا خبر از مجروح شدن وی داده شده و سپس به مرور و بعد از شش روز، نزدیکان مسعود خبر کشته شدن وی را تایید کردند.
احمد شاه مسعود در حالی در سن ۴۸ سالگی ترور شد که بنا به گفته صالح محمد ریگستانی از افراد نزدیک به وی سری پر غوغا برای پیشبرد اهداف و آرمان های خود داشت، اما جسم او در مرز پنجاه سالگی تحمل این همه بار را نداشت و به درد میآمد. گاهی کمر درد و زمانی هم دندان درد. دکتران هم استراحت را برایش تجویز میکردند، اما او فرصت کمی برای استراحت داشت.
در هنگامی که وی ترور شد، انگشت اتهام به سمت طالبان و القاعده، دشمنانی که مسعود در آن مقطع زمانی در حال مبارزه با آنها بود، دراز شد ولی واقعیت این است که بعدها پرونده ترور این مبارز افغانستان به صورت جدی از سوی دولت افغانستان دنبال نشد و عاملان واقعی این ترور مشخص و مجازات نشدند، در حالی که در طول این دو دهه بعد از ترور وی، همسنگران احمدشاه مسعود و کسانیکه میراث سیاسی او را یدک میکشند، عموما از بلندپایگان دولت در افغانستان بعد از سقوط طالبان بودند ولی هیچکدام آنان بهصورت جدی تلاش نکردند تا حادثه ترور احمدشاه مسعود، مورد بررسی دقیق قرار گیرد.پنج سال پس از آنکه احمد شاه مسعود، فرمانده مخالف طالبان بر اثر انفجار بمب مخفی شده در دوربین دو فرد عرب کشته شد یک مقام رسمی سابق طالبان علت ترور وی را وارد آوردن ضربهای مهلک به ائتلاف شمال در افغانستان که آن را حامی آمریکا میدانستند، بیان کرد.
وحید مژده، مدیر وزارت خارجه زمان طالبان در امور خاورمیانه و آفریقا به خبرگزاری «آسوشیتدپرس» کپی نامه ای که ظاهرا از سوی اسامه بن لادن به ملا عمر، رهبر طالبان نوشته شده بود را نشان داده است. در این نامه بن لادن از ملاعمر خواسته بود تا حملهای را علیه ائتلاف شمال در افغانستان که فرماندهی آن را احمد شاه مسعود برعهده داشت، آغاز کند.
وحید مژده میگوید: به نظر میرسد بنلادن در طول نشست با امیرخان متقی، وزیر اطلاعرسانی طالبان در قندهار به این توطئه اشاره کرده بود.وی اظهار داشت: بنلادن از متقی به دلیل محدودیتهای طالبان که از تماس القاعده با رسانهها جلوگیری میکرد، شکایت کرده بود.بنلادن گفته بود: دستان من به پشتم بسته شده و دهانم نیز بسته است.
وحید مژده گفت: زمانیکه متقی فشار بینالمللی از جمله تحریمات پیش روی رژیم طالبان به دلیل میزبانی از پایگاههای القاعده و مبارزه با ائتلاف شمال را عاملی برای این جریان خواند، بنلادن در فکر فرو رفت.رهبر القاعده بدون هیچ توضیحی گفت: من مشکلات شما را میفهمم و به دنبال حل آنها هستم.
وحید مژده گفت: در بهار بعدی یک بسته از پاکستان در دفتر رسانهای رسمی مورد استفاده «القاعده» و طالبان در قندهار دریافت شد. این جعبه به نظر نو می آمد اما محتویات آن یک دوربین ویدئویی قدیمی بود. یک روز بعد یکی از مقامات رسمی القاعده به همراه دو عرب با صورتهای تراشیده این دوربین را برداشتند و به دیدار بنلادن، ایمن الظواهری، معاون وی و ملا عمر رفتند و سپس راهی این ماموریت شدند. وزارت خارجه نامهای به آنها برای عبور از خطوط مرزی منطقه تحت کنترل ائتلاف شمال در دره پنج شیر داد.
عبدالله عبدالله، از نزدیکان و مشاوران احمد شاه مسعود هم در مورد این خبرنگاران و حضور 45 روزه آنها در دره پنجشر می گوید: این خبرنگاران، معرفی نامهای از یک گروه اسلامی در لندن برای عبدالرسول سیاف، فرمانده ائتلاف شمال در پنج شیر که از تماسهای قوی با مجاهدین عرب از زمان مقاومت در برابر شوروی برخوردار بود، در اختیار داشتند ... سیاف امیدوار بود گزارش مستند آنها بتواند به موضع این ائتلاف در جهان اسلام کمک کند اما به فرمانده خطوط مقدم هشدار داد تا به دقت این دو را زیر نظر بگیرند.
عبدالله تاکید می کند : این دو عرب را حدود ۲۰ روز پیش از این ترور در پنج شیر دیده بود. این خبرنگاران منتظر فرصتی برای گفتوگو با مسعود بودند. زمانیکه این فرصت فراهم شد آنها ۱۵ سوال داشتند که هشت سوال مربوط به بنلادن بود.
خلیلی، سفیرپیشین افغانستان در ترکیه نیز میگوید: زمانی که دوربین شروع به کار کرد، ترجمه اولین سوال از مسعود را اغاز کردم اوضاع در افغانستان چگونه است؟ و سپس دوربین منفجر شد.در اثر این انفجار مسعود کشته شد و خلیلی هفت روز را در کما سپری کرد. در همان حادثه یکی از انتحاری ها کشته می شود ولی دیگری فرار می کند ولی بعد از مدتی خبر کشته شدن او در راه فرار منتشر می شود فردی که در صورت زنده ماندن می توانست اطلاعات زیادی از پشت پرده این ترور و توطئه بیان کند.
چند سال پیش نیز روزنامه هشت صبح افغانستان در مطلبی در سالگرد ترور شیر دره پنجشیر با انتقاد از عدم پی گیری پرونده ترور احمد شاه مسعود توسط مقامات دولت افغانستان نوشت: اسناد نشان میدهد که بنلادن از طریق شاخه اروپایی این سازمان، دو داوطلب انتحاری را که یکی از تونس و دیگری از مراکش بود، برای ترور فرمانده مسعود برگزید. این دو تروریست انتحاری، شهروندی کشورهای اروپایی را داشتند، از سفارت پاکستان در لندن برای سفر به پاکستان، ویزا دریافت کرده بودند و حداقل یکی از این انتحاریها، با یک سازمان مذهبی مربوط به عربها در لندن پیوند داشت. گفته میشود که این سازمان، در پوشش فعالیتهای فرهنگی، در واقع برای القاعده کار میکرد.
بر مبنای نوشتههای برخی از همکاران احمدشاه مسعود، ابوهانی، یکی از اعراب سرشناس، در دوره جنگ با شوروی که با بسیاری از سران جهادی افغانستان آشنایی داشت، به یک روایت از قندهار و به یک روایت دیگر از اروپا به آقای عبدالرسول سیاف زنگ میزند و از او میخواهد که دو جوان عرب برای تهیه فلم مستند و مصاحبه با سران مقاومت ضد طالبان، میخواهند به شمال کابل سفر کنند.
ابوهانی از آقای سیاف خواسته بود، با آنان همکاری کند تا وارد شمال کابل شوند و از ساحات زیر کنترل جبهه مقاومت دیدن کنند. بر مبنای روایت همکاران احمدشاه مسعود، آقای سیاف خواهش ابوهانی را میپذیرد و از طریق جبهه نجراب، این دو تروریست عرب را که خود را خبرنگار و محقق جا زده بودند، به مناطق زیر کنترل جبهه متحد پیشین میبرد. یکی از همین دو تروریست عرب به همکاران احمدشاه مسعود گفته بود که مستندی را که در نظر دارند تهیه کنند، پروژهای است که از سوی یک سازمان فرهنگی مذهبی مربوط به عربها در لندن تامین مالی میشود.
بعد از ترور احمدشاه مسعود ثابت شد که ابوهانی یکی از اعضای پنهانی شبکه القاعده بوده است و آن سازمان فرهنگی در لندن در واقع در نقش بازوی اروپایی القاعده عمل میکرد.
در مورد احمد مسعود مانند تمام کسانی که در برهه های تاریخی نقش های مهم و تاثیر گذاری در تحولات کشور خود و محیط پیرامونیشان ایفا کرده اند اظهارنظرها و دیدگاه های متفاوتی وجود دارد عده ای او را قهرمان ملی مبارزه با شوروی و طالبان می دانند، فرمانده توانمندی که لباس عافیت طلبی بر تن نکرد و نه جلوی کمونیستهای شوروری سر خم کرد و نه مقابل طالبان کوتاه آمد و از حضور در کابل تحت لوای بمب افکن های آمریکایی خودداری کرد و در مقابل عده ای او را جنگ طلب ، آغازگر برخی از جنگ های داخلی در افغانستان و مقصر در کشتار افشار و کشته شدن تعدادی از غیر نظامیان در آن حادثه و حتی سازشگر با شوروی می دانند. البته این ها همه موضوعاتی است که با گذر زمان و روشن شدن هر چه بیشتر ابعاد آنها، تاریخ و افکار عمومی می توانند در مورد آنها بدون حب و بغض قضاوت شفاف تری داشته باشند.
تحولات این روزهای افغانستان و تسلط مجدد طالبان بر نواحی مختلف این کشور رنجور و درد دیده و ایستادگی مردم دره پنجشیر در مقابل این گروه به رهبری احمد مسعود فرزند بزرگ شیر دره پنجشیر، بار دیگر نقش احمدشاه مسعود و خانواده او در تحولات افغانستان و منطقه را در ذهن افکار عمومی جهان به خصوص دو کشور همیسایه « ایران و افغانستان » پررنگ تر کرده است، فردی که در ذهن تعدادی زیادی از مردم ایران و افغانستان نماد مبارزه با اشفالگر و متجاوز است و اکنون نیز آرزومند موفقیت و سلامت پسری هستند که با پشتبانی خانواده خود از جمله خواهر و همرزمان سابق پدرش، تلاش دارد جا پای پدر خود در قیام ملی مردم افغانستان علیه ظلم و ستم بگذارد.