گروه بین الملل: موضوع تنش مرزی بین روسیه و اوکراین این روزها در صدر اخبار و تحلیلهای رسانههای جهانی است، هم چنین رئیس جمهوری آمریکا در گفتوگویی با متحدان خود در دو سوی اقیانوس اطلس مدعی شد که ممکن است روسیه در ۱۶ فوریه به اوکراین حمله کند.
از نوامبر سال ۲۰۲۱ که روسیه به بهانه انجام رزمایش نظامی واحدهایی نظامی از ارتش خود را به مرور در مرز با اوکراین مستقر کرد، کشورهای غربی به روسیه درباره حمله نظامی به اوکراین هشدار داده اند. روسیه و اوکراین هر دو از بازماندگان اتحاد جماهیر شوری هستند.با آغاز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه کنترل ۱۴ جمهوری را از دست داد، اما از دست دادن اوکراین گویا تلختر از سایرین بوده است. اوکراین در اوت ۱۹۹۱ و حدود چهار ماه پیش از اعلام انحلال اتحاد جماهیر شوروی استقلال خود را از این کشور اعلام کرد و اعلامیه استقلال آن نیز بر اساس نتایج یک همهپرسی که با ۹۰ درصد آرای آن مثبت بود، به تصویب رسید.این جدایی در حالی رقم خورد که نخستین حکومت روسیه ۱۲ قرن پیش در کییف تاسیس شده و در سال ۹۸۸ میلادی حاکم آن، مسیحیت ارتدکس را به روسیه معرفی کرده است. روسیه و اوکراین که از قرن نهم و از زمانی که کییف به عنوان پایتخت روسیه انتخاب شد، با هم مرتبط بودهاند، از سال ۱۶۵۴ میلادی نیز با معاهدهای تحت حاکمیت تزار روسیه متحد شدند. سپس اوکراین همراه با بلاروس، هسته اسلاو اتحاد جماهیر شوروی را شکل دادند.
این پشتوانه مشترک تاریخی موجب شده تا اکثر اوکراینیها به دو زبان اوکراینی و روسی صحبت کنند که زبانهای نزدیک به هم هستند. در بخشهای شرقی و جنوبی اوکراین که به وضوح روس زبانها اکثریت دارند و خود را تحت نفوذ روسیه قرار دادهاند؛ لذا حداقل یک سوم جمعیت اوکراین که عمدتا در بخش شرقی این کشور نزدیک به مرز روسیه زندگی میکنند، به زبان روسی صحبت میکنند و احساس نزدیکی زیادی به روسیه دارند.از سوی دیگر، اوکراینیهای ساکن در بخشهای غربی و شمالی این کشور نیز به طور گسترده به زبان روسی صحبت میکنند؛ بنابراین بسیاری از روسها نیز ارتباط نزدیک فرهنگی، تاریخی و مذهبی را که با اوکراینیها دارند، نسبت به دیگر کشورهای شوروی سابق در منطقه بالتیک، قفقاز و آسیای مرکزی احساس نمیکنند. میراثی فرهنگی و اجتماعی که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، اغلب به آن تکیه میکند. چنان که او در نوشتهای که در ژوئن گذشته منتشر شد به این موضوع اشاره کرد که روسها و اوکراینیها مردمی هستند که «فضای تاریخی و معنوی واحد» و مشترکی دارند و ظهور «دیوار» بین آنها در سالهای اخیر «غمانگیز» است.
اگرچه جدایی اوکراین از روسیه، چهار ماه قبل از فروپاشی حکومت کمونیستی شوروی و بر اثر یک رفراندوم رخ داد، اما این جدایی هم عاملی نبود که رابطه دو کشور آسیب ببیند. این رابطه تا سال ۲۰۰۴ مناسب بود، اما در این سال انتخاباتی جنجالی در پی ماهها اعتراض و تحصن و اعتصاب در اوکراین برگزار شد که از آن به نام «انقلاب نارنجی» یاد میشود که در حقیقت نوعی «انقلاب دموکراتیک» هم به شمار میرفت در این رخداد رئیس جمهوری و دولت طرفدار روسیه سرنگون شد. از آن زمان تنش میان اوکراین و روسیه آغاز شد و با تلاش اوکراین برای عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو به اوج خود رسید.«انقلاب نارنجی» که در سال ۲۰۰۵-۲۰۰۴ در اوکراین رخ داد باعث سرنگونی رئیس جمهوری و دولت طرفدار روسیه شد. از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ که رونق اقتصادی به طور قابل توجهی در اوکراین افزایش یافت، گفتمان دموکراسیخواهی و حقوق بشر نیز فراگیرتر شد و در مجموع اوکراین به طور فزایندهای به یک کشور طرفدار غرب و اتحادیه اروپا تبدیل شد و مناسبات سیاسی و اقتصادی آنها به سرعت رشد کرد چنان که مسکو را از گسترش جنبش دموکراسیخواهی به روسیه و نیز سایر جمهوریهای مستقل شده نگران کرد.
از آن زمان تا کنون تنشها بین کییف و مسکو متناسب با فراز و نشیبهای رخ داده در فضای سیاسی اوکراین در جهت توسعه دموکراسی شدت و ضعف پیدا کرده است. این تنشها با آغاز تلاش رسمی دولت اوکراین برای عضویت این کشور در اتحادیه اروپا و ناتو پس از سقوط رئیس جمهوری متحد مسکو در سال ۲۰۱۴ و متعاقب آن حمله روسیه به کریمه به اوج خود رسیده است. در آن زمان «ویکتور یانوکویچ» رییس جمهوری وقت اوکراین که طرفدار روسیه بود، مذاکرات بین کشورش با اتحادیه اروپا بر سر انعقاد اتحادیه تجاری و گمرکی را به حالت تعلیق درآورد. او پس از پیشنهاد پوتین برای انعقاد اتحادیه گمرکی با روسیه، بلاروس و قزاقستان، مذاکرات کشورش با اتحادیه اروپا برای امضای توافقنامهای که این کشور را به اتحادیه اروپا نزدیکتر میکرد؛ لغو کرد.
این اقدام یانوکویچ به مذاق غربگرایان اوکراینی که خواستار دوری جستن از روسیه و نزدیکی بیشتر به غرب هستند، خوش نیامد و غربگرایان اوکراین در شهر «کی یف» و چند شهر دیگر اوکراین علیه یانوکویچ به خیابان ریختند و در نهایت در نتیجه گسترش اعتراضها یانوکویچ مجبور به فرار از کشور شد و به روسیه رفت. غربگرایان اوکراین موفق شدند با اعتراضات، رییس جمهوری طرفدار مسکو را از کشورشان فراری دهند و بحراین بین اوکراین و روسیه از همین نقطه تشدید شد.روسیه نیز برای جلوگیری از اقدامات بیشتر اوکراین که در حقیقت پای آمریکا را به منطقه باز میکرد، به اوکراین حمله کرد. مشابه این اتفاق در لیتوانی، استونی و لتونی نیز رخ داده بود و در آنجا آمریکا به جای روسیه دست بالا را پیدا کرده بود. کما آنکه از زمان عضویت اوکراین در ناتو، مانورهای نظامی مشترکی با آمریکا برگزار کردند و سلاحهایی مثل موشکهای ضد تانک از آمریکا و پهپاد از ترکیه تحویل گرفته است. با نزدیک شدن بیش از حد اوکراین به امریکا که تهدیدی بزرگ برای روسیه به شمار میرفت، روسیه بر سر حاکمیت بر شبه جزیره کریمه به اوکراین حمله کرد.
نیروهای روسی ابتدا ساختمانهای دولتی و پایگاههای نظامی در فرودگاههای شبهجزیره کریمه را تصرف کردند و در عرض چند روز تعداد نیروهای روسی در منطقه به ۱۵ هزار نفر افزایش یافت. روسیه دلیل حمله را حفظ حقوق شهروندان روستبار و روسزبان شرق اوکراین، بیان کرد و سرانجام در مارس ۲۰۱۴ همهپرسی وضعیت کریمه توسط دولت شبهجزیره کریمه از مردم کریمه برای پیوستن به روسیه برگزار شد که در نتیجه آن، روسیه کریمه را جزء جدایی ناپذیر خود خواند؛ البته آمریکا این اقدام روسیه را اشغال نظامی کریمه توصیف کرده بود.
برخی ناظران نیز معتقدند پوتین میخواهد با استقرار نیروها پیامی به دولت کی یف بدهد که در صورت نزدیکی بیشتر به ناتو باید قید مناطق شرقی خود را به روسیه نزدیک هستند، بزند. هر چند که بعید است روسیه تلاش کند تمامی خاک اوکراین را تصرف کند، اما میتواند به فکر حمله به شهر بندری اودسای اوکراین باشد که تسلط بر آن موجب کنترل بیشتر روسیه بر دریای سیاه میشود. مسکو همچنین با تصرف کمربند زمینی بین روسیه و باریکه ترانسنستریا در مرزهای غربی اوکراین، عملا میتواند این کشور را دور بزند و دسترسی آن را به دریای سیاه مسدود کند؛ بنابراین حمله روسیه به اوکراین میتواند تنها به تصرف منطقهای با اهمیت و استراتژیک منجر شود و به جنگی طولانی برای تصرف تمامی خاک اوکراین بدل نشود.