میخواهند بچههای تهران را مسافر قبرستان کنند
روزنامه شرق , 28 آذر 1400 ساعت 9:43
گروه جامعه: شهردار تهران در پیشنهاد تازهای گفته است که مدارس به بهشتگردی توجه کنند. علیرضا زاکانی در بازدیدی که از بهشتزهرا داشته گفته است که گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا (س) سند هویتی تهران است و باید از ظرفیتهای دینی، فرهنگی و علمی و مردمی برای بهرهمندی بهتر مردم از این مکان مقدس استفاده کرد و تلاش ما در دوره جدید مدیریتی این است که دسترسی مردم به این مکان مقدس تسهیل شود و باید موضوع «بهشتگردی» را در میان مدارس رواج دهیم که این مهم با کمک و همکاری آموزشوپروش میسر خواهد شد.
به گفته او خانواده شهدا و جانبازان و ایثارگران بزرگترین منبع هویتبخشی به گلزار شهدا هستند و این مجموعه با توان و ظرفیت فرهنگی عظیمی که دارد مکانی مناسب برای قرارگاه فرهنگی بزرگ کشوری و ایجاد مرکز اسناد شهدا خواهد بود و لازم است با مستندسازی، سیرهنگاری و شناساندن شهدا به کارشناسان هنری بستر و زمینه فعالیتهای فرهنگی و هنری را در این مکان ایجاد کرد. این نگاه به بهشت زهرا در زمان محمدباقر قالیباف در شهرداری هم حاکم بود و معتقد بود فعالیتهای گسترده فرهنگی از اولویتهای کاری بهشت زهرا محسوب شود. قالیباف معتقد بود با وجود کاشت ۳۰۰ هزار درخت در حریم حرم مطهر این ظرفیت ایجاد شده که یک بوستان معنوی بزرگ فراهم شود و خانوادههای تهرانی آخر هفته خود را به صورت معنوی با استفاده از امکانات رفاهی مناسب در آنجا سپری کنند.
نگاه متفاوت به آرامستانها
پیش از این نیز، جلال بهرامی معاون خدمات شهری شهردار تهران درخصوص آرامستانهای پایتخت به موضوع نگاه اسلام به گورستانها اشاره کرده و گفته بود که دو موضوع در بحث آرامستانها مطرح است که یک موضوع آن پیگیری نمیشود و آن اینکه ما مسلمانها برای چه آرامستان داریم؟ چرا مثل هندیها یا ژاپنیها نیستیم؟ به خاطر اینکه آرامستان ۱۰ درصد از آرامش زندگی ماست. یک وقتی ما در زندگی دچار مشکلی میشویم که با هیچکس نمیتوانیم حرفی بزنیم. میرویم سر مزار پدر، مادر یا دوستان و خودمان را سبک میکنیم. این موضوعها با هیچ روانشناسی قابل حل نیست.
وی ادامه میدهد: آرامستان مبدأ و معاد را میخواهد به ما نشان دهد. ما باید مسیری را برویم که مردم وقتی عزیزشان را از دست میدهند، راحت بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند. بخشی از کسانی را که در تهران فوت میشوند به شهرستانها منتقل میکنیم. شاید بعضی از آنها وصیت کرده باشند، اما به شما قول میدهم که خیلی از اینها را به خاطر هزینه به آنجا میبرند که این خوب نیست.معاون شهردار تهران تأکید میکند: در بحث آرامستانها باید بدانیم که استانداردهای ما با استانداردهای غربی متفاوت است، جایگاه آن در فرهنگ ما یک جای دیگر است. بعضیها میآیند میگویند چرا مثلا شهدای گمنام را میآورید در شهر دفن میکنید و... این در حالی است که ما با این فرهنگ نزدیکی و انس داریم، یک گوشهای از زندگی ماست و ما اصلا نمیتوانیم آنها را فراموش کنیم.
او درخصوص اینکه برخی میگویند برای چه موضوعی مانند مرگ باید در سطح شهر به نمایش گذاشته شود هم توضیح میدهد: حرف علمی یا حرف سرمنبری نمیخواهیم بزنیم. مرگ موضوعی ترسناک نیست، ما در بحث اجتماعی با این موضوع بد برخورد کردیم، این هم یک نعمتی مثل بهدنیاآمدن، مثل زندگیکردن و مثل پولدارشدن است. نخبگان ما به لحاظ اجتماعی و فرهنگی روی این موضوع کار نکردهاند. شما وقتی به حرم امام رضا میروید، ترسی به شما دست میدهد؟ اصلا میروید در آنجا سبک شوید. رفتن سر قبر خواص برای ما نعمت است، نه اینکه بگوییم برخی از شهروندان این موضوع را دوست ندارند مثل این است که شما الان بگویید بعضیها از این درخت و از این فضای سبز خوششان نمیآید، چرا این درخت را کاشتید؟ به فکر اینها هم باشید!
تورهای بهشتگردی برای کودکان غیراخلاقی است
پیشنهاد بهشتگردی به مدارس چه تأثیری بر روح و روان کودکان میگذارد؟ سیامک زندرضوی، جامعهشناس حوزه کودک، درباره پیشنهاد تورهای بهشتگردی به مدارس به ما میگوید: ایده پیوند نسل نو با درگذشتگان از نگاه احترام به آنان میآید و اتفاق تازهای هم نیست، این نگاه مبتنیبر این است که به گذشته احترام بگذاریم و راه گذشتگان را ادامه دهیم، اما پیش از این برای جامعهای مهم بوده که در بخش ساختاری زندگی اش، در درجه اول «پیرسالاری» اهمیت داشته است.
جامعهای که در آن «دانش مکتوب» وجود نداشته و دانش در ذهن افراد نگهداری میشد؛ چنانکه زنان سالمند و فرهیخته در حوزه گیاهان دارویی تخصص داشتند... همانطور که حالا میبینیم مادربزرگها وقتی کودکی مریض میشود، میگویند چه داروی گیاهی بخورد که درمان شود و یا خانمهای مسنی که در جایگاه قابله، به زایمانهای طبیعی کمک میکردند و میکنند. برای مردان هم تا دورهای که محیط کار بر محیط زندگی منطبق بود این پیرسالاری اهمیت داشت، در حوزه کشاورزی و دامداری و صنایع کوچک، پدر به عنوان بزرگ خانواده، مسئولیت کار و زندگی را برعهده داشت و بر اساس دانشی که از نسل قبل به او ارث رسیده بود، آن واحد را مدیریت میکرد.
او ادامه میدهد: جایگاه پیرها و افراد مسنتر بسیار جایگاه والایی بود. برای همین وقتی از دست میرفتند تا کسی جایگاه آنها را دوباره به دست بیاورد، دشواریهایی داشت. آن زمان، مردان رئیس خانواده هم بودند. همان دیدگاه پرتاب شده به دنیای امروز ما که انطباق محیط کار و زیست خانواده، دیگر یکی نیست.این نگاه مردسالار و پدرسالار، «حقوق برابر میان اعضای خانواده» از جمله زنان و خواهران را به رسمیت نمیشناسد. از آن طرف نیز اینکه میگویند «کودکان را به محیطی ببریم که درگذشتگان هستند»، چنانکه اشاره شد مربوط به زمانی است که از گذشتگان تنها یک سنگ قبر باقی میماند و دیدار با بزرگان در همان سنگ قبر خلاصه میشد، زیرا فرهنگ شفاهی بود و با مرگ انسانها، چیزی از آن باقی نمیماند.
به گفته زندرضوی امروز جایگزین آن فرهنگ مکتوب، کتابخانهها، نمایشگاه عکس و فیلم هستند و تولیدات فرهنگی، علمی و ادبی که از گذشتگان برای ما باقی مانده است... ما امروز باید به دنبال این تورها باشیم. از لحاظ حقوق کودک، در دو سالی که گذشت، همه کودکان را به نادرست از «باهمبودن در فضای اجتماعی مدرسه» محروم کردیم، اما حالا آرامآرام اجازه درکنارهمبودن و شادی و بازی در فضای مدرسه داده میشود. این در حالی است که در دنیا با رعایت پروتکلها کودکان از کنار هم بودن منع نشدند و از هم دوری نکردند. دستکم هفتهای دو روز به مدرسه رفتند و.... وی ادامه میدهد: امروز و درحالیکه ما به سمت بازگشت بچهها به مدرسه هستیم، بدترین کار این است که کودکان را به قبرستان ببریم.
کودکانی که در این دو سال تجربه ازدستدادن عزیزی را داشتهاند یا دربارهاش شنیدهاند یا خوانده و مشاهده کردهاند و خلاصه درگیر این مسئله بودهاند... نگاه شهرداری که چنین پیشنهادی میدهد در واقع نگاهی است که ریشه در نگاه مرگدوستی دارد، همان نگاه گذشته شفاهی دارد که باید به پیرها اهمیت داد و فرهنگی که شفاهی بود و در سنگ قبر خلاصه میشد، این پیشنهاد با حقوق کودکان متناقض و برخلاف حقوق کودکان و پیماننامه حفظ حقوق کودکان است.
ما هنوز در دوران کرونا هستیم و کودکان به بازی و شادی نیاز دارند. آنها در این دو سال خواسته و ناخواسته غمهایی را تحمل کردهاند. غمهایی که به خاطر فقدان و ازدستدادنهای این دوران بوده و نباید با بردن آنها به گورستان، غمی مضاعف و باری اضافه را به آنها تحمیل کرد. این یک پیشنهاد غیراخلاقی است.
کد مطلب: 311398