احمدینژاد: این چه سیاستهایی است که اجراء میشود!؟
شما چند نفر از ایران تشریف ببرید تا ۸۵ میلیون نفر راحت شوند!
12 دی 1400 ساعت 18:47
گروه سیاسی: محمود احمدینژاد گفت: خودبرتربینی کار را بجایی میرساند که یک عده قلیلی باورشان میشود که مالک مملکت هستند. طرف میگوید هر کس این را قبول ندارد از ایران برود! البته ما هم میشنویم و میخندیم ولی این حرف خیلی سنگین است. تو به چه حقی خودت را مالک کشور میدانی!؟ یک چیز مسخره و غلطی به ذهنت رسیده، بعد میگویی هر کس این حرف را قبول ندارد، از ایران برود! قبل از انقلاب هم یک حزبی درست کردند و گفتند هر کس نمیخواهد عضو شود، برود! مملکت ارث پدری شماهاست!؟ مملکت مال ۸۵ میلیون نفر است. چگونه ما آدمهایی را تربیت کردیم که با گستاخی میگوید اگر این حرف مرا قبول ندارید، از ایران بروید!؟ اگر من مسئول بودم، میدادم این فرد را در تلویزیون یک محاکمه اساسی کنند که دیگر کسی جرات نکند اینگونه فکر کند. میگوید از ایران بروید! خب شما چند نفر از ایران تشریف ببرید تا ۸۵ میلیون نفر راحت شوند. سرجمع شما و خانوادههایتان دو سه هزار نفر بیشتر که نیستید. دست از سر ملت بردارید و بروید! این محصول همان تمرکز قدرت است. متن کامل سخنان احمدینژاد در جمع فعالان استان آذربایجان غربی و استان مرکزی را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
خیلی خوش آمدید، بزرگواری فرمودید. خدا را سپاسگزارم که توفیق دیدار با شما را عنایت فرمود و از همه شما عذر می خواهم بخاطر شرایط کرونا و محدودیت هایی که وجود دارد، ما اینجا نمی توانیم پذیرای جمع بیشتری از عزیزان باشیم.
دوستانی از سراسر کشور، از استان آذربایجان غربی و استان مرکزی، بزرگواری و لطف دارند و می خواهند تشریف بیاورند ولی ما واقعا امکان آن را نداریم و مجبوریم جلسات را محدود برگزار کنیم تا اینکه ان شاءالله این شرایط کرونا تغییر کند و همه ملت ها از شری که ساخته دست اشرار است، نجات پیدا کنند. می خواهم یک ریشه یابی کنم. کل مشکلاتی که در طول تاریخ، در جوامع انسانی ایجاد شده، محصول دو عامل است:
عامل اول؛ برتری جویی که حالا مصادیق آن را عرض خواهم کرد. یک عده ای هستند که خودشان را برتر از دیگران می دانند. واقعا باور دارند که برتر از دیگران هستند. در تمام سلول های وجودشان این باور نشسته است که خودش را برتر از دیگران می داند! دیگران را آدم به حساب نمی آورد. به خودش اجازه می دهد هر کاری که می خواهد انجام دهد. جنگ های تاریخ، محصول چیست؟ برتری جویی! یک عده می خواهند برتری خودشان را اثبات کنند و دایره حکومتشان را توسعه بدهند که در نتیجه منجر به جنگ می شود.
عامل دوم؛ تمرکز ثروت و قدرت است. هر جا ثروت و قدرت متمرکز شد، آغاز فساد است. مشکلاتی که امروز در ایران و کل دنیا هست، محصول تمرکز ثروت و قدرت است. در ایران می گوییم چرا دولت (به معنای عام) اینقدر بزرگ است؟ محصول چیست؟ یک تمرکز ثروت و قدرتی اتفاق افتاده و به خودش اجازه داده، دائما خودش را بزرگ کند.
تمرکز ثروت و تمرکز اختیارات هر جا اتفاق افتاد، موجب فساد است و فساد هم حدی ندارد. راه حل جهان چیست؟ اول اینکه تکلیف خصلت برتری جویی، بگونه ای روشن شود. البته به شما بگویم شیطان که پایه گذار، طراح و وسوسه کننده برتری جویی در عالم است، نقشه های گسترده ای دارد. حیات او وابسته به ادامه برتری جویی و ادامه تمرکز ثروت و قدرت است. مقابله، مواجهه و طراحی می کند و به سادگی تسلیم نمی شود. برای او مرگ و حیات است.
یکی از اقدامات و طراحی های بسیار پیچیده شیطان، گسترش یاس در جامعه و از بین بردن امید در انسان ها است. امید به چه؟ امید به اصلاح، امید به داشتن روزهای بهتر، امید به عدالت، امید به آزادی، امید به کرامت و تلاش می کند امید به رهایی از ظلم ستمگران جهانی را تضعیف کند. وقتی امید نباشد، حرکتی هم نیست. کسیکه امیدی ندارد، چه خروجی دارد؟ هیچ.
اما راه حل چیست؟ اول اینکه این روحیه به یک عمل قبیح تبدیل شود. متاسفانه برای برتری جویی، تئوری سازی کرده و آن را زیبا جلوه داده اند، برای آن ادبیات، استدلال و نظام فکری درست کرده اند. درست مانند ربا، سوءاستفاده و دزدی. چگونه آنها را تبدیل به یکسری عبارات و توجیهات اقتصادی کرده اند؟ والّا هر انسان طبیعی، به محض آنکه با مفهوم برتری جویی مواجه شود، آن را نفی می کند. یعنی چه که من برتر هستم!؟ چرا باید یکی بر دیگری مسلط باشد؟ چرا یک انسان باید بر انسان دیگری مسلط باشد؟ به چه حقی؟ خدا همه را یکسان آفریده است. طراحی های پیچیده شیطان، برای توجیه برتری جویی را باید افشاء کرد.
پنج کشور در دنیا هستند ــ مردم آنها را نمی گویم، دولت ها را می گویم ــ که رسما می گویند ما برتر از دیگران هستیم. می گویند ما در سازمان ملل حق وتو داریم. به چه حقی، حق وتو دارید؟ شما چکاره هستید؟
بمب اتم و تسلیحات را آنها دارند، بزرگترین فروش اسلحه مال آنهاست، همه جنگ ها و آدم کشی ها زیر سر آنهاست، رسما سازمان ملل و شورای امنیت درست کرده اند و آن را تبدیل به قانون کرده اند. اصلا کسی فکر نمی کند به اینکه چه کسی گفته شما 5 کشور، برتر از 200 کشور هستید؟ به چه حقی؟ برایش توجیه درست می کنند. این ها را باید افشاء کرد.
در کشورها هم همین طور است. یک عده واقعا خودشان را برتر می دانند. به همین دلیل به خودشان اجازه می دهند در زندگی مردم دخالت و امر و نهی و تحکم و برخورد کنند، بگیرند و ببندند و محدود کنند. چه کسی به یک نفر اجازه داده است که دیگران را محدود کند؟ این اجازه را از کجا آورده است؟ ولی شیطان برایش درست کرده است. اینها را باید تشریح کرد، توضیح داد.
عامل دوم را هم باید از بین برد. تمرکز ثروت و اختیارات چرا و به چه دلیل؟ متاسفانه در کشور ما، تمرکز قدرت بود، تمرکز ثروت هم، از زمان طاغوت آغاز شد. یعنی کار انقلاب سفید این بود که ثروت را در دست حکومت متمرکز کرد. از همان زمان، دولت دائما بزرگ شد و خرج بخش های گوناگون بالا رفت و رشوه بازی و ناکارآمدی ها شروع شد و مردم همین طور ضعیف شدند. از همان زمان مهاجرت ها و حاشیه نشینی ها شروع شد، نظام اقتصادی کشور متلاشی گردید، پایه نابودی کشاورزی کشور از همان زمان گذاشته شد و متاسفانه بعد از انقلاب هم همین روند ادامه پیدا کرد. یعنی تمرکز ثروت و قدرت، عینا همان خط بالا رفت. هیچ طرح و تئوری و برنامه جدیدی ارائه نشد. یعنی از همان زمان که دولت شروع به بزرگ شدن کرد، این بزرگ شدن ادامه پیدا کرد. همان ریخت و پاشی که شروع شده بود، ادامه پیدا کرد. رابطه بازی و پارتی بازی آن زمان، ادامه پیدا کرد. تغییری نکرد. این را باید از بین برد.
چرا یک مامور باید اینهمه اختیار داشته باشد که بتواند یک خانواده یا شهری را به خاک سیاه بنشاند؟ نمی خواهم وارد بحث های ریز اقتصادی شوم، شما خودتان آشنا هستید. الان اوضاع بازار چگونه است؟ می بینیم 4 نفر در یک اداره دولتی نشسته اند و همان ها تعیین می کنند که چه کسی جنس بیاورد و چه کسی ببرد!؟ چقدر این بیاورد و چقدر آن بیاورد!؟ و فساد است که شکل می گیرد. آشغالترین کالاها را وارد می کنند و به قیمت بهترین کالاهای دنیا می فروشند و مردم هم مجبورند مصرف کنند. 50-40 سال پیش یک ماشینی در یک کشور اروپایی از رده خارج شده اما مردم ایران باید همزمان همان را استفاده کنند نه به قیمت امروز بلکه با دو برابر قیمت امروزش! چرا؟ چون همه اختیارات، متمرکز است. دو نفر نشسته اند و می گویند این بشود، آن نشود! حالا چگونه رفته اند و این قراردادها را بسته اند خدا می داند، بماند.
پول ماشین درجه یک را می دهیم ولی ماشین درجه 5 سوار می شویم! چرا؟ چون از مردم سلب اختیار شده است. یک عده به نام اداره فلان، سازمان فلان، وزارت فلان، آنجا نشسته اند و اختیارات را دستشان گرفته اند. اگر شما بخواهید کالایی وارد کشور کنید، باید از 16 مکان مجوز بگیرید، هر کدام هم چند تا میز است و هر میزی هم مانند یک دکان سه نبش است! تعارف نداریم، اینها واقعیت است. باید درمان کنیم.
به شما بگویم؛ خود این ساختاری که دوستان به درستی اشاره کردند که مانع حرکت مردم شده و دست مردم را بسته و فقر را تحمیل کرده است، خودش باز محصول تمرکز ثروت است. راه حل چیست؟ اینکه ثروت به مردم برگردد.
الان چرا مشکل پیدا کردیم؟ برای اینکه کل دولت، وابسته به نفت است. بخاطر درآمد نفت، دائما سازمان در سازمان ایجاد شده است. می دانید در سیستم اداری، خرج که از کیسه مهمان بود، حاتم طایی شدن آسان بود. خیلی راحت است. هر روز تغییر دکورها و صندلی ها و سیستم ها و هزینه کردن ها، آنجا راحت است، حتی در شرایط سخت اقتصادی راحت است.
7 سال پیش، یک سدی که در دولت ما ساخته شده و آماده بود، تنها برای مراسم افتتاح آن، 2 میلیارد تومان خرج کردند! 2 میلیارد 7 سال پیش، چقدر الان می شود؟ اقلا 30-20 میلیارد می شود! ثروت باید به مردم برگردد. این پایه و ستون فقرات اندیشه اقتصادی اسلامی است. ثروت باید دست مردم باشد.
من بارها گفته ام؛ اگر قیمت اصلی همین نفت و گازی که در کشور تولید می شود، به آحاد مردم برگردد، دیگر فقیری پیدا نمی شود. حالا معادن، جنگل ها، زمین ها و دریاها را هم حساب کنید. البته در برابر این، مقاومت خیلی بالا و سنگین است. اینهمه فسادی که هر روز رادیو و تلویزیون دارد از آنها حرف می زند، از کجاست؟ از همین پولی که دست دولت و نهادها متمرکز است. اگر به مردم برگردد، کشور بیمه می شود و دیگر کسی نمی تواند ایران را تحریم کند. چه چیزی را تحریم کند؟ مال ملت است. جرات دارند بگویند ما یک ملت را تحریم کردیم؟
چرا کسری بودجه وجود دارد؟ چون دولت خودش را وابسته به نفت کرده، دولت و مجلس با هم بده بستان می کنند، این بودجه آن یکی را بالا می برد، آن یکی بودجه این را بالا می برد و همین طور خرج تراشی می کنند. یکی از دعواهای ما زمانی که در دولت بودیم، همین بود. می گفتیم یک مجلس با 300 نماینده، چقدر خرج دارند!؟ اینها که نمی خواهند راه یا پل بسازند. خدماتی هم به مردم نمی دهند، این ها می خواهند بنشینند و قانون تصویب کنند. حداکثر بنشینند در کتابخانه و مطالعه کنند تا بفهمند قانون نویسی چیست! چند صد میلیارد تومان برایشان بودجه می نوشتند! می گفتیم یعنی چه!؟ چند صد میلیارد تومان، نفری چقدر می شود؟ هر یک خطی که می نویسید، برای ملت چند درمی آید!؟
پول نفت و گاز و ... خیلی راحت است، سیستم ساده است و طراحی شده است. این طراحی که در دولت ما شد، محصول تجربه کل جهان است. ما 26 کشوری که آمدند قیمت ها را اصلاح کردند، مطالعه کردیم و رسیدیم به اینکه باید مستقیم به حساب خود مردم بریزیم. ضمن اینکه من اعتقاد داشتم این اصلا مال دولت نیست، مال مردم است، اگر دولت بخواهد تصرف کند، باید از ملت اجازه بگیرد نه اینکه به حساب خودش بریزد و به هر شکلی که می خواهد خرج کند.
در بنیاد تعاون یک نهادی، 170 هزار میلیارد تومان پول کم آمده است! چرا باید اینگونه باشد؟ این بدلیل همان تمرکز ثروت است که باید بین مردم تقسیم شود. هم دولت کوچک می شود، هم اختیاراتش کم می شود و هم پاک و سالم می شود. هر کاری هم خواستید انجام بدهید، به مردم گزارش بدهید. مردم ما می خواهیم اینجا سد بزنیم، اینقدر پول می خواهد، اجازه می دهید؟ از درآمد شما اینقدر مالیات می گیریم. اگر ملت موافقت کرد، بروید و بسازید.
این تمرکز ثروت و قدرت، آزادی ملت ها را از آنها گرفته است. مردم یک کشتی گیر 30 کیلویی شدند، آن طرف دولت و بقیه250 کیلو شدند. این اصلا چگونه می تواند در مقابل آن حرفی بزند؟ در کل دنیا اینگونه است. کار و مطالعه شد. برای هر ایرانی یک حساب باز شد، مشخص است، هر چه درآمد بود بین همه بطور مساوی تقسیم شود، تمام.
به شما بگویم؛ این هم که می گویند ثروت طبیعی باید تبعیضی تقسیم شود، باید به یک عده بدهیم و به یک عده ندهیم، این هم فتنه شیطان است، برای اینکه اثر اصل کار را از بین ببرد. این ثروت مال همه است، چه پولدار و چه بی پول. مگر امیرالمومنین(ع) بیت المال را تبعیضی توزیع می کرد؟ به پولدار و بی پول یکسان می داد. اینکه یک عده پولدار شدند بخاطر این است که قبلا اضافه بردند. ما مساوی بدهیم، 15-10 سال بعد به هم نزدیک می شوند.
خودبرتربینی کار را به جایی می رساند که یک عده قلیلی فکر می کنند، واقعا باورشان می شود که مالک مملکت هستند. طرف پیدا می شود و می گوید هر کس این را قبول ندارد از ایران برود! البته ما هم می شنویم و می خندیم ولی این حرف خیلی سنگین است. تو به چه حقی خودت را مالک کشور می دانی!؟ یک چیز مسخره و غلطی به ذهنت رسیده، بعد می گویی هر کس این حرف مرا قبول ندارد، از ایران برود! خب ما که قبل از انقلاب، تجربه این را داشتیم. یک حزبی درست کردند و گفتند همه عضو این حزب شوند و هر کس نمی خواهد برود! مملکت ارث پدری شماهاست!؟ مملکت برای 85 میلیون نفر است .چگونه ما آدم هایی را تربیت کردیم که می آید و با گستاخی می گوید اگر این حرف من را قبول ندارید، از ایران بروید!؟ اگر من مسئول بودم، می دادم این فرد را در تلویزیون یک محاکمه اساسی کنند که دیگر کسی جرات نکند اینگونه فکر کند. می گوید از ایران بروید! خب شما چند نفر از ایران تشریف ببرید تا 85 میلیون نفر راحت شوند. سرجمع شما و خانواده هایتان دو سه هزار نفر بیشتر که نیستید. دست از سر ملت بردارید و بروید! این محصول چیست؟ همان تمرکز قدرت است.
این چگونه سیستمی است که از درون آن، آدم های باکفایت، ملی، مومن و توانمند بالا نمی آید، آنوقت فردی که کوچکترین کاری را نمی تواند مدیریت کند، بیاید در جایی بنشیند که به یک ملت بگوید اگر نمی خواهی برو! لابد به قول دوستان احراز صلاحیت شده است یعنی بالاتر از تایید صلاحیت! یعنی فرد توانمندی برای کشور است! ما آن طرف را کار داریم. بعد از 40 سال چگونه درست کرده ایم که از درون آن چنین آدم هایی بالا می آیند اما افراد نخبه، توانمند و به درد بخور مملکت، کنار زده می شوند!؟ همه شما در ذهنتان نمونه هایی را دارید. این را باید درست کرد. چرا اینگونه شده است؟ وقتی تمرکز ثروت و قدرت می آید، کم کم فکر کردن و اندیشیدن و نوآوری هم کنار می رود و لازم نیست! یک فرد ناتوان می گذارند که به مردم زور بگوید! نیازی نیست فرد نخبه برود مسئول اقتصاد کشور شود. چون نصف شب تصمیم می گیری و مردم هم مجبور هستند تصمیم غلط را اجراء کنند!
آقا این تصمیم غلط است، آن را درست کنید. اینهمه در دنیا دارند تصمیم می گیرند، بنشینید فکر کنید و مطالعه کنید، از تجربیات دنیا استفاده کنید و تصمیم درستی بگیرید. این ملت که همراه است. همراه تر از ملت ایران در تاریخ پیدا نمی شود. چه ملت نجیب و صبوری است. این کارهایی که در کشور ما انجام می شود، یک دهم آن در یک کشور اروپایی انجام شود، مردم واکنش تندی نشان می دهند! همان هایی که اینها می گویند خیلی بد هستند! یک نخست وزیر در اروپا، یک برگه کاغذ اداری را یادداشت شخصی کرده، مجبور شد کنار برود. بعد یک مشت اینجا نشسته اند و می گویند آنها اخ و تخ هستند و ما خوب هستیم! خب شما چگونه اداره می کنید؟
این خودپرستی از کجا آمده که می گوید اگر نمی خواهی برو!؟ کجا بروند؟ یک ملت برود و شما بمانید؟ و بعد می گویند چرا ملت دارد مهاجرت می کند!؟ آدم غصه اش می شود. البته من می گویم هر انسانی آزاد است که هر جایی از دنیا را برای زندگی انتخاب کند اما در یک شرایط طبیعی نه اینکه شرایطی را درست کنیم که در ثروتمندترین کشور دنیا، مردم احساس کنند آینده ای ندارند. جوان احساس کند آینده ای ندارد. این چه سیاست هایی است که اجراء می شود؟ چه فضایی است که درست شده است؟ دیگر از تحصیل کرده ها گذشته به دبیرستانی ها رسیده که می خواهند از کشور بروند!
در آن 8 سال ما تلاش کردیم که فضا را عوض کنیم، فرصت درست کنیم، بنیاد نخبگان درست شد، صندوق درست شد، برای همه آنها دعوتنامه فرستادیم، یک عده برگشتند. آقا چه کنیم؟ گفتیم کشور خودتان در اولویت است. الان هر جوانی به من می رسد می گوید آقای احمدی نژاد می خواهیم برویم! خانواده ها، کارمند، کارگر، صنعتگر و ...
یک مقدار به شیوه اداره کشور فکر کنیم. آیا این شیوه اداره کشور، باعث نشده که مردم به این نتیجه برسند؟ آن حرف ها را هم کنارش بگذارید، به هم می خواند! یک خط دارد دنبال می شود. البته من معتقد هستم که ایران برای شیطان یک هدف است. از اهداف اصلی شیطان، زدن ملت ایران است چون یک ملت اثرگذار و تعیین کننده در عالم است به شرط آنکه خودش باشد، به شرط آنکه فرصت داشته باشد.
این حرف من است؛ بیایید به همان حال و هوای انقلاب برگردیم. در ذهن مردم چه بود که انقلاب کردند؟ دنبال چه بودند که انقلاب کردند؟ همان ها، هیچ چیز اضافه ای هم نمی خواهد. قرار نبود اینگونه شود.
این شرایط را که می بینیم، بطور طبیعی ناامیدی سراغ آدم می آید. آقا درست نمی شود! چرا نشود؟ تاریخ را ببینید. نابسامانی پیش آمده؟ موج بعدی آن را پاک می کند. در طول تاریخ آنقدر قدرتمندانی بوده اند که فکر می کردند ابدی هستند. ــ این ترجمه آیه قرآن است ــ خیلی قوی تر از قدرتمندان امروز دنیا بودند. در همه جای دنیا، همه این فاسدها، قدرت طلب ها و باندهای چپاول ملت، در برابر قدرت ملت، هیچ هستند. وقتی ثروت رفت، دیگر به این آسانی نمی تواند صد تا رسانه و بگیر و ببند راه بیندازد و بعد تقسیم کند.
راه حل ها باید عالمانه باشد. منت روی سر کسی نگذارند که می خواهیم ثروت خودتان را به خودتان بدهیم! چه منتی دارید؟ چرا منت می گذارند؟ برای اینکه خودشان را برتر و ثروت ها را مال خودشان می دانند. آقا مال شما نیست. هر چه که هست تقسیم بر 85 میلیون، هر چقدر شد مال شما می شود. یک ذره بیشتر برداری، خائن هستی، هر کس که می خواهی باش.
85 میلیون ایرانی که همه شان نخبه و برجسته هستند، صدها هزار دانشمند در ایران وجود دارد، انسان های بزرگ وجود دارد، آنوقت افراد ضعیف را روی دوش مردم می آورید. اینها که نمی توانند مردم را قانع کنند، مجبور هستند از زور استفاده کنند. وقتی زور می آید که نمی تواند مردم را قانع کند. چرا نمی تواند مردم را قانع کند؟ چون تراز و جایگاه او آن چیزی نیست که بر آن نشسته است. این سیستم را باید اصلاح کنیم. خیال می کنند هر چه ببندند بهتر است، خیر! هر چقدر ببندید بدتر است. باید اجازه بدهید یک ملت تصمیم بگیرد، حرکت کند، فکر کند و مال خودش بداند. یک مقدار مسئولیت بپذیرید. لازم نیست ملت را تحقیر و به آنها توهین کنید، آنها را محدود کنید و بترسانید. کسانی کارشان به تهدید ملت می رسد! چرا ملت را تهدید می کنید؟ همین ملت انقلاب کرده و شما را سر پست ها و مناصب گذاشته است. ملتی آمده فداکاری کرده، جان داده، فرزندانش را داده، خون داده و تحمل کرده است. دائما تصمیم غلط می گیرند و به ملت می گویند تحمل کنید! خب شما تصمیم تان را درست کنید.
به عنوان یک مطلع به شما بگویم؛ نیازی نیست در این شرایط تحریمی، مردم اینقدر فشار را تحمل کنند. اینهمه ثروت هست، درست بین مردم تقسیم کنید. اینهمه زمین، جنگل، معدن و دریا هست. همین ها را درست در اختیار مردم قرار بدهید و اجازه بدهید مردم زندگی کنند، مردم خوب و مرفه زندگی کنند. یک ملت است، انقلاب و کشور مال خودش است.
من یقین دارم که شرایط کل دنیا و شرایط ایران تغییرات اساسی خواهد کرد. مقدمه اش خواست مردم است. اصل این است که انسان ها بخواهند، بقیه اش کار مشکلی نیست و به سرعت انجام می شود.
کد مطلب: 314044