گروه جامعه: وجود کودک کار در جوامع مختلف پدیدهای معمول، اما به شدت تلخ است. فرایندی که طی آن کودک تبدیل به کودک کار میشود چندان هم پیچیده نیست. از سنت کار کردن کودک و نگاه کردن به فرزند به عنوان نیروی کار و درآمدزایی تا فقر اقتصادی و عدم توانمندسازی خانوادهها توسط دولتها و همچنین مهاجرت خانوادهها از شهر یا کشور به شهر یا کشور دیگر به امید زندگی بهتر، اما بدون مطالعه درباره شرایط منطقه مقصد مهاجرت، همگی مواردی هستند که کار کودک را رقم میزنند.
آنچه زندگی کودکان کار را غمانگیزتر و تلختر میکند به جز عقب ماندن از دنیای زیبای کودکی و عدم برخورداری از آموزشهای لازم مورد نیاز در این دوره، ورود زودهنگام آنها به جهان بزرگسالان است که هیچ سنخیتی با نیازهای خاص دوران کودکی و نوجوانی ندارد. همچنین قرار گرفتن آنها در سیبل آسیبهای اجتماعی و برخوردهای غیرمتعارف در حین کار کردن مسالهای است که به تلخی این پدیده اضافه میکند، در این مورد هم فرقی نمیکند که کودک، کودک کار در خیابان باشد یا کودک کار در کارآگاههای زیرزمین و روی زمین، بلکه در هر یک از این حالات و در نبود نظارت والدین و سرپرستان بر زندگی کودکان کار، این گروه از بچهها در معرض انواع خشونتهای کلامی و فیزیکی، آزارهای جنسی کلامی و فیزیکی و ... قرار دارند.
حالا، اما نزدیک به دو سال از ورود ویروس منحوس کرونا در جهان و به تبع آن ایران میگذرد. کودکان کار به دلیل شرایط کرونایی احتمالا شرایط کاری و مادی بدتری را تجربه کرده و به عنوان نیروی کسب درآمد از امر مهم آموزش بازماندهاند، در این حین و به دلیل رکورد اقتصادی خاص این دوره بسیاری از خانوادههای کم برخوردار ایرانی نیز در تنگنای بیشتری قرار گرفتهاند موضوعی که باعث شده نگرانیها از افزایش تعداد کودکان کار در کشور بیشتر شود.
در این رابطه با با اشکان تقیپور عضو هیات مدیره مجمع خیرین کشور و مدیرعامل موسسه خیریه نیکگامان جمشید و شری نجفی فعال حقوق کودکان و عضو شبکه یاری کودکان درباره شرایط کودکان کار در دوران کرونایی گفتگو داشتهایم.
کودکانی که به صورت سنتی نیروی کار خانواده هستند
تقیپور در این باره میگوید: کودکان اصولا به دلیل ناتوانیهای جسمی و نیازهای خاصی که دارند در زمان وقوع بحرانها بیش از همه آسیب میبینند. کودکانی وجود دارند که در شرایط عادی هم یا در مناطق کمبرخوردار زندگی میکنند یا اینکه خانوادههای کم برخورداری دارند مسلما در زمان بحران کرونا هم بیشترین آسیب را این گروه از کودکان متحمل میشوند. در واقع در شرایط کرونایی هم کودکان خانوادههای متمول به دلیل بهم ریختگی روال عادی خانواده آسیب دیدهاند و هم کودکانی که پیشتر در شرایط سخت و نامناسبی زندگی میکردند یا اینکه نانآور خانواده بودهاند وضعیت سختی زندگی شان چند برابر شده است.
وی با بیان اینکه چرخه اصلی آسیبهای اجتماعی زنجیرهای به هم متصل است، عنوان میکند: این چرخه از نقاط بحرانی مبدا شروع میشود که یکی از آنها روستاها هستند به این دلیل که طی سالهای اخیر موضوع کمآبی باعث شده که کشاورزی و دامپروری روستاییان تحت تاثیر قرار بگیرد. بعد از مدتی هم شهرها به عنوان نقاط بحرانی مبدا شناخته شدند که دلیل این موضوع هم افزایش قیمتها و وضعیت اقتصادی مردم است. در این شرایط مهاجرت و به دنبال آن حاشیهنشینی رخ داده و حاشیهنشینی ناشی از فقر به اعتیاد، طلاق، و سایر آسیبهای اجتماعی. میتواند منجر شود لذا در وضعیت حاشیهنشینی هم کودکان آسیبترین گروه هستند.
عضو شورای مرکزی مشارکتهای مردمی سازمان بهزیستی کشور عنوان میکند: کودکان کار در کشور ما حضور دارند و به دلایل مختلفی این گروه از کودکان مجبور به کار میشوند به عنوان مثال ما در بخشهایی از کشورمان سنت کار کردن بچهها را داریم یعنی فرزند در تفکر این گروه به عنوان یک نیروی کار شناخته میشود و لزوما درگیر برخی گروهها نیستند و اتفاقا علقههای خانوادگی بالایی هم دارند. در چنین فرهنگی نمیتوان به والدین گفت کار کردن فرزند بد است چرا که این موضوع در فرهنگ والدین نهادینه شده است و تنها میتوان به آنها آموزش داد که در کنار کار فرزندان به سایر نیازهای آنان هم رسیدگی کافی کنند.
وی اضافه میکند: حالا خانوادههایی را تصور کنید که به امید کسب درآمد و زندگی بهتر به شهرها مهاجرت کرده و حاشیهنشین میشوند، اما بعد از مدتی با بحران کرونا روبرو میشوند. در این شرایط کودکی که همراه خانواده مهاجرت کرده به صورت سنتی یا به دلیل ناتوانی خانواده مجبور به کار بوده و در کنار والدین کسب درآمد میکند به دلیل حساسیتهای زمان کرونا درآمدش کاهش یافته یا به صورت کلی کارش را از دست میدهد در نتیجه خانوادههایی که روی این درآمدها حساب میکردند با آسیبهای بیشتری مواجه میشوند.
تقیپور در پاسخ به اینکه آیا بعد از کرونا و ناتوان شدن خانوادهها میتوان گفت که تعداد کودکان ایرانی کار بر اساس مشاهدات خودتان بیشتر شده است یا خیر؟ میگوید: من تفاوت زیادی نسبت به قبل مشاهده نکردم، اما تفاوت را در بعد دیگری دیدم به این معنا که کسب و کاری که برای بچه وجود داشت تحتالشعاع این شرایط قرار گرفته است، یعنی اگر خانوادهای به شکل سنتی و حتی حسابشده کسب درآمد میکردند بحران اقتصادی ناشی از کرونا باعث شد که تنگنای اقتصادی بیشتری برای این خانوادهها ایجاد شده و درآمد پایداری که از فعالیت کودکان ایجاد میشود که -اتفاقا به شدت نسبت به آن نقد هم داریم- از بین برود.
افزایش ریسک بروز آسیبهای اجتماعی در میان کودکان کمبرخوردار
وی خاطرنشان میکند: البته شخصا به عنوان فعال اجتماعی در میان خانوادههای کودکان کار ایرانی بیشتر شاهد این نگرانی بودم که بچهها تبلت و گوشی هوشمند برای ادامه تحصیل نداشتند هرچند که اقدامات خوبی نیز از سوی بهزیستی و سازمانهای مردم نهاد در این حوزه انجام شد اما به صورت کلی نگرانی خانواده این گروه از کودکان کار آن بود که بچهها ابزار تحصیل در این شرایط را ندارند تا اینکه دغدغه داشته باشند که چرا بچهها در شرایط کرونایی کار نمیکنند. مثلا بچه تا امروز یا در کارگاههای تولیدی کار میکرد یا در خیابان دستفروشی میکرد که این موضوع به دلیل شرایط کرونایی تحت تاثیر قرار گرفت و شرایط کودکان کار و بزرگسالان در این حوزه تفاوت چندانی نداشت. این موضوع در واقع مشکلات اقتصادی این خانوادهها را بدتر کرد چرا که مثلا دیگر مشتری برای اجناسشان وجود نداشت.
مدیرعامل موسسه خیریه نیکگامان جمشید در پاسخ به این سوال که در شرایط فعلی که خانواده این بچهها ناتوانتر شده و از طرفی بچهها هم شرایط کاری خود را از دست دادهاند آیا این نگرانی وجود دارد که این گروه از کودکان به سمت کارهایی مثل روسپیگری یا خرید و فروش مواد مخدر که بخشی از آسیبهای اجتماعی مبتلابه ما هستند سوق داده شوند یا حتی خرید و فروش شوند، عنوان میکند: برخی خانوادهها که به شکل فضیلت به کار کودک نگاه میکنند و کودک در فرهنگشان نیروی کار است قطعا علقه و انسجام لازم را دارند و تنها تفاوت آنها این است که بچه از کار روی زمین کشاورزی دست به دستفروشی میزند؛ بنابراین این علقه میان کودک و خانواده در این نوع خانوادهها سد محکمی است برای اینکه بچهها به سمت چنین آسیبهایی کشیده نشوند.
وی اضافه میکند: مسلما در جایی که علقه و پیوند میان کودک و خانواده وجود ندارد یا اینکه خانواده آنقدر تحت فشار قرار بگیرد که ظرفیت تحمل خود را از دست بدهد احتمال اینکه کودکان وارد چرخه آسیبهای بیشتری شوند، افزایش مییابد. در واقع وقتی خانواده ناتوان است، بحران جهانی هم ایجاد و اقتصاد فلج شده است امکان اینکه از کودک سوءاستفاده شود برای حل مشکلات اقتصادی وجود دارد.
تقیپور درباره راهکار حمایت از کودکان کار در چنین شرایطی و پیشگیری از فرورفتن آنها در چرخه آسیبهای اجتماعی بیشتر عنوان میکند: آسیبهای اجتماعی در حالت عادی نیز همواره یک قدم از ما جلوتر هستند و ما سعی میکنیم برای حل این معضلات نگاهی همهجانبه گرایانه داشته باشیم، تا آسیبی به آسیبهای قبلی اضافه نشود در چنین شرایطی وقتی با بحرانی مانند کرونا مواجه میشویم برای افرادی که سعی در حل مساله دارند کار سختتر شده و گاهی آسیبهای جدیدی ایجاد میشود و حتی برخی تصمیمهای خوشدلانه میتواند آسیبهای بیشتری ایجاد کند به همین دلیل باید برای حل مساله بررسیهای بیشتری صورت گیرد. اولین راهکار فرهنگسازی در این حوزه و آموزش به خانوادههاست. از سوی دیگر حتی بعد از پایان کرونا هم در جامعه ما همواره بحران وجود دارد، سیل، زلزله و ... هستند و راه حل اساسی باید برای حل مصائب کودکان کار و کودکان کمبرخودار در این شرایط یافت.
وی خاطرنشان میکند: متولیان باید یکبار برای همیشه به این نتیجه برسند که کودکان بهویژه در شرایط بحرانی آسیبپذیرترین قشر جامعه هستند و باید برای این موضوع یک راه حل جدی در نظر بگیرند. موضوعاتی مانند مهارتآموزی، توانمندسازی ذهنی و روحی کودکان و خانوادهها برای تابآوری در زمان بحرانها و کاهش آسیب به کودکان باید مورد توجه مسئولان امر قرار گرفته و بر اساس مقدورات عمل کنند.
عضو هیات مدیره مجمع خیرین کشور اظهار میکند: ما یک سری مطلوبات داریم که به شعار خیلی نزدیک هستند و یک سری هم مقدورات داریم متاسفانه در جامعه ما بیشتر روی مطلوبات تمرکز میشود چرا که حرفهای قشنگی هستند و امیدوارمان میکند. اما حقیقت آن است که ما براساس مقدوراتمان کار میکنیم اگر از مقدورات شناخت درستی داشته باشیم و تصمیمگیری براساس مقدورات کنیم، در اجرا کار درستتر انجام میشود و به نتیجه میرسیم. مثلا در موضوع مناسبسازی معابر برای افراد دارای معلولیت قانون داریم، اما مهم آن است که براساس مقدوراتمان چه کردهایم. یعنی اگر مطلوباتمان را تبدیل به قانون هم بکنیم وقتی براساس مقدوراتمان کار را شکل نمیدهیم مشکلات حل نشده و گلایهها ادامه مییابد؛ لذا باید متولیان امر چه دولتی و چه سمنها به صورت هماهنگ درخصوص کار کودک که خود یک بحران است برنامهریزی و عمل کنند. برای بهبود زندگی کودک باید این مساله حل شود که توانمندسازی خانواده کودک، نیازهای خاص زندگی او، قوانین، یا عرف باید در نظر گرفته شوند.وی تاکید میکند: به یاد داشته باشیم که اگرچه کرونا با کودکان مهربانتر بود، اما تبعات اقتصادی آن به کودکان بیشترین آسیب را رساند.
تعداد کودکان کار افزایش یافته است
شری نجفی فعال حقوق کودکان نیز درباره شرایط زندگی کودکان کار در بحران کرونا به جامعه ۲۴ میگوید: بحران کرونا همه را تحت تاثیر قرار داد، اما اقشار تهیدست جامعه بیش از پیش در این بحران صدمه دیدهاند. در این میان کودکان و نوجوانان خانوادههای کم درآمد که از آمار بالایی نیز برخوردارند در معرض فقری مضاعف واقع شدهاند. آنها از نظر روحی تحت فشار بوده و ترس و افسردگی و اضطراب در میان آنان افزایش داشته است.
وی با بیان اینکه نبود شرایط عادی زندگی، بیکاری خانوادهها، خانههای کوچک و نبود برنامه روزانه به خصوص در زمان کرونا به ایجاد تنش و درگیری در خانوادهها منجر شده، ادامه میدهد: نداشتن امکان تفریحی، محدودیت تماس و رفت و آمد و نداشتن حداقلهای حمایت اجتماعی تفاوت و تبعیض طبقاتی را برای این گروه از کودکان آشکارتر کرده است. از سوی دیگر نیز دسترسی نداشتن به فضای مجازی و یا امکانات اینترنتی مشکلی به مشکلات دیگرشان افزوده است. امکان دسترسی دانش آموزان فقیر به آموزش کمتر شده، چون اغلب به تجهیزات الکترونیکی لازم دسترسی ندارند و نمیتوانند بهصورت آنلاین مانند دیگر همسالان خود بهرهمند شوند.
این فعال حقوق کودکان اضافه میکند: بعد از کرونا نابرابری آشکارتر شده و خانوادههای بسیار زیادی از چرخه فقرِ عادی شده مزمن نیز حذف شده و در قهقرا قرار گرفتند. در بحران کرونا با بسته شدن ناگهانی شرکتها و صنایع عملا بیکاری افزایش پیدا کرد و تامین معاش با مشکلات فراوان مواجه شد. در این میان اکثر اقشار تهیدست با سوءتغذیه دست و پنجه نرم میکنند. شرایط بهداشتی و درمان آنان از قبل بدتر شده و پیامد همه این فشارها، خانوادهها را دچار یاس و سرخوردگی اجتماعی کرده است. از طرفی کمر طبقه متوسط نیز خم شده و طبقات تهیدست زیر بار آن خرد شدهاند. در این میان بیراه نیست که بگوییم به آمار کودکان کار و خیابان روز به روز اضافه شده تا نانی بر سر سفره خانواده ببرند.
نجفی با بیان اینکه کرونا یک بحران همه گیر مانند زلزله و سیل در دنیا بود، اظهار میکند: در این شرایط فقدان زیر ساخت درست، ضعیفترین خانهها را ویران میکند اما با وجود برنامهریزی و سیاست درست و عادلانه دولتها، هیچ ساختمانی در زمان بحران نباید فرو بریزد که در غیر اینصورت بحران در بحران پدید خواهد آمد. الان وضع ما پس از کرونا چنین است و تا زمانی که حمایت و تامین اجتماعی عادلانهای در کار نباشد شاهد بحران در بحرانهای بیشتری خواهیم بود.