گروه ورزشی: یک نماینده مجلس گفته: «رییسی و قالیباف روی بازگشت عادل فردوسیپور به شبکه سه نظر مثبت دارند.» ایران احتمالا تنها کشور جهان است که فعالیت یک گزارشگر فوتبال باید با نظر مثبت روسای دولت و مجلس همراه شود و تازه این هم کافی نباشد! باز خدا را شکر جناب دکتر، مهندس، خلبان قالیباف موافقتشان را ابراز کردهاند، اما جهان آزاد جایی است که اتفاقا اهالی رسانه بتوانند بیقید و شرط اصحاب قدرت را نقد کنند، نه آن که برای گزارش یک مسابقه فوتبال محتاج موافقت آنها باشند.
مساله فقط یک آدم به اسم عادل فردوسیپور نیست؛ چه این که او هم مثل هر انسان دیگری نقاط ضعف و قوت خودش را دارد. مساله مهمتر، رویکردی است که همه چیز را اینقدر محدود و محصور میخواهد، طرز تفکری که حداقل بیست سال از مردم عامی هم عقب است. سال هشتادودو فیلم سینمایی مارمولک ساخته شد؛ مدیران فرهنگی این کشور تا میتوانستند جنجال کردند، فیلم را از پرده پایین کشیدند و سرمایه مادی و معنوی صاحبان کار را نابود کردند، اما امسال بعد از دو دهه تازه فهمیدند حرف فیلم چقدر قشنگ است، در نتیجه آن را با کمترین سانسور روی آنتن تلویزیون بردند!
هنگام تولید و پخش سریال ساختمان پزشکان روزی یک رسانه ارزشی با سخیفترین برداشتهای جنسی به کار حمله میکرد. آنقدر فشار آوردند که سر و ته سریال زودتر از حد معمول جمع شد، اما حالا همان قسمتها مکررا در شبکههای مختلف روی آنتن میرود؛ درست مثل سریال بزنگاه که به خاطر تولیدش رضا عطاران را برای همیشه از تلویزیون بیرون کردند، اما حالا هر روز تکرارش را پخش میکنند و خودشان آمار میدهند که از سریالهای جدید تلویزیون هم پربینندهتر است! «آدم برفی» را آب کردند، از اکران «برزخیها» دوزخ ساختند و مشهور است که در حمله به سینماهای نمایشدهنده «تحفه هند» یک بچه بیگناه سقط شد.
کدام یک از اینها برای جامعه خطرناک بودند؟ داستان عادل هم شاید همین باشد. شاید آقایان بیست سال بعد بفهمند مجری و گزارشگری که خلاف سنگینش تبریک اسکار اصغر فرهادی یا مصاحبه با وزیر خارجه قانونی مملکت بود، سزاوار این همه غضب نیست. آن زمان اما ممکن است خیلی دیر شده باشد؛ شاید دیگر صدایی در گلو، سویی در چشم و شوری در سر این آدم و خیلیهای دیگر شبیه او باقی نمانده باشد. چه سرمایههایی که نسوزاندید، چه دوستانی که از آنها «دشمن» نساختید و چه فرصتهایی که تبدیل به حسرت نکردید