گروه جامعه: سارق حرفهای هر بار گریم میکرد و با چهرهای تازه سوار پرایدش میشد تا زنان و دختران را قربانی نقشه خود کند؛ غافل از اینکه آخرین طعمهاش دختری رزمیکار است که یک سال قبل قربانی چنین نقشهای شده بود.
از اوایل پاییز شکایتهایی در اختیار پلیس آگاهی تهران قرار گرفت که از سرقتهای سریالی یک جوان پراید سوار حکایت داشت. بررسی اظهارات شاکیان نشان میداد که متهم طعمههایش را از بین دختران و زنان انتخاب و آنها را بهعنوان مسافر سوار خودروی خود کرده و پس از بیهوش کردن آنها، دست به سرقت اموالشان زده بود. یکی از مالباختهها در توضیح ماجرا گفت: یکی از روزهای مهر امسال بود که از محل کارم در شرق تهران خارج شدم و برای اینکه به خانهام بروم کنار خیابان منتظر تاکسی ایستادم. دقایقی بعد راننده پرایدی بوق زد و وقتی مقصدم را گفتم توقف کرد.
سوار ماشین شدم و در بین راه راننده شروع کرد به حرف زدن. او میگفت که مهندس و تاجر بوده اما ورشکست شده و حالا برای امرار معاش هرازگاهی مسافرکشی میکند. او به قدری خوب صحبت میکرد که باعث شد اعتمادم را جلب کند.
وی ادامه داد: راننده جوان در بین راه از داشبورت ماشینش 2پاکت آبمیوه بیرون آورد و یکی از آنها را به من داد و درحالیکه صحبت میکرد شروع کرد به نوشیدن آبمیوه. من که سرگرم گوش دادن به حرفهایش بودم، نی را داخل آبمیوه گذاشتم و کمی از آن را نوشیدم. اما ناگهان دچار سرگیجه شدم و از راننده خواستم توقف کند اما دیگر چیزی نفهمیدم و از هوش رفتم.
وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم و متوجه شدم که رهگذری مرا در یکی از بوستانهای خلوت شرق تهران پیدا کرده و به اورژانس زنگ زده و من به بیمارستان منتقل شدهام. تازه آنجا بود که متوجه شدم راننده پراید با تعارف آبمیوه مرا بیهوش کرده و طلاها، ساعت، موبایل، پولها و کارتهای عابربانکم را سرقت کرده است.
مجرم هزارچهره
برای شاکیان دیگر هم حادثهای مشابه رخ داده بود و هر کدام از آنها پس از نوشیدن آبمیوه مسموم یک تا دو هفته بیهوش شده بودند اما نکته عجیبی که در این پرونده وجود داشت این بود که مالباختهها چهرههای متفاوتی از سارق را نزد پلیس ترسیم میکردند؛ مثلا یکی از آنها میگفت که سارق ریش داشته درصورتیکه دیگری آن را رد میکرد یا اینکه یکی از مالباختهها مدعی بود که سارق کممو بوده و دیگری مدعی بود که موهایش بلند بود. این در حالی بود که بقیه مشخصات، ازجمله هیکل سارق، نحوه حرف زدن او و مشخصات خودروی پراید کاملا یکسان بود و این نشان میداد که سارق حرفهای هر بار با یک چهره جدید ظاهر میشده است.آنطور که شاکیان میگفتند متهم بین 35 تا 40سال سن داشت و در این شرایط جستوجو برای شناسایی و دستگیری او آغاز شد.
جدال با سارق
درحالیکه همچنان به شاکیان سارق هزارچهره افزوده میشد، اواخر هفته گذشته اتفاق عجیبی افتاد. آن روز رانندگانی که از خیابانی در شرق تهران عبورمی کردند متوجه جدال دختری جوان با راننده پرایدی در حال حرکت شدند.دختر جوان در صندلی عقب ماشین نشسته و در حال ضرب و شتم راننده پراید بود و همین باعث شده بود راننده گاهی تعادلش را از دست بدهد و ماشین از مسیر خارج شود. سرانجام راننده توقف کرد اما جدال دختر جوان با او همچنان ادامه داشت تا اینکه شاهدان به سمت آنها رفتند و همزمان پلیس را خبر کردند. زمان زیادی طول نکشید که پلیس در محل حادثه حضور یافت و در بررسیها مشخص شد که راننده پراید قصد سرقت اموال دختر جوان را داشته است.
این دختر به مأموران گفت: حدود یک سال قبل بهعنوان مسافر سوار خودرویی شدم که راننده آن با چرب زبانی مرا فریب داد و با تعارف آبمیوه مسموم بیهوش کرد و نه تنها اموالم را دزدید بلکه مرا مورد آزار و اذیت هم قرار داد. این اتفاق لطمه روحی شدیدی به من وارد کرد برای اینکه حالم بهتر شود تصمیم گرفتم به کلاسهای رزمی بروم.
دختر جوان گفت: امروز (روز حادثه) وقتی سوار پراید شدم و راننده آبمیوه تعارف کرد، فهمیدم که نقشهاش چیست. با او درگیر شدم و با ضربات مشت و لگد توانستم وی را مجبور به توقف کنم و در همین هنگام مردم رسیدند و او دستگیر شد.
دزد شیشهای
با دستگیری راننده پراید معلوم شد که وی همان دزد هزارچهره است که از مدتی قبل تحت تعقیب پلیس بود. متهم اگرچه در ابتدا ادعای بیگناهی میکرد اما در مواجهه حضوری با مالباختهها به سرقتهای سریالی اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل معتاد به شیشه شدم و برای تامین هزینه مواد نقشه سرقت کشیدم. وی ادامه داد: یکی از مهارتهای من این است که خیلی خوب حرف میزنم. برای همین تصمیم گرفتم از زنان و دختران سرقت کنم اما برای اینکه گیر نیفتم، هر بار گریم میکردم و با چهرهای جدید سوار ماشین میشدم و سراغ طعمهای جدید میرفتم. پس از بیهوش کردن طعمههایم طلا و پولهایشان را سرقت میکردم.متهم پس از اقرار به دهها سرقت با این شگرد، به دستور قاضی عبدالسعید مدرس، دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت، برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.