گروه جامعه: احمد بخارایی، جامعهشناس، در گفتگو با «شرق»، درباره ارتباط شکاف طبقاتی جامعه و موضوع شیوع کرونا در ۱۹ ماه گذشته صحبت کرده است.او میگوید: «به هر پدیده اجتماعی از دو زاویه میتوان نگاه کرد که یک جنبه آن سلبی و جنبه دیگر ایجابی است، این قوانینی که مقرر میشود، همچون منع رفتوآمدهایی که داشتیم از دید سلبی آن، اینچنین است که چه کسانی نمیتوانند این قانون را رعایت کنند؟
در واقع افرادی که مجبورند به دلایلی در جامعه حضور پیدا کنند، جبر اجتماعی و اقتصادی منجر به این مسئله میشود، همانطور که میدانید جایی هم در این مدت وجود نداشت تا به این افرد در زمان شیوع کرونا درآمد ماهانه بدهد تا به دلیل خطر ابتلا و رعایت قوانین در خانه بمانند، البته برخی کشورها این کار را انجام دادند، طبق مشاهدات حضوری که داشتم در بعضی کشورها حتی افراد مجاز به فعالیت اقتصادی هم گاه به دولت اعلام کردند که ترجیح میدهند در خانه بمانند و تحت پوشش حمایت اقتصادی ۸۰ درصد دولت قرار گرفتند».
او ادامه میدهد: «اما در این صحنه هرچه اقشار آسیبپذیرتر باشند و برای گذران زندگی روزمره، نیاز به فعالیت بیشتر داشته باشند در رعایتنکردن مقررات مربوط به کرونا، بیشتر به چشم میخورند؛ بنابراین ارتباطی بین میزان درآمد و جنبه سلبی ماجرا وجود دارد، با توجه به اینکه همه چیز هم نسبی است، بنابراین همه چیز در این شرایط سلبیتر میشود، مثلا فردی که یک کاسب جزء است، با وسیله نقلیه کار میکند یا دستفروش است، کاملا در معرض ابتلا قرار دارد، ولی در این شرایط باید برای زندهماندن در جامعه حضور داشته باشد و برخی از قوانین مربوط به محدودیتهای کرونا را هم زیر پا بگذارد».
این جامعهشناس، با اشاره به جنبه ایجابی ماجرا اضافه میکند: «در جنبه ایجابی ماجرا یک نفر از روی اراده قوانین را زیر پا میگذارد، یعنی امکان رعایت را دارد اما انجام نمیدهد، این افراد خودمحور و فردمحور هستند و اصلا افراد جمعگرایی نیستند، یعنی منفعت فردی را همیشه ترجیح میدهند، معمولا هم پول دارند و مثلا رفتوآمد به شهرهای دیگر ممنوع میشود ولی آنها بدون اهمیت به جریمه یک میلیونی برای آسایش خودشان قوانین را زیر پا میگذارند و به تفریح خود میرسند، مگر اینکه این افراد از فرهنگ و تحصیلات خاص برخوردار باشند و قوانین را رعایت کنند.
بحث اصلی این است که وقتی اقتصاد سالم نباشد و نظام حکمرانی درستی برقرار نباشد، آدمها احساس تعلقی به جامعه نخواهند داشت، هرچه این حس تعلق بیشتر باشد قانونگرایی بیشتر و قانونشکنی کمتر صورت میگیرد، اما اگر ببینند مجموعه مدیریت در واقع ساز خودش را میزند و به آنها توجهی نمیکند، این مسئله از یک جا و به شکلی بیرون میزند؛ مثلا زمانی که کرونا باشد در قالب زیرپاگذاشتن قوانین و در جای دیگر مثل توزیع فرصتها با رانت، فساد و پارتیبازی خود را نشان میدهد که همه اینها حلقههای یک زنجیره است، پس یک پدیده را باید از چند زاویه ارزیابی کرد».
بخارایی در پاسخ به اینکه آیا شیوع کرونا بر شکاف طبقاتی اثرگذار بوده یا نه؟ میگوید: «من خیلی موافق نیستم که کرونا تأثیر ویژهای بر افزایش شکاف طبقاتی داشته است، چون این شکاف طبقاتی متأسفانه در سه دهه اخیر یعنی پایان جنگ شروع شده و بیشتر و بیشتر هم شده است که این هم باز به توزیع فرصتها، نگاههای ایدئولوژیکمحور مربوط است که خیلیها را قبول نداشتند و آنها کم طرد شدند، این دو تکه شدن جامعه از همان زمان شروع شد، در واقع این شکاف یکشبه به وجود نیامده که الان قشر متوسط کمتر و افراد دهک یک و دو و همچنین دهک 9 و 10 بیشتر شده است، دوقطبیشدن یک فاجعه بزرگ برای جامعه است و این دوقطبیشدن اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در این ایام فقط خود را بیشتر به نمایش گذاشته است، یعنی آنچه پنهان بود بیشتر عرض اندام کرده و به واسطه کرونا بیشتر گردوغبارهایش کنار رفته و خود واقعیاش مشخصتر شده است».