گروه بین الملل: پایگاه خبری "اسپکتِیتور" در گزارشی، ضمن تحلیل آخرین تحولات مرتبط با تجاوز نظامی روسیه به اوکراین، به طور خاص به ارائه ۱۰ درس تاریخی این حمله نظامی تا به این لحظه پرداخته است. در ادامه به این ۱۰ نکته و درس تاریخی اشاره میشود.
۱: تصمیم "ولادیمیر پوتین" در حمله به اوکراین یکی از فاجعهبارترین اشتباهات راهبردی از زمان پایان جنگ سرد بود که البته در نوع خود باید آن را یکی از "خطرناکترین ها" نیز ارزیابی کرد. حمله روسیه به اوکراین، تنها ظرف یک هفته، کل قاره اروپا را از جنبههای نظامی و دیپلماتیک متحول کرد. این حمله، سازمان ناتو را تقویت کرد و عملا موجب شد تا آلمان سیاستهای محتاطانه خود در قبال روسیه را کنار بگذارد. به نحوی که اکنون شاهدیم برلین به یک صدای پیشرو در مخالفت با کرملین تبدیل شده است.
البته که آلمان قیدِ پروژه سنگین و پرسرو صدای انتقال گاز از روسیه به خاک خود با عنوان "نورد استریم ۲" را نیز زد. جدای از این ها، این کشور سیاست دیرینه خود مبنی بر عدم مداخله در منازعات و جنگهای خارجی را نیز کنار گذاشت و به نحو گستردهای اقدام به ارسال تسلیحات نظامی به اوکراین کرده و میکند. به طور کلی، اینکه کشوری نظیر آلمان در چهارچوب بحران جاری در اوکراین، به یکی بازیگر پیشرو در مخالفت با روسیه تبدیل شده است، خود نمودی عینی از وقوع یک تغییر بزرگ و البته بی سابقه است.
۲: پوتین با حمله به اوکراین، عملا اشتباه محاسباتی قابل توجه خود را در مورد (انتظارش از) موفقیت نظامی این اقدامش و همچنین تبعات دیپلماتیک آن به نمایش گذاشت. وی به اشتباه فکر میکرد که ارتش و نیروی هوایی وی قادرند ارتش اوکراین را خیلی زود به تسلیم وادارند و تنها ظرف ۷۲ ساعت، "کیِف" پایتخت اوکراین را به تسخیر خود درآورند و در عین حال، با مقاومت مردمی بسیار کمی نیز مواجه خواهند شد. البته که این مفروضات در تمامی جبههها با شکست رو به رو شدند (البته که در بحث سقوط کیِف، تنها روسیه دچار اشتباه محاسباتی نشد بلکه ارتش آمریکا نیز پیش بینی سقوط سریع کیِف را انجام داده بود).
اینطور به نظر میرسد که پوتین و همراهانش، گولِ تبلیغات خود علیه اوکراین را خوردند و انتظار داشتند که خیلی زود در جنگ اوکراین پیروز شوند و با استقبال گسترده مردم این کشور نیز رو به رو گردند و به قول خودشان، از شر حاکمان فاشیست اوکراینی نیز خلاص شوند. با این حال، ارتش روسیه جدای از مقاومتهای ارتش اوکراین و مردم این کشور، با واکشنهای منفی مختلفی نیز در اروپا و آمریکای شمالی رو به رو شد. مسالهای که عملا محاسبات دولت روسیه و به طور خاص شخص ولادیمیر پوتین را تا حد زیادی به هم ریخت.
۳: مهمترین و غیرمنتظرهترین نتیجه جنگ اوکراین تا به این لحظه گستردگیِ مقاومت و مخالفت اوکراینیها علیه حمله روسیه به خاک کشورشان بوده است. در این راستا، ولادیمیر زیلِنسکی نیز توانسته به خوبی خود را در مقام یک رهبر شجاع و قهرمان نشان دهد. اقدام او در رد پیشنهاد "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا جهت خروج از اوکراین (علی رغم اینکه وی میداند که صدر لیست تحت تعقیب روسیه قرار دارد) منجر شد تا او یکی از مشهورترین اظهارنظرها در طول جنگ را بیان کند: "من به فرار از اوکراین و کمک آمریکا در این زمینه نیازی ندارم. من به مهمات بیشتری نیاز دارم. " مسالهای که در نوع خود جدای از سرازیر کردنِ سیلی از تحسینها برای زیلِنسکی، موجب منزوی شدن و تشدید فشارهای بین المللی علیه ولادیمیر پوتین شده است.
۴: یکی دیگر از نکات مهم و برجستهای که تا به اینجا در قالب جنگ اوکراین شاهد بوده ایم، حمایت گسترده ناتو از اوکراین و ارائه کمکهای اقتصادی و تسلیحاتی قابل توجه از سوی این سازمان و کشورهای غربی به اوکراین و در عین حال، تحریم روسیه از سوی شماری از کشورها و صدها شرکت خصوصی و در عین حال استقبال از قریب به ۱.۷ میلیون پناهجوی اوکراینی در کشورهای خارجی بوده است.
۵: پوتین به اشتباه تصور میکرد که مردم روسیه با تفکرات وی در مورد دولت اوکراین و استقلال آن همراهی خواهند کرد. با این حال وقتی حقایق کم کم روشن شدند، دولت روسیه راهِ محدود سازی شبکههای اجتماعی و کانالهای ارتباطی که مردم روسیه از طریق آنها میتوانستند از جنگ اوکراین، اخبار و اطلاعات دریافت کنند را برگزید. البته که در این رابطه علت وحشت پوتین کاملا روشن است: این نکته واضح شده که مردم روسیه که اوکراینیها را به مثابه خواهران و برادران خود در نظر میگیرند، تا حد زیادی با جنگ اوکراین و اقدامات دولت خود در این رابطه مخالفت خواهند کرد. مسالهای که میتواند چالشهای زیادی را برای پوتین ایجاد کند. با این همه، پوتین قادر نخواهد بود که کلیه حقایق جنگ از جمله شمار قابل توجهِ تلفات ارتش روسیه را که گفته میشود چیزی بیش از ۱۰ هزار نفر است را از افکار عمومی پنهان کند. تردیدی نیست که کشته شدنِ نظامیان روسی را نمیتوان از خانواده هایشان پنهان کرد و این مساله در ادامه راه میتواند آسیبهای زیای را برای دولت روسیه ایجاد کند.
۶: یک اشتباه راهبردی دیگر پوتین این بود که فکر میکرد پس از حمله وی به اوکراین، در ناتو ایجاد شکاف و اختلاف خواهد شد و پاسخی ضعیف از سوی اروپا که شدیدا به گاز طبیعی روسیه وابسته است داده خواهد شد. این در حالی است که ناتو به رهبری آلمان و آمریکا با حمله روسیه به اوکراین، عملا احیا شد. دیگر کشورهای عضو ناتو نیز متعهد شده اند که میزان پرداختی خود به سازمان مذکور را تا دو درصد افزایش دهند. در عین حال، دیگر اعضای ناتو نیز در حال ارسال تجهیزات و تسلیحات ضدتانک و ضدهوایی و همچنین پهپادها به اوکراین هستند. پوتین عملا با حمله به اوکراین، اروپا ار از خواب غفلت بیدار کرد و بر خلاف خواسته اش، آن را متحدتر از قبل ساخت.
۷: اِعمال بیسابقه تحریمها علیه روسیه میتواند تا تابستان سال جاری میلادی، منجر به فروپاشی اقتصاد این کشور شود. حتی در این زمینه کشورهایی که سنتا سیاست بی طرفی در مسائل بینالمللی را در پیش میگرفتند نظیر سوئیس و سوئد نیز به کارزار تحریم روسیه پیوستهاند. اضافه بر اینها، برخی از تحریمها علیه روسیه توسط شرکتهای خصوصی اجرایی شدهاند که اکنون به شدت از ریسکهای اعتباری و اقتصادی توسعه روابط با روسیه هراس دارند. جدای از اینها، الیگارشهای نزدیک به پوتین نیز تا حد زیادی اموال خود در اقصی نقاط جهان و حتی آزادی ترددشان به کشورهای اقصی نقاط دنیا را از دست داده اند. جدای از اینها، بانک مرکزی روسیه نیز به طور کامل تحریم شده و روبل روسیه نیز به صورت روزانه ارزش خود را از دست میدهد.
۸: از منظر سیاسی، بیشترین آسیبهای تهاجم روسیه علیه اوکراین متوجهِ مردم عادی روسیه خواهد بود. در واقع، آنها هزینه سنگینی را بابت آن چیزی پرداخت خواهند کرد که آن را نمیخواستهاند و مسبب آن نبودهاند. در این راستا، در مدت اخیر شاهد برخی اعتراضات در داخل روسیه علیه جنگ اوکراین بودهایم. اعتراضاتی که بعضا با واکشن سنگین نیروهای امنیتی روسیه نیز مواجه شدهاند. با این حال، همزمان با افزایش این قبیل اعتراضات، بزرگترین سوالی که برای پوتین و جریان حاکمیتی روسیه ایجاد خواهد شد این است که آیا پلیس و نیروهای نظامی روسیه اساسا قادر و یا حتی مایل به متوقف ساختن اعتراضات در روسیه با استفاده از قوه قهریه (زور) و یا هر چیز دیگری هستند یا خیر؟
۹: شاید چالشیترین مساله در چهارچوب سیاست آمریکا این است که آیا واشنگتن در نهایت با توسعه ناتو به سمت شرق، موجب جنگ اوکراین شد و یا روسیه به صورت انفرادی، در راستای مقاصد خاص خود دست به این اقدام زد؟ تردیدی نیست که افرادی که در این رابطه ادعاهای مختلف خود را مطرح میکنند، هر کدام برای خودشان استدلالهایی را نیز مطرح میسازند تا گفته خود را تقویت کنند. موضوع موازی در این رابطه این است که آیا واقعا روسیه از گسترش ناتو احساس خطر کرده تا از این طریق بخواهد بار دیگر بسیاری از دولتهایی که در زمان شوروی، زیر سلطه آن نظام سیاسی بودند را در کنترل خود آورد؟ به نظر میرسد روسیه تا حدی از اتحاد ناتو و اروپا احساس خطر کرده و در عین حال با هدف بهبود وضعیت اقتصادی خود که از زمان فروپاشی شوروی دچار آسیبهایی شده بود، تصمیم به انجام حمله علیه اوکراین گرفته است.
۱۰: درخواستهای مکرر رئیس جمهور اوکراین مبنی بر ایجاد "منطقه پرواز ممنوع" بر فراز اوکراین، با مخالفتهای جدی ناتو مواجه شده است. شکی نیست که اگر یکچنین اقدامی محقق شود، شاهد درگیریهای سنگین هوایی میان ناتو و ارتش روسیه خواهیم بود و حتی امکان دارد قدرتهای هسته ای، به رویارویی مستقیم نظامی با یکدیگر نیز کشانده شوند. از این رو، انجام این اقدام از سوی غربیها با ریسک بالایی همراه خواهد بود. با این حال، حتی بدون ایجاد منطقه پرواز ممنوع نیز کشورهای غربی کارهای زیادی میتوانند انجام دهند تا مانع از تسلط کامل روسیه بر حریم هوایی اوکراین شوند. آنها میتوانند تجهیزات ضدهوایی بیشتری را به اوکراین بفرستند و در عین حال، پهپادهای بیشتری را نیز روانه این کشور کنند و سامانههای دفاعی را جهت خنثی سازی حملات موشکی روسیه که از بلاروس انجام میشوند، در اختیار اوکراین قرار دهند. غرب، اشتباه محاسباتی بزرگی را انجام داد که این تجیهزات را پیشتر برای اوکراین در سال گذشته ارسال نکرد. اگرچه ترامپ فرمان ارسال سلاحهای بیشتر به اوکراین را داده بود، با این حال "بایدن" این فرمان را کنار گذاشت و سد کرد. استدلال بایدن نیز این بود که این اقدام موجب تحریک روسیه خواهد شد. تیم بایدن با انتخاب سختی مبنی بر تامین جنگندههای "میگ" مربوط به دوران شوروی از طریق لهستان، رومانی و بلغارستان برای اوکراین رو به رو شده است. انجام این اقدام اگرچه ریسکهایی دال بر گسترش درگیریها را به همراه دارد (میان روسیه و کشورهای دیگر) با این حال، بایدن با این مساله موافقت کرده است.