کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

اعتراض ناشی از ناکامی، سرخوردگی و خشم است

چرایی بروز اعتراضات در ایران

29 دی 1400 ساعت 12:39


گروه سیاسی: یک عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: تقلیل نارضایی و خشم تنها به یک موضوع، مثلا مشکل اقتصادی، کج فهمی است که نتیجه آن ادامه همین شرایط است. مسئله اقتصادی بدون تردید مهم است اما تقلیل دادن این موضوع که این خشم فقط به دلیل مسائل اقتصادی است به معنی این است که سایر موارد خوب است در صورتی که اینگونه نیست. اگر می‌خواهیم جامعه سلامت‌تری داشته باشیم باید برای شنیدن ناگفته‌ها و چیزهایی که دوست نداریم بشنویم، آماده شویم.
مهرداد عربستانی درباره چرایی بروز اعتراضات اخیر گفت: برخی از اعتراضات جنبه مدنی دارند، مانند اعتراضاتی که معلمان و کارگران صورت داده‌اند. برخی از اعتراضات نیز به نوعی یک اعتراض خودجوش است که با ابراز خشم مشخص‌تری همراه است، اما در اعتراضات مدنی هم خشم و سرخوردگی وجود دارد که باعث شده در نهایت به تظاهر و تجمع دست بزنند. یعنی در همه حال احساسی از ناکامی و سرخوردگی وجود دارد که خشمی ایجاد می‌کند و باعث می‌شود مردم به خیابان بیایند.
وی ادامه داد: این ابراز خشم در عین حالی که در سال‌های اخیر شدت گرفته و ما مصادیق آن را به صورت اعتراضات مکرر می‌بینیم، چیز جدیدی در جامعه ما نیست، یعنی از اواسط دهه دوم قرن ۲۱ یعنی حدود سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ پیمایش‌های بین‌المللی نشان‌دهنده این بود که مردم ایران بیشترین تکرار تجربه خشم را در میان کشورهای دنیا دارند و ما یا در رتبه اول و یا رتبه دوم در تکرار تجربه خشم در دنیا قرار داشتیم. الان هم کمابیش از این نظر و همچنین از نظر دیگر هیجانات منفی، همچنان در صدر جدول هستیم. این پیمایش توسط گلوپ انجام شده، البته ممکن است با مقداری از خطا نیز همراه باشد، اما میزان این خطا اینقدر نیست که نتیجه تغییر اساسی کند.عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه این اعداد و ارقام نشان دهنده این است که تجربه خشم در بین ایرانیان چیز جدیدی نیست، تصریح کرد: بنابراین در عین حال که مسئله تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی وجود دارد، اما به نظر من مشکل مقداری بنیادی‌تر است و به چیزهایی بیش از محدودیت‌های اقتصادی چند سال اخیر باز می‌گردد. البته فشارهای اقتصادی اخیر ناشی از تحریم‌ها می‌توانند آخرین فشارهایی قلمداد شوند که مازاد بر ظرفیت اجتماعی برای هضم این ناکامی‌ها هستند. به نظر من باید مسئله خشم و احساسات منفی در جامعه ایرانی امری بسیار جدی است، چرا که هم باعث رنجی بی‌واسطه و مدام در جامعه می‌شود و هم نشانگری است که دلالت‌های آن به معضلاتی ریشه‌ای در جامعه ما باز می‌گردد. زمانی که این پیمایش‌ها انجام می‌شده، ایران در این شدت تحت فشار اقتصادی نبوده و مانند کشورهای همسایه درگیر جنگ داخلی و جابجایی مردم به دلیل جنگ هم نبوده است، یعنی هیچ‌کدام از این بحران‌ها وجود نداشته، اما این خشم و احساسات منفی وجود داشته و این موضوع بسیار قابل تاملی است.
عربستانی با بیان اینکه از لحاظ روانشناسی سیاسی "خشم" یک نشانگر است، خاطرنشان کرد: کسانی که تصمیم‌گیر یا تصمیم‌ساز هستند، نباید خشم را به عنوان یک چیز زائد که باید ساکت یا تسکین داده شود، نگاه کنند اگر واقعا کسی به دنبال این باشد که کار بنیادی انجام دهد، باید این خشم را مانند یک نشانگان بداند که دلالت بر امور دیگری دارند که در زیر آنها نهفته‌اند.
وی در پاسخ به این سوال که چه مسائلی باعث می‌شود که یک جامعه خشمگین شود؟ گفت: خشم یک موضوعی است که می‌توان هم در سطح روانشناختی بررسی کرد و هم در سطح الگوهای فرهنگی و هم امری موقعیتی به معنای امری که متاثر از شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و در یک کلام ساختارهای کلانی است که خشم را به منزله یک برساخت اجتماعی تولید می‌کنند. به طور ریشه‌ای خشم ناشی از ناکامی است یعنی زمانی که وقتی کسی یا گروهی احساس می‌کنند، مرزهای اساسی وجود یا هویت‌شان مورد خدشه قرار گرفته است. البته تعرض به مرزهای بنیادی و نیازهای اساسی برای همه اقشار جامعه ناظر به معیشت و اقتصاد نیست.عضو هیأت علمی دانشگاه تهران  ادامه داد: به طور مثال وقتی فرد جوری مورد خطاب قرار می‌گیرد که احساس می‌کند شایسته نیست، همین امر می تواند مولد خشم باشد. وقتی فرد احساس می‌کند نادیده گرفته شده و از طریق این خطاب هویتی به او تحمیل شده که از آن او نیست، این امر می‌تواند به واکنش خشم آگین هیستریک، یعنی واکنشی به تحمیل منجر شود؛ تحمیل موقعیت یا خطابی که آرزوی افراد را نادیده می‌گیرد، آنچه ایشان می خواهند را نادیده می گیرد و هویت و خواهش دیگری را به او منسوب می‌کند. این‌ها همه باعث خشم می‌شود. باید توجه داشت که این خواهش‌ها یا نیازها، برای همه گروه‌ها و اقشار متفاوت مردم همسان نیست.
وی افزود: براساس "هرم نیازهای مازلو" نیازهای گروه‌های اجتماعی و افراد متفاوت است. پایین‌ترین سطح نیاز مسائل فیزیولوژیک مثل تنفس و تغذیه است، مرحله بعدی ناظر به نیازهای مرتبط با امنیت مثل سرپناه، امنیت شغلی و خانوادگی است. مراحل دیگر هم شامل نیاز به احساس تعلق و نیازهای عاطفی، نیاز به احساس کرامت و احترام و ارج دیدن است و در نهایت نیاز به شکوفایی و تحقق خود و معنویات است. پس از برآورده شدن نسبی هر نیاز، بلافاصله نیاز سطح بالاتر جای آن را می‌گیرد، و همان قدر بنیادی و اصیل می شود که نیاز سطح پائین تر پیش از آن حائز اهمیت بوده است.عربستانی خاطرنشان کرد: پس سطوح مختلفی از نیاز وجود دارد، اما میزان شدتی که گروهی از مردم در سطوح مختلف نیاز احساس می کنند یکسان است. یعنی الزاما نمی‌‌توان گفت که در عین حال که مسائل اقتصادی اساسی و پایه ای هستند، الزاماً همه  نیازهای جامعه را می توان به آنها تقلیل داد. لذا شاید یک نفری که علی‌الظاهر دارای رتبه اجتماعی و منزلت اجتماعی مناسبی است، اگر این انسداد در مقابل نیازها و ارزوهایش را احساس کند به همان اندازه خشمگین و ناکام می‌شود که فردی با نیازهایی در سطحی پائین تر. کما اینکه در تحقیقات صورت گرفته در خصوص اقشاری مانند پزشکان که تصور بر این است معمولا منزلت اجتماعی نسبتا خوب و درآمد نسبتا مناسبی دارند، نشان داده شده که تمایل به مهاجرت در این قشر زیاد است چراکه عدم ارضای نیاز به ارج و منزلت، یا بی انصافی را نسبت به خود احساس می کنند.
وی ادامه داد: مسئله خشم و اعتراض که در حال حاضر حدت گرفته و مورد توجه است به این دلیل است که تعداد زیادی از افراد به سطح پایه رسیده‌اند یعنی مسائل اقتصادی که با حیات و امنیت بهداشتی و روانی افراد ارتباط نزدیک دارد و می‌بینیم که تکرار اعتراضات بیشتر شده و حدت آن نیز بیشتر احساس می‌شود، چراکه به سطح پایه رسیده است، جایی که پائین‌تر از آن وارد خدشه به حیات و سلامت می‌شود. به این ترتیب ما مدت هاست که با مساله خشم و اعتراض چه به صورت تظاهرات خیابانی و چه اعلام نارضایی های بی وفقه روزانه مواجهیم و  به نظر من شاید رویکردهای روانشناسی سیاسی بیشتر می توانند ما را به فهم و یافتن راهکاری برای تغییر کمک کنند. این موضوع یک امر کلان است و در سطح مناسبات خرد اجتماعی یا روان شناختی قابل حل نیست و حال سؤال این است که این حجم از خشم و ناکامی به شکل‌های مختلف چرا نادیده و انکار می‌شود؟
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال که ناکارآمدی و سوء مدیریت هم می‌تواند نقش داشته باشد؟ گفت: به یک تعبیری بله وقتی می‌گوییم سوء مدیریت در واقع سطح را پایین می‌آوریم یعنی موضوع را تقلیل می دهیم به تصمیم برای یک امر اجرایی و بد یا خوب اجرا کردن یک امر. ولی سؤال اصلی این است که چه استراتژی و چه تصمیمی با چه هدفی گرفته شود که سپس مورد اجرا قرار گیرد؟ فرض کنید یک سازمانی را به من می دهند که اداره کنم، اینکه دستور کار من استفاده از سازمان برای اهداف شخصی‌ام باشد یا مثلا ارتقای بازده سازمان از طریق ایجاد انگیزه و همراستا کردن منافع کارکنان و منافع سازمان، حتی با مدیریت "خوب" سازمان را به دو سمت متفاوت هدایت خواهم کرد که هر یک تبعات خود را خواهند داشت.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به سوالی درباره نحوه برخورد با اعتراضات و تبعات آن گفت: قطعا وقتی فرد احساس ناکامی می‌کند و این ناکامی را به هر طریقی ابراز می‌کند، نادیده گرفتن آن تنها آن را به پستو می‌راند. این واپس‌رانی اصولاً همیشه می‌تواند، آنگونه که فروید می‌گوید، بازگشتی غیرقابل پیش بینی داشته باشد. از طرف دیگر خود این نادیده گرفتن و برخورد می‌تواند به علت دیگری برای شدت خشم و بهانه‌ای برای ادامه آن باشد. این مسئله‌ای است که ما با آن مواجهیم. هر اعتراضی که شکل می‌گیرد آرام آرام می‌بینیم برای آن سویه‌های امنیتی ایجاد می‌شود.او با تاکید بر عدم پاک کردن صورت مساله گفت: نوع مواجهه با اعتراض به نظر من به الگوی حاکمیت باز می‌گردد که آیا اعتراضات و خشم یک نشانگان است که می‌توانیم از آن به عنوان نشانگری برای اصلاح استفاده کنیم یا فقط یک حرکت زائد و انحرافی است که باید جمع و جور شود؟
وی ادامه داد: البته در هیچ کجا، هیچ کشوری همه چیز بی‌عیب و تمام و کمال نیست. کشور ما با محدودیت‌ها و بحران‌هایی مواجه است که اثرات آن روی وضعیت کشور قابل انکار نیست، امّا وقتی می‌بینیم این بحران‌ها مداوم هستند، تبعا باید به سیاستگذاری‌ها توجه کنیم، ببنیم کدام تصمیم‌ها نتیجه‌اش خشم و اعتراض متواتر و تداوم بحران شده است. آیا این سیاستگذاری‌ها، رضایت مردم را در محور خود دارند یا محور آنها اموری مهمتر از سعادت نسبی مردم است؟
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال که دنبال کردن مطالبات مردم در کف خیابان چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد، آیا می‌تواند نتیجه بخش باشد؟ گفت: در اینجا اصلا مسئله درست و غلط بودن مطرح نیست. موضوع این است که برای من که در جایگاه یک مشاهده‌گر به دنبال تشخیص نازساوری‌های اجتماعی و فرهنگی هستم، این موضوع یک نشانه راهنما برای "تشخیص" است.
 او افزود: خشم و بروز آن امری سطحی نیست و نشانگر سیاسی و اجتماعی بی نهایت مهمی است که باید به آن توجه کرد. تقلیل نارضایی و خشم تنها به یک موضوع، مثلا مشکل اقتصادی، کج فهمی است که نتیجه آن ادامه همین شرایط است. مسئله اقتصادی بدون تردید مهم است اما تقلیل دادن این موضوع که این خشم فقط به دلیل مسائل اقتصادی است به معنی این است که سایر موارد خوب است در صورتی که اینگونه نیست. همین که ناخرسندی و خشم تنها به مشکل اقتصادی تقلیل داده شود و به این طریق مسائل دیگر نادیده گرفته شوند، نوعی خطا است که به خاطر نادیده گرفتن تنوع نیازها و منشاء ناخرسندی‌ها، خودش موجب تولید خشم و نارضایی می‌شود.  
وی ادامه داد: درست است که فشار اقتصادی، سلامت روان و جسم افراد را تحت تاثیر قرارداده است، اما تقلیل این موضوع که خشم به دلیل مشکلات اقتصادی و تحریم‌ها است و جز این چیز دیگری نیست درست نیست و این خطابی است که بیشتر تولید خشم می‌کند.
عربستانی تصریح کرد: اگر می‌خواهیم جامعه سلامت‌تری داشته باشیم باید برای شنیدن ناگفته‌ها و چیزهایی که دوست نداریم بشنویم، آماده شویم، در غیر این صورت با گفته‌های تکراری به چیزی بیش از وضعیت تکراری نخواهیم رسید.وی با اشاره به الگوهای مختلف در تصمیم‌گیری مسئولان خاطرنشان کرد: باید زاویه دید را به سمت جاهایی برد که نادیده گرفته شده‌اند، به زوایای به محاق رفته ای که به نوعی موجد وضعیت موجود هستند. اگرچه با شرایطی که وجود دارد من گمان نمی کنم این آمادگی در همه سطوح وجود داشته باشد که چیزهای ناگفته را  بشنوند.
 مسائل اقتصادی البته به اقدمات ضروری نیاز دارد و ممکن است با برخی تمهیدات مقطعی تا حدودی تسکین پیدا کند، اما دوباره داستان ادامه پیدا خواهد کرد.اگر فکر کنیم مسئله فقط اقتصادی است که البته بسیار هم مهم است با تزریق یک سری اقدامات ممکن است، مقطعی تسکین پیدا کند، اما دوباره داستان ادامه پیدا خواهد کرد.عضو هیأت علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: توجه کنید که برآیند نهایی تمام سیاست ها در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در احساس سعادتمندی مردم بروز می‌یابد. به عبارتی هرقدر که احساس سعادتمندی که خود امری قابل سنجش و مقایسه است کمتر باشد، نشانی از ناکارآمدی و ناسازواری بیشتر جامعه است. در این شرایط مردم ما همواره مردمی خواهند بود که در مقایسه با مردم سایر کشورها خشمگین و ناخرسند هستند. البته این به معنی این نیست که مردم دنیا هیچ خشمی ندارند. به راستی چه معیاری بیش از احساس سعادتمندی، سعادتمندی یک ملت را نشان می‌دهد؟


کد مطلب: 316644

آدرس مطلب :
https://www.baharnews.ir/news/316644/چرایی-بروز-اعتراضات-ایران

بهار نیوز
  https://www.baharnews.ir