گروه جامعه:یکی از چالشهایی که همهی انسانها با آن روبهرو میشوند، مرگ است و هیچ راه فراری برای آن وجود ندارد.
به نظر میرسد بیشتر افراد ترجیح میدهند از سوال پرسیدن دربارهی مرگ خودداری کنند؛ به همین دلیل اجتناب از پرسش دربارهی آن به محبوبترین سازوکار دفاعی دربرابر این اضطراب تبدیل شده است. بعضی مواقع استراتژیهای عادی دربرابر این ترس باعث به وجود آمدن اضطراب وجودی (existential anxiety) میشود که کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد.
۱. تولید معنا: براساس نظریهی مدیریت ترس (Terror Management Theory) هنگامیکه انسان احساس کند زندگی دارای معنا است میتواند با میزان ترس کمتری با آن روبهرو شود. وقتی افراد مشغول انجام کاری میشوند که از انجام آن لذت میبرند، دیگر فرصتی برای ترس از مرگ ندارند. بنابراین، در مرحلهی اول باید مهمترین ارزشها را مشخص کنیم و سپس برای رسیدن به آنها تلاش کنیم. مطالعات نشان دادهاند؛ بهتر است منابع معنایی در جهت اهدافی بزرگتر مانند کار، روابط، علم و دین انتخاب شوند.
۲. تغییر در اولویت ها: مرگ میتواند باعث خلاقیت شود. وقتی با کمبود زمان مواجه میشویم، تلاش خود را بیشتر میکنیم. محدودیت در زمان باعث میشود زندگی پرمعناتر شود. اگر ما نامیرا بودیم، احتمالا کارها را پشت گوش میانداختیم و برایمان فرقی نداشت که امروز آنها را انجام دهیم یا برای فردا بگذاریم.
۳. اصیل بودن: اصالت به این معنی است که فرد، خود واقعیاش را به نمایش بگذارد. اصالت نیازمند عناصر زیر است:
ارزش، اولویت، هدف، تصمیم و عملکرد.
افزایش مرگ آگاهی باعث میشود فقط بر مسائل پراهمیت متمرکز شویم. به دنبال اهداف رفتن مانند یک سپر محکم دربرابر اضطراب مرگ عمل میکند.
۴. تولید: این عبارت برای اولین بار توسط روانشناس حوزهی تحولی، اریک اریکسون، مطرح شد تا انگیزهی بزرگسالان برای پیشرفت جوانان از طریق آموزش و مشاوره را تبیین کند. تولید را میتوان به عنوان نمادی از خود متعالی درنظر گرفت. تولید همچنین میتواند ترس از مرگ را به رضایت قلبی تبدیل کند.
۵. پذیرش: ما نگاه جانبدارانهای نسبت به زندگی داریم و مرگ را مانند وسیلهای میبینیم که قرار است ما را از دلبستگی هامان جدا کند. بودیسم به ما میآموزد که ما رنج میکشیم، چون در این دنیا به چیزهایی وابسته هستیم که دائما درحال تغییراند. راه پایان دادن به رنجها این است که همین الان وابستگیمان را قطع کنیم (ثروت و قدرت). با این کار دیگر ترسی از مرگ نداریم، چون چیزی برای از دست دادن نداریم.
۶. رویکرد شناختی-رفتاری: زندگی عاطفی انسان براساس باورها و ارزشهایش شکل میگیرد. میتوانیم بر این اساس که تصمیم میگیریم چگونه موقعیتهای اطراف را تحلیل کنیم، خود را از هیجانات منفی نجات دهیم. مکتب رواقیون میگوید: فقط بر آنچه تحت کنترل شما است متمرکز شوید و نگران بقیهی مسائل نباشید. دانستن اینکه باتوجه به شرایط موجود همهی تلاشتان را کردهاید باعث میشود با آرامش بیشتری به پذیرش اتفاقات بپردازید.
۷. مواجه: بهترین راه برای کنار آمدن با ترس از مرگ مواجه شدن با آن است. تحقیقات دربارهی کاهش اضطراب نشان میدهد؛ اگر خود را در موقعیت هراس آور قرار دهیم به مرور زمان ترسمان کاهش خواهد یافت. در زمینهی اضطراب مرگ، تمریناتی مانند خواندن آگهی ترحیم، خواندن مطلب دربارهی فقدان، نوشتن وصیت نامه، برنامه ریزی برای تشییع جنازه، تصور مرگ خود (مبتلا شدن به یک بیماری لاعلاج) کمک کننده هستند. این تمرینها میتواند به کاهش اضطراب کمک کند. اروین یالوم روان شناس در این زمینه ادعا میکند که مواجهی آگاهانه با مرگ باعث غلبه بر اضطراب آن میشود.
۸. شما برای دیگران مهم هستید: اهمیت داشتن یک نیاز انسانی است. احساس اینکه مهم هستیم و دیگران به ما نیاز دارند باعث تزریق معنا به زندگی میشود. روابط بین فردی منعکس کنندهی توانایی ما در چگونگی فهم جهان است و باعث میشود عزت نفسمان تقویت شود.
روبهرو شدن با این حقیقت که بالاخره همهی ما خواهیم مرد اضطراب را کاهش میدهد و زندگی پیشرو را غنی میسازد. این آگاهی باعث میشود کارها را به تعویق نیندازیم (من زمان زیادی دارم، میتوانم کارهایم را فردا یا پس فردا یا... انجام دهم) و از فرصتی که در اختیار داریم بهترین بهره را ببریم.