لیدر اصولگرایان درباره شیوع کرونا چه گفت؟
این "نمیشود دیگر" به قیمت جان هزاران ایرانی تمام شد!
18 آذر 1400 ساعت 22:59
گروه سیاسی: دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در حالی در خصوص تولید واکسن داخلی می گوید برای تولید برکت و واکسنهای داخلی خیلی زحمت کشیده شد؛ ولی به این نتیجه رسیدند که نمیشود دیگر! بالاخره باید واکسن وارد کرد که این "نمی شود دیگر" به قیمت جان هزاران نفر تمام شد!
محمدرضا باهنر، نماینده ادوار مجلس و لیدر اصولگرایان در گفت وگو با خبرگزاری مهر درباره شیوع کرونا در کشور و همچنین واردات واکسن به کشور گفت: کرونا واقعاً تا شش ماه اولی که آمده بود ناشناخته بود و همه از آن میترسیدند. برای واردات واکسن هم کسی نمیدانست این واکسنها توطئه است یا اینکه واقعاً توسط بهداشت جهانی تایید شده است. همهچیز ناشناخته بود و فکر میکردیم خودمان میتوانیم مثلاً ۱۵۰ میلیون دُز واکسن تولید کنیم.برای تولید برکت و واکسنهای داخلی خیلی زحمت کشیده شد؛ ولی به این نتیجه رسیدند که نمیشود دیگر! بالاخره باید واکسن وارد کرد. این تحریمهای لعنتی حتی برای خوراک و دارو ما هم بود. نهایتاً از طریق هلالاحمر که یک سازمان بینالمللی است و از تحریمها معاف است اقدام به خرید واکسن کردیم؛ وگرنه همین الان هم به دولت ایران واکسن نمیفروشند. اینها هم تلاشهای گذشته بود و هم تلاشهای آقای رئیسی و در مسئله کرونا ظرف این ۱۰۰ روز اقدامات قابل افتخاری انجام شد. یا مثلاً یک مورد دیگر پیوستن به سازمان شانگهای بود. مذاکرات با شانگهای از اواخر دولت احمدینژاد شروع شده بود تا رسید به دولت سیزدهم و شلیک آخر را آقای رئیسی کرد. تلنبار همه مشکلات و همه امکاناتی که ما داریم نتیجه کارهای گذشته است؛ چه منافعش، چه مزایا و چه معایبش... اگر دولت رئیسی هم سال ۱۳۹۶ آمده بود روی کار هم نمی توانست کاری کند. کرونا ناشناخته بود. آمریکا که سالی هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد هم روزی دو هزار قربانی کرونا داشت؛ بله! واردات واکسن تا پایان دولت روحانی خیلی کُند انجام شد، هم امکانات نبود و هم رویکرد دولت واردات واکسن نبود چون امید داشتیم در داخل بتوانیم واکسن تولید کنیم.
****************
متن كامل مصاحبه مهر با باهنر
زینب رجایی: اگرچه قبل از انتخابات برای پیروزی سید ابراهیم رئیسی همه تلاش خود را کرد؛ اما امروز برای ادامه مسیر دولت سیزدهم لازم میداند نکات و ملاحظات خود را بیان کند و سعی بر این دارد که واقعگرایانه به همه موضوعات بپردازد.
هم از اراده و همت دولت سیزدهم میگوید و از آنها قدردانی میکند، هم بر دستاوردها و تلاشهای دولتهای قبل تاکید دارد و نمیخواهد یکطرفه به قاضی برود. او معتقد است: «سرمایه اجتماعی که آقای رئیسی به وجود میآورد بسیار خوب و قابل افتخار است» و از طرفی هم میگوید: «از گذشته هم مزایا و امکانات به ارث رسیده و هم مشکلات»
از نحوه پاسخ دادن «محمدرضا باهنر» مطمئن شدیم که او به تبعیت از شخص رئیسی یا براساس سیاست و مشی فکری خودش، قصد ندارد بدهکاریها و بحرانهایی که دولت سیزدهم به ارث برده را بازگو کند. او عنوان میکند: «خدماتی که در چهار دهه انجام شده است طومار بلندبالایی دارد، در کنار این دستاوردها اشکالاتی هم وجود دارد. مجموع خدماتی که انجام شده از خارج که نیامده است، همین دولتها و مجلسهایی که آمدهاند انجام دادهاند. همینطور که دستارودهایی در این سالها حاصل شده، اشکالاتی نیز روی هم تلنبار شده است.»
با وجود همه ملاحظاتی که در نظر داشت، نقد به عملکرد دولت قبل لابلای جملاتش منعکس میشد. باهنر در کنایه به سیاست روحانی و هشت سال گره زدن مسائل کشور به برجام بیان میکند: «نباید حل همه مشکلات را به برجام وصل کنیم و دست روی دست بگذاریم تا ببینیم چه زمانی احیاء میشود؛ دولت آقای رئیسی و دولتمردانشان چنین اقداماتی را شروع کردهاند.»
از سوی دیگر بیطرفانه بودن حرفهای باهنر، گاهی اظهاراتش را به یک اعتدالگرا شبیه میکرد و بوی تفکرات اعتدالی به خود میگرفت، مخصوصاً وقتی از مقایسه عملکرد دولتها تا حدی برآشفته شد و گفت: «اگر در زمان دولت آقای رئیسی هم ترامپ یک دفعه برجام را پاره میکرد و درآمد ۸۰ میلیارد دلاری را به ۱۰ میلیون دلار کاهش میداد، آقای رئیسی هم تا بگردد راهکاری پیدا کند دو، سه سالی میگذشت. اینها را اصرار نکنید، تکرار نکنید.»
با همه اینها و علیرغم تلاش باهنر بر رعایت جانب عدالت و مدارا، سر موضوعات مختلفی وزنه حمایتش از رئیسی سنگینی میکند مثل وقتی که درباره واکسیناسیون میگوید: «دولت رئیسی ظرف ۱۰۰ روز ۱۴۰ میلیون واکسن کرونا خریداری، وارد و تولید کرد؛ اما چنین اهتمامی در دولت روحانی وجود نداشت»
به دفتر مرکزی جامعه اسلامی مهندسین رفتیم؛ ساختمان را بازسازی کرده بودند و غیر از ظاهر بنا خیلی چیزها نو نوار شده بود. باهنر که در اغلب مصاحبههای تفصیلی بیست دقیقه بیشتر وقت نمیگذارد، بیش از چهل دقیقه درباره کارنامه صد روزه سید ابراهیم رئیسی با ما به گفتگو نشست.
مشروح این گفتگو به شرح زیر است:
صد روز دولت کامل شد و رئیسجمهور هم با مردم صحبت کرد، به نظر شما آقای رئیسی در این صد روز با اقداماتی که داشتند در اصلاح رابطه مردم و دولت چطور عمل کرد و چقدر توانست در مسیر بهبود این رابطه پیش برود؟
امروز روز ۱۶ آذر و روز دانشجو است، پیش از هرچیز این روز را گرامی میداریم. کرونا مسائل زیادی را تحتالشعاع قرار داده است، از جمله تجمعات دانشجویی و مباحثاتی که برگزار میشد. در هر صورت قشر دانشجو، پیشتاز است و ارزشهای انقلاب از جمله شفافیت، عدالت، وحدت ملی و استکبارستیزی را مطالبه میکند که همین نکته از مفاخر این قشر است.
درباره عملکرد دولت سیزدهم در این صد روز؛ چند روز قبل آقای رئیسی گزارشی مبسوط و خوبی را به مردم دادند که تقریباً جامع و کامل بود و من آنها را تکرار نمیکنم.
یکی از مسائلی که در دولتهای گذشته مخصوصاً دولت یازدهم و دوازدهم مورد غفلت قرار گرفت مسئله ارتباط مستقیم دولتمردان با مردم بود. اگر بخواهیم وارد بحثهای عملکردی شویم دولت یازدهم و دوازدهم خیلی کارها کرد، کارنامه عملکردیاش کارنامه قابل توجهی است اما در ارتباط با مردم خیلی ضعف داشت.
یکی از بزرگترین سرمایههای کشور، سرمایه اجتماعی و اعتماد متقابل بین مردم و حاکمیت است، یعنی رابطه و نگاه بین جامعه و سیاستمداران و حاکمان.
سرمایههای اجتماعی را باید بسیار مراقبت کنیم، باید بین مردم باشیم و حرفها و مشکلات و دردهای آنها را مستقیم بشنویم. این روزها با پیشرفت فناوریهای نوین، این ارتباطات را میتوان مجازی هم برقرار کرد. بسیاری از مشکلات را میتوان از طریق تکنولوژی حل کرد اما حس حضور فیزیکی و رو در رو شدن و بین مردم رفتن با فضای مجازی قابل جبران نیست. باید سرمایه اجتماعی کشور حفظ شود و دراین زمینه دولت آقای رئیسی عملکرد بسیار خوبی داشته است.
تنها یک نگرانی وجود دارد، ممکن است برخی مسئولان وظیفه خودشان را فقط دید و بازدیدها تصور کنند، در حالی که این رفت و آمدها، این گفت و شنودها مثل ویترین مغازه است.
بله! ویترین باید تمیز، شاداب، سرحال و جذاب باشد و بتواند مردم را جذب کند؛ اما این ویترین باید پشتوانه هم داشته باشد، این ویترین باید هزاران فعالیت، کار، برنامهریزی، ساختارسازی و اصلاح ساختار داشته باشد.
بله! میشود بین مردم رفت، بگویند بیکار هستیم، مالیات از ما زیاد گرفته شده، حقوقمان کم است، آب مشکل دارد و خلاصه از مشکلاتشان بگویند، قاعدتاً در پاسخ به مشکلات مردم میگوییم «چشم! رسیدگی میشود» اما باید بعد از مدتی، بهبود شرایط اتفاق بیفتد. این زمان انتظار قابل تمدید نیست!
اگر بعد از مدتی یک عده حس کنند دولت فقط وظیفه خودش میداند که با مردم صحبت کند و بگوید ما مشکلات را حل میکنیم، اما پشت سر این گفتگو با مردم، اقدامات اصلاحی اساسی وجود نداشته باشد، این تبدیل و تفسیر به کار پوپولیستی میشود؛ گویی که میخواهند مردم را گول بزنند و خدایی نکرده سر مردم را گرم نگه دارند.
اما به نظر من دولت سیزدهم در کنار ارتباط خوبی که با مردم دارد، اصلاحاتی را هم شروع کرده و باید اصلاحات اساسیتر را هم شروع کند. به عنوان مثال دولتمردان شاید یک ماه است درگیر تنظیم لایحه بودجه ۱۴۰۱ هستند، میدانیم دخل و خرج دولت به شدت نامتعادل است؛ یعنی هزینهها بسیار بیشتر از منابع درآمدی است، به علاوه همه تلنبارهایی که از گذشته به ارث رسیده است.
البته از گذشته هم مزایا و امکانات به ارث رسیده و هم مشکلات. سال ۹۷ در چهلمین سال استقرار نظام جمهوری اسلامی کارنامهای عادلانه از عملکرد نظام را به مردم دادیم و به کمک رسانه ملی کار خوبی انجام گرفت. خب دیدیم که طبق تعبیر مقام معظم رهبری، خدماتی که در چهار دهه انجام شده است طومار بلندبالایی دارد، در کنار این دستاوردها اشکالاتی هم وجود دارد. مجموع خدماتی که انجام شده از خارج که نیامده است، همین دولتها و مجلسهایی که آمدهاند انجام دادهاند. همینطور که دستارودهایی در این سالها حاصل شده، اشکالاتی نیز روی هم تلنبار شده است.
بودجه عمومی دولت تعادل ندارد، هر دولتی به نسبت خودش هزینهها را بالا برده اما برای منابع و درآمدها یک فکر اساسی و ساختاری نکرده است. ظرف این ۴۰ سال عموماً وابسته به درآمدهای نفت بودهایم بنابراین وقتی درآمدهای نفتی قطع یا کم میشود در کشور مشکل ایجاد میکند.
یا درباره اینکه چرا ارزش ریال پایین آمده در یک جمله خلاصه میگویم؛ تا زمانی که مصرفمان از تولیدمان بیشتر باشد این گرفتاری باقی میماند، شاید موقتی حل شود و قیمت دلار را با مُسکّن نگه داریم؛ اما دوباره میترکد و بالا میرود بنابراین باید مصارفمان از درآمدهایمان کمتر باشد.
ما عادت کردیم سالی ۵۰، ۶۰ و حتی ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته باشیم و یک دفعه این درآمد قطع میشود. در نظر بگیرید یک سرپرست خانواده ماهی ۱۰ میلیون تومان درآمدش بوده و بعد به او بگویند از ماه آینده ماهی ۲ میلیون تومان میدهیم؛ در چنین شرایطی تمام زندگی فرد به هم میریزد چرا که عادت کرده ماهانه با ۱۰ میلیون تومان زندگی کند.
در مجموع سرمایه اجتماعی که دولت سیزدهم به وجود میآورد، بسیار خوب و قابل تقدیر است. نکته بعد آنکه باید سرمایه این پشتوانه اجتماعی، اصلاح ساختارها باشد تا در مسائلی که قطار از مسیر خارج شده، آن را به ریل اصلی برگرداند. امید داریم این انتظارات امیدوارانه تبدیل به یأس و ناامیدی نشود.
*میتوانیم بگوییم اعتماد مردم به دولت که در ادوار گذشته کمرنگ و مخدوش شده بود، در این دوره ۱۰۰ روزه تا حدی برگشته است؟
ما در انتخابات ریاست جمهوری اخیر رکورد کمینه شرکت در انتخابات را زدیم؛ چرا مردم پای صندوقها نیامدند؟ ۵۲ درصد از مردم کشور رأی ندادند؛ تعداد زیادی از اینها ضد انقلاب نیستند، بسیاری از آنها کشوردوست، علاقهمند به ارزشها و مسلمان هستند؛ ولی به چند دلیل در انتخابات ریاستجمهوری شرکت نکردند.
یکی از دلایل آن مشکلات عدیده مانند گرانی، ناکارآمدی و فساد بود و میگفتند «به ما چه که رأی بدهیم». عدهای دیگر میگفتند شرکت در انتخابات خوب است اما فرقی ندارد چه کسی سر کار بیاید؛ چپیها، راستیها، اعتدالیون همه سر و تَه یه کرباس هستند و این یعنی افراد در مورد شرکت در سرنوشت آیندهشان بیانگیزه شدهاند. درحالیکه در طول این ۴۰ سال رؤسای جمهور از دولت زمان جنگ گرفته تا احمدینژاد و روحانی، همه با هم فرق داشتند.
نمیخواهم ارزشگذاری کنم و بگویم کدام دولت خوب و کدام دولت بد بوده ولی حتماً دولت هاشمی با دولت خاتمی، دولت خاتمی با دولت احمدینژاد و دولت احمدینژاد با دولت روحانی متفاوت بوده است. حتماً تفاوتهایی وجود داشته است.
علت اینکه مردم بیتفاوتی شدهاند این است که گرفتاریهایشان در حال افزایش و تلنبار شدن است و امیدشان را از دست میدهند. با از دست دادن امید، سرمایههای اجتماعی هم از بین میرود.
اینکه بگوییم آیا اعتماد مردم به دولت برگشته یا یا پررنگ شده باشد، مصداق این جمله است که میگوید «درد، کوهکوه میآید و مومو میرود». اینطور نیست که بگوییم مردم ظرف سه ماه خوشحال شدند و برگشتند.
البته مردم از تلاش و اراده و همت استقبال میکنند و این حرکت خوبی است. دو شرط برای آنکه احساس امنیت افزایش یابد، وجود دارد؛ اول آنکه مستمر باشد و دوم آنکه پشت استمرار اصلاحات وجود داشته باشد.
نوع ادبیات و کلام رئیسجمهور در برخورد با مردم و مواجهه با منتقدین را چگونه میبینید؟ آیا آرامش سیاسی در این صد روز حاکم بوده است؟
بیماری که از مشکل کبد و قلب رنج میبرد و علاوه بر این سردرد هم دارد، طبیعتاً اول باید به این بیمار مُسکّن بدهند که سردردش بهتر شود، سپس به سراغ درمان بدن فرد بروند. اگر بگوییم چون درمان اصل بیماری (اصلاح ساختار) صورت نمیگیرد پس سردرد فرد (آرامش سیاسی) مهم نیست، ممکن است از همان سردرد، فرد فوت کند. باید سردرد بیمار را درمان کرد اما آرام شدن نسبی بیمار به معنای آن نیست که شفا پیدا کرده است.
دولت آقای رئیسی ظرف صد روز ۱۴۰ میلیون دز واکسن کرونا خریداری، وارد یا تولید کرده که در دولت گذشته چنین اهتمامی وجود نداشت. گفته میشد که آب خوردن ما هم به برجام برمیگردد، برجام برای ما مهم بوده و مهم است و اینکه برجام به نتیجه برسد تا نرسد خیلی متفاوت است؛ اما نباید همه مشکلات کشور را به آن مسئله وصل کنیم و دست روی دست بگذاریم تا ببینیم چه زمان برجام احیاء میشود. دولت آقای رئیسی و دولتمردانشان چنین اقداماتی را شروع کردهاند اما باید اصلاحات ساختاری نیز صورت بگیرند؛ درست نیست که بگوییم سردرد بیمار خوب شده و دیگر نگرانی وجود ندارد.
*درباره کرونا و واکسیناسیون که به آن اشاره کردید، شاهد تفاوت فاحشی در عملکرد دولت رئیسی و روحانی در مواجهه با این بحران بودیم...
کرونا واقعاً تا شش ماه اولی که آمده بود ناشناخته بود و همه از آن میترسیدند. برای واردات واکسن هم کسی نمیدانست این واکسنها توطئه است یا اینکه واقعاً توسط بهداشت جهانی تایید شده است. همهچیز ناشناخته بود و فکر میکردیم خودمان میتوانیم مثلاً ۱۵۰ میلیون دُز واکسن تولید کنیم.
برای تولید برکت و واکسنهای داخلی خیلی زحمت کشیده شد؛ ولی به این نتیجه رسیدند که نمیشود دیگر! بالاخره باید واکسن وارد کرد. این تحریمهای لعنتی حتی برای خوراک و دارو ما هم بود. نهایتاً از طریق هلالاحمر که یک سازمان بینالمللی است و از تحریمها معاف است اقدام به خرید واکسن کردیم؛ وگرنه همین الان هم به دولت ایران واکسن نمیفروشند. اینها هم تلاشهای گذشته بود و هم تلاشهای آقای رئیسی و در مسئله کرونا ظرف این ۱۰۰ روز اقدامات قابل افتخاری انجام شد.
یا مثلاً یک مورد دیگر پیوستن به سازمان شانگهای بود. مذاکرات با شانگهای از اواخر دولت احمدینژاد شروع شده بود تا رسید به دولت سیزدهم و شلیک آخر را آقای رئیسی کرد. تلنبار همه مشکلات و همه امکاناتی که ما داریم نتیجه کارهای گذشته است؛ چه منافعش، چه مزایا و چه معایبش...
*پس چرا همین اقدامات در دولت قبل به کندی پیش میرفت و با بهانهتراشی همراه بود؟
ببینید! این بحث یک خرده تکراری است.
اما چرا به محض تغییر دولت کار واکسیناسیون سرعت گرفت؟
من هم سوال را جواب دادم دیگر! اگر دولت رئیسی هم سال ۱۳۹۶ آمده بود روی کار...
نمیشد کاری کرد؟
حتماً نمیشد! کرونا ناشناخته بود. آمریکا که سالی هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد هم روزی دو هزار قربانی کرونا داشت؛ بله! واردات واکسن تا پایان دولت روحانی خیلی کُند انجام شد، هم امکانات نبود و هم رویکرد دولت واردات واکسن نبود چون امید داشتیم در داخل بتوانیم واکسن تولید کنیم.
در قیاس، باید مکان و زمان را هم در نظر بگیریم؛ یعنی اگر در زمان دولت آقای رئیسی هم ترامپ یک دفعه برجام را پاره میکرد و درآمد ۸۰ میلیارد دلاری را به ۱۰ میلیون دلار کاهش میداد، آقای رئیسی هم تا بگردد راهکاری پیدا کند دو، سه سالی میگذشت. اینها را اصرار نکنید، تکرار نکنید.
البته سرمایه اجتماعی که آقای رئیسی به وجود میآورد بسیار خوب و قابل افتخار است. تلاشهایی که میکنند، حضوری که در بین مردم دارند، همین که خبرنگار از رئیسی سوال کرد فقط سفرهای استانی برای شما کافی است؟ آقای رئیسی گفت: نه، هفته هفت روز است، یک روز را برای رو در رو با مردم بودن میگذارم، ۶ روز هم در جلسه مینشینم، فکر، برنامه ریزی و طراحی میکنم. همین درست است.
یک زمانی رئیسجمهور (احمدینژاد) برای بازدید بین مردم میرفت، به او نامه میدادند، یک اسکناس ۱۰۰ هزار تومانی روی نامه میگذاشت و پس میداد. خُب مردم هم خوشحال میشدند، میگفتند الحمدالله! چه رئیس جمهور خوبی! صف میکشیدند که نامه بدهند و ۱۰۰ هزار تومانی را بگیرند. اینها کارهای «پوپولیستی» است.
ارتباط سران قوا در این مدت و همسویی قابل توجه سه قوه با یکدیگر چقدر میتواند در گرهگشایی از مشکلات کشور و بحرانها مؤثر باشد؟
همسویی مهم است؛ مونتسکیو میگوید منظور تفکیک قوا این نبوده که سه قوه علیه یکدیگر مملکت را اداره کنند؛ بلکه سه قوه باید با کمک یکدیگر این کار را انجام دهند.
متأسفانه دلیل برخی آزار و اذیتها همین بوده که مجلس حرف خودش را میزد، دولت کار خودش را میکرد و قوه قضائیه هم به دنبال اهداف خودش بود. یک هواپیما چهار موتور دارد که باید در یک جهت باشند تا هواپیما بتواند تیکآف کند و از زمین بلند شود؛ درغیر این صورت اگر هر موتور آن به یک سمت قرار بگیرد، هواپیما آسیب میبیند؛ یعنی نه تنها هیچ خدمتی نمیکند بلکه کنترل هواپیما هم از دست خارج میشود. قوای سهگانه باید همراه و همسو باشند؛ البته نه اینکه تابع هم شوند.
به تعبیر مقام معظم رهبری وظیفه مجلس، تهیه نقشه راه است و دولت هم وظیفه دارد در این راه حرکت کند اما نقشه راه باید به گونهای باشد که ماشین دولت بتواند حرکت کند. گاهی نقشه راه توسط مجلس به گونهای طراحی میشد که از همان اول دولت میگفت در این مسیر نمیتواند حرکت کند. بنابراین مسیر باید قابل پیمودن باشد. نه افراط جایز است و نه تفریط!
بله! هماهنگی و همراهی سه قوه بسیار مهم است؛ وقتی دو وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش در مجلس رأی نیاوردند من نگران شدم گفتم نکند ماه عسل مجلس و دولت دارد تمام میشود. مجلس و دولت باید احترام یکدیگر را داشته باشند و به کمک هم کار را جلو ببرند.
مثلاً در بستن لایحه بودجه ۱۴۰۱ که از مشکلات اساسی دولت است، باید گشت و یک سری درآمدهای معقول را پیدا کرد. مالیات بیشتر گرفتن مشکلات را حل نمیکند و گرفتاریها را بیشتر میکند؛ اما میشود به کسانی که از مالیات دادن فرار میکنند رسیدگی کرد. این اقتصاد در سایه است، چیزهای دیگری هم هست که مسئولان باید بروند کشف کنند، مثلاً جلوی قاچاق را بگیرند تا تولید هم تقویت شود.
به نظر شما با این همسویی دولت و مجلس، مسئولان موفق میشوند بودجه ۱۴۰۱ را بدون کسری تدوین کنند؟
تورم کشور اصلاً دستوری نیست که مجلس و دولت بگویند تورم نباش! تورم هم برود. صدتا عامل تورم را بوجود میآورند.
یعنی نمیتواند بودجه را با کسری کمتری تهیه کند؟
میتواند؛ ببینید این توقع که بودجه ۱۴۰۱ بدون کسری بسته شود اصلاً امکانپذیر نیست! امکان ندارد! نمیتوانیم درآمدها را یک دفعه دوبرابر کنیم.
برجام و مذاکرات و این مسائل یک بحث دیگر است که نباید آینده خود را به آنها وصل کنیم. البته باید برجام را به نتیجه برسانیم و دشمنان را سر جایشان بنشانیم؛ اما باید پیشبینی کنیم که اگر برجام تا ۲ سال دیگر نتیجه نداد، چه باید بکنیم؟ راهکارها و منابع عظیمی در کشور وجود دارد که باید آنها را فعال و راه اندازی کنیم.
اینکه شما میپرسید اگر قوا با هم همدل باشند میتوانند بودجه را بدون کسری ببندند؟ نه! ولی میتوانند خسارتهای بودجه را به حداقل برسانند و منافع آن را حداکثری کنند. اگر مجلس و دولت در بستن بودجه احساس رقابت نکنند و با رفاقت بودجه را ببندند اینها محقق میشوند.
مردم هم مسیر اصلاح را تحمل کنند؛ مریض اگر بخواهد درمان شود باید تحمل جراحی را داشته باشد، تحمل بیهوشی را داشته باشد و به خدا توکل کند.
نگاه شما به دور از جهتگیری و بیطرفانه به نظر میرسد؛ با همین نگاهی که دارید فکر میکنید میتوان امیدوار بود که تا آخر این دوره حداقل بخشی از مسائل کشورمان، حل شود یا دست کم رو به بهبود برود؟
حتماً! به شرطها و شروطها؛ الان در مجمع تشخیص مصلحت نظام داریم برنامههای اصل ۴۴ قانون اساسی و سیاستهای اصل ۴۴ را بازنگری میکنیم. قرار بود برخی از بنگاههای اقتصادی واگذار شوند.
یکسری بنگاه اقتصادی در کشور داریم که به اصطلاح به آنها خصولتی میگویند، نه خصوصی هستند، نه دولتی! شترمرغ هستند، به آنها میگوییم بار ببر میگویند ما مُرغیم، میگوییم تخم بگذار، میگویند ما شُتریم!
اینها درآمدهای وسیعی دارند و سرمایهگذاریهای خوبی میتوانند انجام دهند؛ مثل فولاد مبارکه، شرکت ملی مس، گل گهر سیرجان. چهار پنج مورد از اینها، مالک ۳۰ درصد بازار سرمایه هستند و سودهای بسیار خوبی دارند؛ اما ساختارها با همدیگر چفت و بست ندارند، درحالیکه بسیاری از این بنگاهها میتوانند برنامههای توسعهای و سرمایهگذاریهای وسیع برای خودشان تعریف کنند.
دولت در این زمینه اقدامی در دست دارد؟ پیشنهاد عملیاتی وجود دارد؟
بله! اگر کارها و گرفتاریهای روزمره به آقای رئیسی اجازه دهند و اگر ۱۰-۱۲ مگاپروژه در کشور کلید بخورد، کارهای زیادی میشود کرد. در این باره با محمد مخبر معاون اول رئیسجمهور و وزرا صحبت میکنیم و به خود رئیسجمهور هم پیغام دادهایم.
مثلاً با آباد کردن سواحل مکران، سرمایهگذاریهایی که شرکتهای خصولتی میتوانند انجام دهند و با توسعه معادن، شیلات، جنگلبانی، زراعت و … بله! امیدواری هست که قطار به مسیر اصلی برگردد.
البته بازگشت قطار به مسیر شرط دارد، هم باید ویترین کار دولت، تمیز و مرتب باشد، هم پشت ویترین باید عقل و خرد جمعی کار کند تا این ویترین هر روز کالاهای جذابتری داشته باشد.
باید بدانیم رقابت در دنیا سه پارامتر دارد؛ هرکس در دنیا بهتر، ارزانتر و سریعتر تولید کند، او برنده است. مثلاً رئیسجمهور به منطقهای میرود که کارخانهای تعطیل شده و کارگرانش بیکار شدهاند، میگوید این کارخانه باید راه بیفتد، اما بحث این است که کارخانهای میتواند راه بیفتد که محصولش بهتر، ارزانتر و سریعتر دربیاید.
این یعنی همان خردی که شما میگویید...
بله! باید رقابت وجود داشته باشد، کسی میگوید میخواهیم در کشورمان سالی سه میلیون خودرو تولید کنیم و یک میلیون از آن را صادر کنیم. چه چیزی میخواهید صادر کنید؟ به چه مشتری میخواهید صادر کنید؟ با چه فناوری میخواهید صادر کنید؟
در کشور ما در حال حاضر قیمت پراید که نمیخواهم روی کیفیت آن قیمتی بگذارم با دلار ۳۰ هزار تومانی، ۵ هزار دلار است؛ با ۵ هزار دلار در کشورهای همسایه بهترین ماشین را به ما میدهند، ما میخواهیم پراید را صادر کنیم چه کسی بخرد؟
اگر آن طرف ارزان میفروشید که ما برویم و از آنجا بخریم. پرایدی که اینجا باید ۱۵۰ میلیون بخریم، برویم و آنجا ۵۰ میلیون بخریم. اگر هم گران بفروشید که کسی نمیخرد، بنابراین برای کارخانه یا بنگاهی که میخواهد راه بیفتد، باید این موضوع در نظر گرفته شود.
بارها گفتهام، هر بنگاه اقتصادی، چه خدماتی، چه تولید کشاورزی، چه تولید صنعت باشد، اولین شرطِ راه افتادن و استقرار کار بنگاه این است که باید کالایش مشتری داشته باشد، اگر مشتری نداشته باشد یا کالاهای دیگر در رقابت این کالا را سرکوب کنند این بنگاه، تعطیل باشد خیلی بهتر است.
کد مطلب: 309847