گروه بین الملل: منطقه خاورمیانه در روزها و ماههای اخیر، تحولات جدیدی را تجربه کرده است. در این راستا، طیفی از بازیگرانی که در سالهای اخیر، رقابتها و حتی در برخی موارد، جنگهای نیابتیِ شدیدی را نیز با یکدیگر تجربه کرده اند، اکنون راه تنش زدایی در روابط دوجانبه را در پیش گرفته اند و گویی روند کلی منطقه نیز از همین الگو پیری میکند.
ایران و عربستان از اوایل سال ۲۰۲۱ میلادی، انجام مذاکرات با میانجی گری دولت عراق و با هدف تنش زدایی از روابط دوجانبه را در دستورکار قرار داده اند. روندی که تاکنون نیز در قالب چهار دور مذاکره دنبال شده است. در عین حال، امارات متحده عربی هم راه تنش زدایی با تهران را در پیش گرفته و شاهد بوده ایم که اخیرا (اواخر سال ۲۰۲۱) مشاور امنیت ملی امارات "شیخ طحنون بن زاید آل نهیان" در تحولی قابل توجه و در رویدادی که سفرِ عالی رتبهترین مقام سیاسی امارات در یک دهه اخیر به ایران بود، عازم تهران شد و رایزنیهای گستردهای را با مقامات ایرانی انجام داد. البته که اماراتیها از چندین ماه قبل نیز سیگنالهای مختلفی را مبنی بر تنش زدایی با ایران برای تهران اسرال کرده بودند و شماری از مقامهای نظامی و امنیتی اماراتی نیز در همین چهارچوب به تهران سفر کرده بودند.
جدای از این ها، ترکیه و عربستان نیز به تازگی مسیر تنش زدایی را در پیش گرفته اند. روابط دو کشور به ویژه پس از قتل "جمال خاشقچی" روزنامه نگار سرشناس عربستانی در کنسولگری عربستان در استانبول به دستِ عوامل رژیم سعودی، تا حد زیادی به سمت تیرگی حرکت بود. در این راستا "رجب طیب اردوغان" مواضع سخت و تهاجمی را علیه دولت عربستان و به ویژه ولیعهد این کشور "محمد بن سلمان" اتخاذ کرد و عربستان نیز به طور غیررسمی، هرگونه ورودِ کالاها و خدمات ترکیه به خاک خود را قدغن اعلام کرد. با این حال، اخیرا رجب طیب اردوغان در موضع گیری که موجب شگفتی بسیاری از جریانهای سیاسی و رسانهای منطقهای و فرامنطقهای شد، خبر از سفر خود به ریاض در ماه فوریه سال جاری میلادی داد.
اضافه بر این ها، ترکیه و امارات نیز که اختلافات گستردهای با یکدیگر در مسائلی نظیر جنگ داخلی سوریه و بحران لیبی داشته اند هم در مدت اخیر تا حد زیادی راه تنش زدایی را در پیش گرفته اند. در این راستا، در ماه دسامبر سال ۲۰۲۱، "محمد بن زاید آل نهیان" ولیعهد امارات به ترکیه سفر کرد و قراردادهای قابل توجهی را مخصوصا در حوزه اقتصادی و تجاری با ترکیه منعقد کرد. در این میان، ولیعهد امارات از تعهد کشورش مبنی بر سرمایه گذاری ۱۰ میلیارد دلاری در خاک ترکیه نیز خبر داد. جدای از این ها، اردوغان رئیس جمهور ترکیه نیز اعلام کرده که در ماه فوریه سال جاری، به ابوظبی سفر خواهد کرد و به نوعی پاسخ سفرِ محمد بن زاید به ترکیه را خواهد داد.
در این میان، امارات با نظام سیاسی سوریه به ریاست جمهوری بشار اسد هم راه عادی سازی روابط را در پیش گرفته است و در اواخر سال ۲۰۲۱، وزیر خارجه امارات در سفر به سوریه، از عزم کشورش جهت توسعه روابط با سوریه خبر داد. مسالهای که کاملا در تضاد با رویکردهای دولت امارات در بحبوحه جنگ داخلی سوریه و حمایت از شورشیان در خاک سوریه جهت ساقط کردن نظام سیاسی این کشور بود.
قطر و عربستان نیز اختلافات خود را در سال ۲۰۲۱ به ظاهر کنار گذاشتند و دوحه بار دیگر وارد بلوک کشورهای شورای همکاری خلیج فارس شد. ترکیه و مصر نیز که اختلافات گستردهای را با یکدیگر در مساله حمایت ترکیه از گروه اخوان المسلمین و یا جنگ لیبی داشته اند هم به تازگی راهِ تنش زدایی در پیش گرفته اند و خبر از عزم خود جهت توسعه روابط دو جانبه داده اند.
برجسته شدن یک پارادوکس عجیب در خاورمیانه
آنچه در بحبوحه اوج گیری روندهای تنش زدایی در مدت اخیر در روابط کشورهای مهم خاورمیانهای که پیشتر نیز به آنها اشاره شد، خود را برجسته کرده این است که برخلاف آنچه در ظاهر، حاکی از حرکت منطقه به سمت ثبات و آرامشِ بیشتر است، عملا هیچکدام از بحرانها و نزاعهای مهم خاورمیانه که محلی برای زورآزمایی قدرتهای خاورمیانهای هستند، حل نشده اند و حتی راه حلی روشنی را نیز پیش روی خود جهت حل شدن نمیبینند.
به عنوان مثال، علی رغم تنش زدایی هایِ ایران و عربستان، هنوز جنگ یمن که دو طرف کنشگری موثری در قالب آن دارند، به پایان نرسیده است و یمن همچنان با چالشها و بحرانهای قابل توجهی دست به گریبان است. اضافه بر این، جنگ لیبی نیز که در قالب آن ترکیه و شماری از کشورهای عربی (مخصوصا امارات و مصر) رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند، همچنان ادامه دارد و بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در لبنان نیز به همین منوال تداوم پیدا کرده است. اضافه بر این ها، روابط قطر نیز با دیگر کشورهای عضو شورای همکاریهای خلیج فارس علی رغم عادی سازیِ ظاهری، هنوز با تنشهایی قابل توجهی رو به رو است و دو طرف در فضایی از بیاعتمادیِ قابل توجه به یگدیگر به سر میبرند.
در این میان، یک پارادوکس و تناقض عجیب بیش از همه خود را نشان میدهد: چرا علی رغم سِیلی از روندهای تنش زدایی میان کشورهای مهم خاورمیانه ای، در عرصه عمل شاهد هیچگونه رفع بحران و یا کاهش تنشها در منطقه نیستیم؟
شاید بهترین پاسخ برای پرسشی که پیشتر مطرح شد این باشد که دلیل اصلی تداوم تنشها و بحرانهای خاورمیانه علی رغم روندهای گسترده تنش زدایی در منطقه، این باشد که تنش زدایی برای کشورهای خاورمیانه، نَه یک هدف، بلکه به مثابه یک تاکتیک در دستورکار قرار گرفته است. در واقع، کشورهای خاورمیانهای در شرایط خاصی از حیث سیاسی، امنیتی و بعضا اقتصادی قرار گرفته اند و عملا تنش زدایی را تاکتیک مناسبی برای کاستن از هزینههای پیش روی خود و تقویت امنیتشان ارزیابی میکنند.
در این راستا به عنوان مثال شاهدیم که محرک اصلی عربستان در تنش زدایی با ایران و ترکیه، عقب نشینی نظامی ایالات متحده آمریکا از منطقه خاورمیانه (روندی که با خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان آغاز شده و در ادامه شامل عراق و سوریه نیز خواهد شد) و کاهش قدرت و نفوذ آن (آمریکا) در این منطقه است. در واقع، سعودیها پس از خروج آمریکا از افغانستان و در عین حال با توجه به مواضع سخت گیرانه دولت بایدن در قبال خود که با عدم حمایت واشنگتن از جنگ یمن و حتی خارج کردن برخی سامانههای پدافندی پیشرفته از ریاض همراه بوده (آمریکاییها در شرایط کنونی حتی مهمات و نیازهای فنیِ سلاحهای فروخته شده خود به عربستان را نیز تامین نمیکنند)، حاکمان عربستان را با نوعی اضطرابِ فزاینده امنیتی مواجه کرده و آنها در این مسیر، از طریق تنش زدایی بویژه با ایران سعی داشته اند تا این پیام را به تهران برسانند که مایل به اوج گیری تنشها با این کشور نیستند.
تنش زدایی عربستان با ترکیه نیز تا حد زیادی با این محرک انجام شده که سعودیها با مشاهده طیف قابل توجهی از روندهای تشن زدایی در منطقه، نخواسته اند خود را در موقعیتی نامناسب قرار دهند و عملا بر آن هستند تا یارکشیهای خاص خود را داشته باشند و از موقعیت انزوا فرار کنند.
در این زمینه یک دیپلمات ترکیهای در گفتگو با "میدل ایست مانیتور" تاکید میکند که علی رغم درخواستهای مکرر ترکیه از عربستا جهت تنش زدایی، سعودیها به جز همین اواخر، به این درخواستها توجهی نمیکردند. ترکیه نیز از طریق تنش زدایی با عربستان بر آن است تا منافع اقتصادی خود را تامین و در بحبوحه بحران اقتصادی خود، تا حدی از ظرفیتهای عربستان جهت کاستن از ابعاد این بحران استفاده کند (چه در قالب جلب سرمایه گذاری خارجی و چه از طریق صدور کالاها و خدمات).
تنش زدایی ترکیه و امارات نیز تا حد زیادی با ابتکار ترکیه و با انگیزههای اقتصادی انجام میشود. سرمایه گذاری ۱۰ میلیارد دلاری امارات در ترکیه که در جریان سفر اخیر ولیعهد این کشور به آنکارا اعلام شد، عملا نمودی عینی از این مساله را نشان داد.البته که اماراتیها نیز در فضای خروجِ نظامی آمریکا از منطقه سعی دارند تا یارکشیهای خاصی را در منطقه خاورمیانه در راستای منافع خود انجام دهند. ترکیه و مصر نیز با انگیزههای اقتصادی و البته در ادامه روند تشن زداییهای آنکارا با کشورهای عربی (که بعضا انگیزههای مشترکی را از تنشزدایی ترکیه با اعراب نمایندگی میکند)، راه تخفیف تنشها را در پیش گرفتهاند.مجموع آنچه گفته شد، به خوبی نشان میدهد که کشورهای خاورمیانه ای، با توجه به تغییرات فضای امنیتی و سیاسی در خاورمیانه، عملا دستورکارهای خود را نیز در عرصه سیاست خارجی تغییر داده اند و راه تنش زدایی را در پیش گرفته اند. مسالهای که عملا تنش زدایی را به یک تاکتیک برای آنها تبدیل میکند و نباید آن را راهبردی طولانی مدت در نظر گرفت (درست به همین دلیل است که این کشورها حاضر به تسلیم برگهای برنده خود در منازعات منطقهای نیستند). دراین میان، حوزههای اختلاف و تنش میان قدرتهای خاورمیانه ای، همچنان فعال هستند و در شرایط کنونی، صرفا بایستی آنها را به معنای واقعی کلمه آتش زیر خاکستر دانست. از این رو، خاورمیانه ایها به جای حلِ مساله، عملا پاک کردن مقطعیِ صورت مساله را در دستورکار قرار دادهاند.