رازهای آزار جنسی پرستو و مادرش در خانه آتنا
روزنامه شهروند , 7 مهر 1400 ساعت 9:15
گروه حوادث: یکسالی است به «آتنا» پناه آوردهاند؛ دو دختر و مادر. آتنا؛ خانه امن برای زنان خشونتدیده. سالها سکوت و دَم نزدن راه به جایی نبرد. همهچیز از ۲۲ شهریور ۹۹ شروع شد؛ روزی که مادر از شدت جراحات راهی بیمارستان شد. «مادرم را به قصد کشت زده و با ساک لباسهایش از خانه بیرون انداخته بود.» موهای مشکی «پرستو» روی شانههایش رها شدهاند تا صورتش را تحتالشعاع قرار بدهند. چهرهای با همه نشانههای مهربانی که غم بزرگی زیرپوست خود پنهان دارد. یکسالی با سیسالگی فاصله دارد. طنین صدایش، اما از پخته شدن در سختیها روایت میکند.
خشونتها از کجا شروع شد؟
– شاید بتوانم بگویم شروعش به قبل از تولد من و حتی مادرم برمیگردد.
چطور!
-بحث امروز ما حقوق زنان است. مسألهای که در گام اول به تربیت فرزندان در خانواده برمیگردد.
یعنی زنان خشونتدیده و مردان خشونتگر در خانه آموزش میبینند؟ از همان دوران کودکی؟
-من تربیت را مقصر میدانم. از تبلیغات تا آگهیهای روی درودیوار شهر و حتی یک نقاشی ساده از جنس مرد است. این نگاه مردانه در جامعه، زنانی مانند ما را محدود به خانههای امن میکند.
قصه «پرستو» از کجا شروع شد که در نهایت از خانه امن سر در آورد؟
-قصه من هم مثل یکی از دختران همین سرزمین است. مثل مبینایی که کشته شد. تنها شانس من این بود که از آن خانه و پدر فرار کردم با مادری که از خانه بیرون شد.
سلطه نگاه مردسالاری و ماجرای تلخ برخی خانهها
مادر مرز ۵۰ سالگی را چندسالی است گذرانده، اما درمانده از یک تصمیم. زنی که از کودکی قصه با رخت سفید رفتن و برگشتن در گوشش زمزمه شد. قصه سوختن و ساختن تنها برای بچهها. «شاید اگر این نگاه مردسالاری آنقدر قوی نبود ماجرا جور دیگری رقم میخورد. آنقدر قوی که از نسلی به نسل دیگر منتقل شود و حالا مادرم و ما اینجای زندگی ایستاده باشیم.»
فضای خانه و رفتارهای پدرتان چطور بود؟
-مرد دیکتاتوری بود در همه موضوعات. اجازه نفس میداد، حق داشتی نفس بکشی وگرنه باید خفه میشدی. مثل برده با من، مادر و خواهرم رفتار میکرد.
پدرتان به مصرف موادی اعتیاد داشت؟
-آدم سالمی با درآمد بالاست. از طبقه پایین جامعه هم نبود. در شرکت دولتی کار میکرد که تا ۱۰ منطقه امضایش اعتبار داشت، اما فساد اخلاقی داشت.خیانت بخش لاینفک زندگی مادر بوده در همه این سالها. زنی که اگر گلایه خیانت را به شوهر کرده، کتک خورده اگر هم دَم نزده در خودش شکسته. مرد شکاکی که حتی داشتن تلفن همراه را برای دخترها قدغن کرده بود. اما دخترها؛ سختگیریهای پدر برایشان یک راه گذاشته بود ادامه تحصیل و تغییر شرایط به واسطه آن. «من ارشد را تمام کردم. رتبه ۴۵ همان دانشگاه دولتی بودم که درس خواندم. خواهرم امسال ارشد قبول شد.»
دخترانی که نه امنیت جانی دارند، نه جنسی
مادر از شدت جراحات که راهی بیمارستان شد، «پرستو» تصمیم گرفت به خانه برنگردد. دیگر دخترها در خانه پدری نه امنیت جانی داشتند نه جنسی.
فساد اخلاقی پدرتان در خیانت به مادرتان خلاصه میشد؟
-من و خواهرم در آن خانه نه امنیت جانی داشتیم نه امنیت جنسی.
نبود امنیت جنسی از چه سنی شروع شد؟
– از بچگی در بازه سه، چهار سالگی، اما متأسفانه به خواهرم هم کشیده شد.
مادرتان از این مسأله اطلاع داشت؟
-بله، اما خانواده مادریام حمایتی نکردند. گفتند خیالاتی شدی و اشتباه میکنی.
این خشونت تا چه زمانی ادامه داشت؟
-بزرگتر که شدیم شیوهاش تغییر کرد. همیشه در اتاقم خودم را حبس میکردم. قرص خوابآور در چایاش میریختم تا زودتر بخوابد. از نوع نگاهش بدم میآمد.
پدر هیچگاه خودش را بیمار ندانست و پیشنهاد به مشاوره گرفتن را توهین به خود میدانست. پدری که رفتار و کردارش باعث شده مصرف قرص اعصاب «پرستو» ۱۲ ساله شود. «با پزشکان مختلفی همیشه تحت درمان بودم. ۱۲ سال است قرص اعصاب میخورم از مشکل قلبی رنج میبرم.» «پرستو» برای همین مسأله هیچوقت طعم مادر شدن را نخواهد چشید.
گاهی تهدید و زمانی مهربانی برای برگشتن پیش مجرم
چند روز مراقبت بیمارستانی زخمها و کبودیهای تن مادر را التیام بخشید؛ زنی که ترس در چشمهایش خانه کرده. زن نه پای رفتن به خانه شوهر را داشت نه جایی که به آنجا پناه ببرد. مادر ترس کشته شدن را هم داشت. اما «پرستو» مصمم بود به برنگشتن. همهچیز از یک استوری شروع شد؛ داستان خانه امن و بالاخره ساکن شدن در «آتنا».پدر که از برنگشتن زن و دو دخترش مطمئن شده بود شیوهاش را تغییر داد برای برگشتن قربانیانش. «گاهی تهدید میکرد. بعضی وقتها با زبان مهربان میخواست برگردیم خانه. یک دوره هم اعلام مفقودی کرد!» «پرستو» لبخند تلخی میزند و دمی مکث میکند. «چرا رئیس آگاهی از خودش نپرسیده بود چطور سه آدم بزرگ در یک روز مفقود شدهاند؟ نباید به گفتههای پدرم شک میکرد؟»رفتارهای پدر، تخم بدبینی را در دل «پرستو» و خواهر کاشته. به همه مردها بدبیناند.
در همه این سالها در محل کار و دانشگاه توانستی به حرفهای مردی گوش بدهی و اعتماد کنی؟
-نه. همه مردها را مانند پدرم میبینم. وقتی پدرم با من چنین رفتاری داشته چطور انتظار داشته باشم بقیه متفاوت باشند؟! آسیب بزرگی است میدانم.
به نظرت این بدبینی و آسیبها شانس این را دارند از بین بروند؟
-این بدبینی و آسیب چرخه معیوبی است که تکرار خواهد شد. همیشه این سوال را از خودم میپرسم؛ قرار است چند فرزند بیمار مثل ما در جامعه بگردند؟ فرزندانی که مادر خواهند شد. واقعا چند نفر شانس پذیرش در خانههای امن را دارند؟ اصلا چند نفر از وجود این خانهها خبر دارند؟
زنان و دختران ناآشنا با حقوقشان
همه فکر و ذکرش نجات از آن خانه بود به هر قیمتی که شده. گاهی به ازدواج و رفتن به خارج از کشور فکر کرد. ازدواجی برای نجات خودش، مادر و خواهرش. وقتی هم به پناه بردن و کمک خواستن از دوست و آشنا اندیشید. اما به آبروریزیاش نمیارزید. یک استوری از یک همدانشگاهی او را با خانههای امن آشنا کرد. «سرچ کردم و دایرکت دادم. فکر نمیکردم چنین چیزی واقعی باشد. باورش سخت بود کسانی باشند داوطلبانه به ما کمک کنند.»
چه چیزی باعث میشد باور نکنی چنین خانههایی وجود خارجی دارند؟
-بدبینی. پدرم هیچ کاری را بدون سود، انجام نمیداد چطور غریبهها بیچشمداشت میخواستند کمک کنند.
منظورت از این جمله چیست؟ پدرم هیچ کاری را بدون سود، انجام نمیداد.
– پدرم از دختران ۱۷-۱۸ ساله عکس و فیلم میگرفت تا برایش رایگان کار کنند. واقعا چطور میشود اینها را در دادگاه ثابت کرد؟ چطور برای دستدرازیاش به خواهر و خودم چهار مرد عاقل و بالغ بیاورم؟ چه کسی در ملاءعام به دخترانش دستدرازی میکند؟
«پرستو» دوباره مکث میکند. سعی دارد بغضش را پنهان کند. به هر جان کندنی است حریف بغضش میشود. «دختران ما قبل از اینکه کتاب داستان دست بگیرند باید قانون بخوانند تا با حقوقشان آشنا شوند.»
عدم مجازات پدران «مبینا»ها و شجاعت پیدا کردن پدران «پرستو»ها
تکرار ماجرای مبیناها، پدرانی مانند پدر «پرستو» را جریتر میکنند. مردانی که در دوران کودکی مردسالار تربیت میشوند. پدرانی که دخترانشان را میکشند، اما بالای دار نمیروند. قصاص نمیشوند، چون انگ ناموسی مسأله را خانوادگی میکند تا موضوع فیصله بیابد. اتفاقاتی که به پدرهای دیگر هم جرأت میدهد برای تهدید و بدرفتاری.
این اتفاقات تأثیری بر رفتارهای پدرتان داشت؟
-بارها در خانه میگفت حق داشته، باید هم میکُشته. واقعا مجازات نشدن این پدرها به آدمهایی مثل پدر من شجاعت میداد، چون میگفت عواقب ندارد پس من هم میتوانم.
«پرستو» معتقد است قوانین باید تغییر کنند، چون پدرها وظیفه تربیت یک انسان را به عهده دارند. پدرها انسانهایی را تربیت میکنند که در آینده بر جامعه تأثیر دارند.
مادهقانونهایی برای حمایت از پنجاه درصد جمعیت
قتل دختر گیلانی با داس آن هم به دست پدرش خرداد ۹۹ جامعه را در بهت فرو برد. بیش از یک سال از آن روز تلخ میگذرد. خبر فوت دختر یکونیم ساله به دلیل تجاوز پدر هم دوباره جامعه را شوکه کرد. اخبار تلخی که درد قدیمی ضعف قوانین حمایت از زنان و دختران را زنده کرد. لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت میتواند مرهمی باشد بر این درد قدیمی. طبق ماده ۴۴ این لایحه چنانچه هریک از جرایم موضوع فصل «جرایم و مجازاتها» این لایحه نسبت به زنان آسیبپذیر ارتکاب یابد، حسب مورد مرتکب به بیش از میانگین حداقل و حداکثر مجازات مقرر قانونی و تا حداکثر آن محکوم میشود.
زنان آسیبپذیر عبارتند از: زنان زیر ۱۸ سال، باردار، شیرده، بیمار، سالمند، کمتوان ذهنی یا جسمی، حسی و روانی، بیخانمان و آواره. قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سال ۹۹ هم به این مسأله پرداخته است.
طبق ماده ۹ این قانون مجازات آزارجنسی حسب مورد یکی از مجازاتهای درجه هشت قانون مجازات اسلامی است. ماده ۱۰ این قانون هم مجازات حبس درجه پنج قانون مجازات اسلامی را در نظر گرفته است. مجازاتی برای آزارجنسی تماسی توسط محارم یا با عنف.
سایر آزارهای جنسی تماسی هم طبق این ماده به مجازات حبس درجه شش قانون مجازات اسلامی محکوم میشوند. آزار جنسی غیرتماسی توسط محارم یا با عنف به یکی از مجازاتهای درجه هفت قانون مجازات اسلامی است. هرچند سایر آزارهای جنسی غیرتماسی به یکی از مجازاتهای درجه هشت قانون مجازات اسلامی محکوم میشود.
سوالی از قانونگذار؛ بزهدیده چطور برای تجاوزی که در خفا صورت گرفته شاهد بیاورد؟
زندگی «پرستو» داستان بسیاری از دختران این سرزمین است. دخترانی که در پناه خانواده آسیب دیده اند و اغلب سکوت کردهاند. به باور الهام بخشی، وکیل خانواده زنا با محارم، بالاترین نوع جرم جنسی است. به اعتقاد این وکیل خانواده، مجازات این جرم اعدام است، البته به شرط اثبات جرم.«بخشی» موضوع «پرستو» را آزار جنسی میداند و این در حالی است که دختر جزء محارم پدر بوده است. به گفته این وکیل خانواده، قانون هیچ طریقهای جز چهار بار اقرار زناکار در نظر نگرفته است. هرچند شهادت چهار مرد عادل هم برای اثبات این زنا را قانون مدنظر قرار داده است. این در حالی است که اگر معاینات پزشکی و وجود جراحات تجاوز در کودکی را تایید کنند، انتساب تجاوز به پدر باقی میماند.
«پرستو» بعد از پرونده «مبینا» و قصاص نشدن پدر بارها توسط پدر تهدید میشود. تهدیدهایی که حالا در دادگاه سندی برای اثباتشان وجود ندارد.هرچند صاحبنظران معتقدند صرف تهدید به قتل و اثبات آن، مجازات به همراه دارد. به باور آنها اجرایی نشدن قصاص برای پدر به جرم قتل فرزند تأثیری در مجازات تهدیدکننده نخواهد داشت. در این میان دو سوال اصلی از قانونگذار مطرح و بیجواب میماند. اول اینکه چطور میتوان تهدیدهایی که در خانه صورت گرفته را اثبات کرد؟ و سوال اساسیتر مربوط به تجاوز محارم است؛ همانطور که قانونگذار واقف است تجاوز محارم اغلب در خفا صورت میگیرد. بزهدیده چطور برای تجاوزی که در خفا صورت گرفته چهار شاهد عاقل و بالغ بیاورد؟
اثبات جرم؛ چهار بار اقرار و شهادت چهار شاهد
«پرستو» در میانه گفتن از روزگاری که بر مادرش گذشته از معشوقههای پدرش گفت. موضوعی دردآور برای مادر که اگر گلایه کرد کتک خورد و تهدید به طلاق شد و اگر سکوت کرد در خودش شکست. مسألهای حقوقی که مادر هنوز نتوانسته در دادگاه اثبات کند.«بخشی» معتقد است فساد اخلاقی عنوانی کلی است و در مورد روابط نامشروع و زنا مجازات خاص در قانون پیشبینی شده. به اعتقاد او مادر به جهت ضرب و جرح و رابطه نامشروع همسرش میتواند طرح دعوای کیفری کند. در چنین شرایطی پدر تحتعنوان رابطه نامشروع میتواند مجازات شود.
به باور «بخشی» به لحاظ کیفری میشود بنا به تشخیص قاضی، مجازات زنای مرد زندار را به دلیل عدمتمکین همسر قانونیاش تقلیل داد. «میتوان مجازات را از رجم یا سنگسار تبدیل به صد ضربه شلاق کرد. ادله اثبات در امور کیفری شامل اقرار سوگند شهادت قسامه و علم قاضی است.»به گفته «بخشی» در مورد حدود الهی مثل زنا، چون بحث آبرو مطرح است و مجازات اعدام دارد، شاید برای همین اثبات این جرم به همین سادگیها نیست و نیاز به چهار بار اقرار مجرم و شهادت چهار مرد دارد. البته شهادت چهار مرد هم باید بهگونهای باشد که برای قاضی زنا، محرز باشد.
کد مطلب: 296802