گروه اقتصادی: بحران اقتصادی جلوهای از همیشه آسیب زاتر و شرایط اجتماعی را بیش از قبل شکننده کرده است. آمارها حکایت از بحران جدی دارد و تقریبا هر روز با آمار تکان دهنده از فشارهای اقتصادی بر شهروندان سپری میشود. پس از بارها شنیدن اخباری، چون عدم توانایی خرید گوشت توسط ۶ دهک پایین جامعه که ۲۵ میلیون نفر را شامل میشود و آماری، چون بحران سوتغذیه هزاران کودک و عدم امنیت غذایی در حداقل ۷ استان کشور، در آخرین خبرها عبدالناصر درخشان نماینده مردم ایرانشهر و سرباز در مجلس خبر داده است کە «قیمت نان در ایرانشهر به ١٠ هزار تومان رسیده و این باعث ایجاد صفهای طولانی شدە است.» به گفته این نماینده مجلس مردم حالا باید «پارتی» داشته باشند تا بتوانند نان از نانوایی خریداری کنند. هم چنین ویدیوهای منتشر شدە در شبکههای اجتماعی حاکی از صفهای طولانی در نانواییهای ایرانشهر است. در بعضی از این ویدیوها نیز «عبدالناصر درخشان» که نماینده مردم از استان سیستان و بلوچستان است نیز دیده میشود کە به سراغ نانواییها میرود و مردم از انتظارها در صفها و افزایش قیمت نان شکایت دارند.
در چنین شرایطی که بسیاری از اقلام لازم بهداشتی، درمانی و غذایی از سبد خرید خانوادهها خارج شده اند و در مقابل آن و در همین سالهای سخت تحرم و فشار به شکل دیگری شاهد ساخت مالهای تجاری گستردهتر و گسترش رستورانهای لوکس نیز در کشور هستیم. مکانهای تفریحی که لاکچری خطاب میشوند و هزینه حضور و تفریح در آنان نیز در ردیف تفریحات گران محسوب میشود.
بسیاری از کارشناسان گسترش این تضاد و شکاف طبقاتی را باعث بحران بیشتر میدانند و در مقابل برخی بدون توجه به مساله شکاف موجود میگویند هر کسی حق دارد بنا به توانایی مالی خود امکانات رفاهی بیشتر و بهتری را استفاده کند، اختلاف عقیدهای که بارها در سالهای اخیر خود را به رخ کشیده است.
دکتر «مرتضی افقه»، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، اما متعلق به گروه اول است. این استاد اقتصاد سیاسی در رابطه به مساله شکاف طبقاتی گسترده میگوید که: «مساله حق شهروندان از شهر یک حق همیشگی و پایدار است و شاید بر اساس چنین حقی برخی مساله نمایش ثروت و شکاف روزافزون در جامعه را به خوبی درک نکرده یا حتی توجیه میکنند. اما همه باید به این مساله دقت کنند که اقتصاد ایران در مرحله آسیب جدی است و تقریبا هیچ نوع دست آوردی در این اقتصاد در حوزه تولید و مناسبات آن نیست. در بیشتر بخشها از جمله بورس و بازار، تقریبا وضعیت بحرانی است و حتی بنا به آمارهایی گفته میشود تا ۶۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی میکنند.»
افقه با اشاره به تکان دهنده بودن این آمار میگوید که: «در چنین شرایطی به سرعت نخستین آسیب اجتماعی که خود را نشان میدهد تضاد طبقاتی و شکاف اجتماعی است. شکاف اجتماعی که نتیجه عدم کنترل دولت و حتی بی توجهای آن به بحرانی است که در حال به رخ کشیدن خود است. در حقیقت انگار شما در حالی که محل سکونتتان یک شهر است، اما گویا در دو شهر زندگی میکنید، شهری که متعلق به گروهی از شهروندان است و همان شهری که بخش دیگری از شهروندان به آن راهی ندارند و نمیتوانند از سهم خود در این شرایط بهره ببرند.»
این استاد دانشگاه در ادامه میگوید که: «شما در غربیترین و سرمایه دارترین کشورهای جهان هم شاهد چنین شکاف اجتماعی اقتصادی گستردهای نیستید. بخش بزرگی از دولتها همواره در این زمینه به عنوان کنترل گر عمل میکنند و جامعه را به حال خود رها نخواهند کرد.»
مرتضی افقه هم چنین در ادامه با اشاره به مساله ثروت ارزشمند بر پایه تولید نیز میگوید: «وجود افراد مرفه در جامعه همواره باعث خشنودی است و اساسا ثروتی که بر پایه تولید، دانش و فن آوری به وجود بیایید ارزشمند است، اما آیا کسانی که این مانورهای تجمل را در شهر به راه انداخته اند بر این پایه به سرمایه دست یافته اند؟ خیر، این سرمایه انباشته شده بر اساس رابطه و رانت و نزدیکی حزبی به یک جریان یا گروه ایجاد شده است. در حقیقت ثروت اصلی که قشر مرفه در ایران به دست یافته نه از طریق تولید و کار مولد که از طریق واسطه گری و رانت بوده است و این مساله آسیب جدی بر دوش اقتصاد ایران است و حال تصور کنید این آسیب بزرگ با نمایش بخواهد بیشتر خود را جلوه گر کند. این مساله هم آسیب روانی جدی دارد و هم آسیب اقتصادی مضاعف. از سویی از نظر روانی باعث احساس تبعیض بیشتر در شهروندان میشود و از سوی دیگر به شهروندان نشان میدهد که با تقلب و رانت میتوانید به سرمایه و رفاه بیشتر دست پیدا کنید.»
افقه با اشاره به سابقه این نوع رفتارها و نمایش خرج کردن ثروت میگوید که: «ببینید چنین رفتاری نه از منظر اقتصادی و نه عرفی پسندیده نیست. ایرانیان یکی از سختترین دورانهای تاریخی خود در جنگ ۸ ساله را کنار هم گذراندند و اتفاقا آن چه که در ان برهه تاریخی بیشتر از همیشه باعث کنار هم ماندن و ادامه دادن شد همین احساس عدم تبعیض بین ایرانیان بود. اما حالا انگیزه مقاومت در برابر فشارها وجود ندارد چرا که بخش بزرگی از شهروندان نه تنها شاهد تبعیض مدام هستند بلکه احساس سرخوردگی و ناامیدی نیز میکنند.»
وی با اشاره به این که نمایش تجمل گرایی در جامعه ای، چون ایران که میتواند در نهایت تبعات سیاسی سختی در پی داشته باشد نیز میگوید که: «در کشورهای غربی و سرمایه داری نیز که ابدا چنین شکاف اجتماعی وجود ندارد نیز ما شاهد چنین نمایشهای تفاخری نیستیم که ارزشها را این طور دگرگون کنند. بیشتر کشورهای جهان با وضع مالیاتهای درست برای ثروتمندان، تلاش میکنند هم تعادل در جامعه حفظ شود و هم با این مالیاتها خدمات اجتماعی و درمانی مناسب تری برای کل جامعه به وجود بیاید. در مقابل در ایران به نظر میرسد هر چه درآمد افراد بیشتر میشود امکان گرفتن مالیات از آنان نیز سختتر میشود. این مساله نیز هم چنان فارغ از بار اقتصادی سنگین، بار روانی مضاعف تبعیض را بر دوش شهروندان میگذارد.»
«مرتضی افقه» هم چنین با اشاره به قدرت نفوذ شبکه های اجتماعی نیز گفت که:« زمانی بود که حتی این تمایل به نمایش تجمل گرایی و فخر فروختن ها دایره محدودی را در می گرفت اما حالا و با رشد شبکه های اجتماعی، جوانی از طبقه فرودست نیز تماشاگر این تبعیض ها است و این خود بر دایره آسیب های آن نیز می افزاید.»استاد دانشگاه شهید بهشتی در انتهای سخنانش نیز با اشاره به لزوم موشکافی موضوع شکاف طبقاتی گفت که: «اگر مسولان اقتصادی کشور هر چه سریعتر راهکاری برای بحرانهای اقتصادی کشور و شکاف روزافزونی که پیامد آن است، پیدا نکنند به طور جدی با بحران سیاسی حاصل از شکاف طبقاتی رو به رو خواهند شد.»