گروه سیاسی: روزنامه آفتاب یزد نوشت: امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران با اشاره به بدعهدی کره جنوبی در طول سه سال گذشته در پرداخت مطالبات و عدم تحقق وعدههایش گفت: «به وزیر خارجه کره جنوبی گفتم بچههای ما در خانه سریال کرهای میبینند و از ما میپرسند کرههای مهربان در این سریالها همان کسانی هستند که پولهای ما را نمیدهند؟»
وی با اشاره به تصمیم بانک مرکزی در مورد بحث کره جنوبی خاطرنشان کرد: «به وزیر خارجه این کشور گفتم مثلا حتی ممکن است صداوسیمای ایران نیز بگوید که دیگر سریالهای کرهی را پخش نمیکنیم به دلیل این که کره به تعهدات خود عمل نمیکند که در همین رابطه وزیر خارجه کره جنوبی تاکید داشت که این ارتباط فرهنگی بین دو کشور قطع نشود.»
همه چیز از سریالهای کرهای شروع شد؛ سریالهایی که فرهنگ، نوع پوشش و حتی سبک زندگی مردمان کره جنوبی را به نمایش میگذاشت و داستانهای عاشقانه آن به قدری رمانتیک بود که جوانان کشورمان را به سمت سبک زندگی کرهای علاقهمند کرد و بعد از مدتی ما با نوجوانانی رو به رو شدیم که علاقه زیادی به زندگی در کره داشتند، لباس هایشان را با مد روز کره هماهنگ میکردند و کلاس زبان کرهای میرفتند تا بتوانند بیشتر خودشان را با سبک زندگی آ نها آشنا کنند.
از وقتی که پای چشمبادامیهای کرهای با سریالهایشان به جدول پخش تلویزیون باز شد بیشتر از ۱۵-۱۶ سال میگذرد، اگر چه هنوز باز پخش سریالهای کرهای را میتوانید از شبکههای مختلف رسانه ملی ببینید و حتی باز پخش این سریالها هم طرفداران بسیاری دارد. سریالهایی که محبوبیت آنها با «یانگوم» و «جومونگ» به اوج خود رسید و بعد از آن ساعات زیادی از پخش تلویزیون را اشغال کرد تا تعدادشان حتی از سریالهای ایرانی هم بیشتر شود. رفتار محبت آمیزی که تلویزیون با سریالهای کرهای داشت کاملاً بیسابقه بود.
پیش از این هیچ کشور دیگری نتوانسته بود اینطور محصولات تولیدیاش را در فیلم و سریال در تلویزیون ایران ببیند. اما این فقط کشور ما نیست که درگیر محصولات کرهای شده است. موج سریالها ومحصولات کرهای حالا چندسالیست که نه تنها در کشور ما بلکه در دنیا شناخته شده است. موجی که این روزها ۲۰ سالگیاش را جشن میگیرد. موجی که حالا مثل یک ویروس ویدئوکلیپهایش، موسیقیهای پرسروصدایش و رقص و آوازهایش بین نوجوانهای ایرانی دست به دست میچرخد. روز به روز به تعداد کانالهای هواداریاش اضافه میشود و هواداران کم سن و سالهایش برای پربازدید شدن ویدئوهایش در یوتیوپ سرودست میشکنند و در کلوپهای هواداری برای سلبریتیهای چشمبادامیمحبوبشان جیغ و هورا میکشند.
کشوری که تا دو دهه پیش تصویرش برای مردم جهان تصویر یک کشور سنتی و بسته و جنگ زده بود به یکباره آنقدر گروههای موسیقی و فیلمسازیاش محبوب شدند که دل نوجوانها زیادی را قاپ زدند و خانوادههایشان را از این دلدادگی حیرتزدهکردهاند. این موضوع تا جایی پیش رفت که تا پیش از شیوع کرونا اگر به در سفارت کره جنوبی میرفتید با عده زیادی از نوجوانان و جوانان رو به رو میشدید که در رویای رفتن به سئول بودند. اما سوال اینجاست چرا جوانان ما تا این حد به فرهنگ و سبک زندگی یک کشور دیگر علاقهمند هستند؟
با این حال سوالی که در این بین مطرح میشود این است که چه چیزی سبب شده تا جوانان تا این حد علاقهمند به کره و فرهنگ آن بشوند؟ شادان کریمی جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در این خصوص به ما گفت: «سریالهای کرهای یک عامل تاثیرگذار در شکلگیری این فرآیند هستند. البته این مسئله و تحت تاثیربودن مختص ایران نیست. زمانی برخی جوانان از چینیها پیروی میکردند و مدل ابروی خود را به شکل آنها درمیآوردند.این مسئله میتواند نوعی اعتراض به وضع موجود هم باشد. البته نوع خانواده، پایبندی به ارزشها و هنجارهای ملی و میهنی و نحوه تربیت نیز در این مسئله بسیار موثر است. وقتی جامعه ما خالی از فرهنگ ایرانی شده و جوانان و نوجوانان کمترین آشنایی با اسفندیار و رستم و تهمینه را دارند معلوم است که به فرهنگ دیگری رو میآورند که بتواند خلاهای فرهنگی آنها را پرکند. اگر کمی به سریالهای کرهای که در رسانه ملی بارها و بارها باز پخش شده است توجه کنیم متوجه خواهیم شد از نظر تاریخی تاکید کره بر فرهنگ به ۱۹۵۰ و شخصیتی به نام «کیمجو» بازمیگردد؛ شخصیتی که رهبر جنبش استقلال کره و رئیس دولتِ در تبعید این کشور است و در کتاب خود مینویسد: «من میخواهم ملتم زیباترین ملت باشد؛ منظورم از زیباترین، قدرتمندترین نیست، زیرا حس کردهام که مورد حمله قرار گرفتن چه دردی دارد… آن چیزی که در نهایت میخواهم، قدرت لایزال فرهنگ ناب است.»
تاکیدی در این جملات است نقطه شروعی برای فرهنگ آنهاست، اما این موج کرهای به شکل امروزی که «هالییو» نامیده میشود و ماهیتی اقتصادی-فرهنگی دارد، دقیقاً از سال ۱۹۹۹ با آثاری مثل فیلم «شیری» شروع شد و به این طریق کره جنوبی توانست موجی که بزرگترین اتفاق فرهنگی آسیا در ۲۰ سال گذشته است را رقم بزند. حالا در سر تا سر آسیا جوانانی که با کمبود المانهای فرهنگی در کشور خودشان رو به رو هستند به المانهای فرهنگی رو میآورند که کشورهایی مثل کره با صنعت سینما به خوردشان میدهند.
نمیتوانیم این موضوع را انکار کنیم که سواد بصری و تاثیری که یک فیلم وسریال بر جوانان میگذارد غیر قابل تصور است. همان طور که جوانان ما با دیدن سریالهای ترکیهای به نوعی از سبک زندگی روی میآورند که هیچ ربطی به کشور ما ندارد مسلما با دیدن سریالهایی کرهای هم سبک دیگری از زندگی را انتخاب میکنند که شباهتی به زندگی ما ندارد و از آن جایی که صنعت سینمای ما خوراکی برای جوانان و نوجوانان ندارد خیلی واضح است که آنها به فیلمها و سریالهای کشورهای دیگر علاقه مند میشوند.
اما موضوع حائز اهمیت این است که قدرت تخریب سریالهای کرهای کم از تخریب سریالهای ترکیهای ندارد، اما مسئولین همچنان تخریب سریالهای ترکیهای را بیشتر و مضرتر میدانند و به جای اینکه با تولید محتوای درست در پی بر طرف ساختن این موارد باشند جوانان و نوجوانان را از دیدن این سریالها منع میکنند در حالی که این موضوع تنها پاک کردن صورت مسئله است.»