پیگیری پیچیده منچسترسیتی برای قهرمانی در لیگ قهرمانان با کینه، حسادت، سوء ظن و دوگانگی همراه است. اما رویای آنها برای تبدیل شدن به یکی از ابر قدرتهای بزرگ فوتبال تا زمانی که لیگ قهرمانان را بهدست نیاورند، برآورده نخواهد شد.
تلاش خستگی ناپذیر یک باشگاه برای کسب عنوان قهرمانی بهویژه در لیگ قهرمانان، اين روزها یک گستاخی عاشقانه است. شيفتگي جنونآور. عطش سيري ناپذير. جاییکه بیمحابا انتخاب نهایی خود را اعلام و بدون فکر کردن به عواقب آن، ابراز میکنی؛
"تو را می خواهم". عروج و اوج. قیام میکنی و خود را در قله احساس میبینی. تصاحب آنچه که هیچگاه نداشتی و خيال میکنی فقط و فقط به تو تعلق دارد. طلب ياري هستي كه هميشه در يك قدمي در آغوش ديگري به آرامش رسيده است. تصاحب عنوان قهرماني لیگ قهرمانان، چنين رسالت پر افتخار و در عين حال رمانتيكي محسوب مي شود.
بازیکنان بیش از هر چیز دیگری آرزوی رسیدن به این عنوان را دارند. لمس مدال، آویختن آن به گردن های افراشته و ثبت در ویترین جوایز و گوشه چشمی دائمی و با افتخار به آن. چیزی که حتی به بازیکنانی که پیش از این و در چشمان ما عادی تلقی می شدند، بزرگي و احترامی یگانه می بخشد.
چه بخواهیم، چه نخواهیم، این جامی است که ما را مجبور می کند رئال مادرید را به عنوان بزرگترین باشگاه جهان بپذیریم و لیورپول را به عنوان پرافتخارترین باشگاه بریتانیا.
این جام در بطن خود، جاودانگی را اعطا می کند و به تیم هایی چون سلتیک، ناتینگهام فارست، استون ویلا، مارسی، بلگراد، بخارست و… نام و تصویری ازلی ابدی بخشیده است. گویی بردن جام اروپا، یک باشگاه و تاريخ آن را کامل می کند، ماندني و ابدي. از مربی بزرگی چون آرسن ونگر و تیم تماشایی و یگانه آرسنالش بپرسید. با همه موفقیتهای بسیار، بدون جام قهرمانان اروپا گویی همه چیز نیمه کاره ماند. و چقدر حیف.
رابطه دوسویه سیتی در اروپا و بیاعتنایی هوادارانش نسبت به هیئت حاکمه اروپا مشخص است
کسب عنوان قهرمانی اروپا در دنیای توپ گرد
«جاه طلبی» هر تیمی را ارضا می کند. از “دی ماتئو" بپرسيد كه به عنوان مربي موقت چلسي تا پايان عمر بر روي صندلي گهواره وار خود به آهستگي تاب مي خورد و لبخندي دائمي از رضايت بر لب دارد.
بعد از ايستادن در رفيع ترين نقطه جهان فوتبال، احتمالا فقط پرواز در آسمان بی انتهای جام جهانی است كه باقي مي ماند.
با درخشش اين جام در بهترين جاي ممكن در قفسه جوايز باشگاه، عضويت در تاریخ همیشگی خواهد بود. وارد شدن به معبد اشراف زادگاني كه تعدادي از آنها حتي نيت و نقشه هاي خودخواهانهای هم براي دنياي ما و فوتبال، در سر داشتند
. محفل بزرگاني چون؛ بايرمونیخ، آژاكس، آ.ث ميلان، بارسلونا، يوونتوس، منچستر يونايتد و…
از اين رو پیگیری و سماجت منچسترسیتی برای كسب جام قهرماني در لیگ قهرمانان، و بازی برابر رئال مادريد در مرحله نيمه نهايي كه از همين الان دهان هر فوتبالدوستي را آب مي اندازد، براي همان كارت عضويت گرانبها و پر قيمت است، مكاني ثابت ميان سردمداران. جايگاهي ميان دلاوران ميزگرد. اما تلاش بي شائبه سيتي و گوارديولا و شيخ عرب بدون عارضه هم نيست. هدف و مقصودي كه هر چیزی را در لابلاي خود گنجانده است. لایهای مخلوط از ستيز و لبريز از کینه، بي اعتمادي و سوظن، غبطه و حسادت، به تير و تخته كوبيدن، مملو از ضد و نقيض و دوسوگرایی است.
شيخ منصور و امارات پيروز اصلي خواهند بود اگر تیمشان بتواند جام قهرمانی را ببرد
اين عارضه و دوگانگي به خوبي با برخورد طرفداران سيتي در ديدارهاي اروپايي عيان است، زمانيكه هواداران در زمان پخش سرود يوفا، در عین هو كردن، پشت خود را به زمين مي كنند. ارسال پيامي كاملا متفاوت.
اين خصومت تصور وسوسه انگیزي در ذهنم ايجاد مي كند تا حتم پيدا كنم، اين امر بدون شك به شکست های مكرر و غافلگیرکننده باشگاه در رقابت قهرمانان باز مي گردد.
در طول ساليان گذشته، هواداران سیتی و يك به يك اعضاي باشگاه، از كليد دار تا مالك عرب احساس مي كنند که به انواع و انحای مختلف در بازي هاي اروپایی قرباني شدهاند. ظلم و جور، علني و پنهان. باید گفت از جهاتی هم، شايد كمي سخت است که آنها را سرزنش کنیم. سایر اعضای معبد برندگان، از زمانی که سیتی توسط ابوظبی در سال ٢٠٠٨ خریداری شد، با پیوستن سيتي به كلاب و گروه خود مخالفت كردند. سیتی و حامیانش بین دو دنيا گير كرده اند. ناديده گرفتن خیمه شب بازی ها و عدم احترام، اما همزمان حرص پذیرش و ولع برنده شدن و حق عضويت و قبولي در سیتزنها ميغلد.
قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا در استادو فرانس در ٢٨ می، اگر آنها از سد مادرید در نيمه نهايي و سپس لیورپول یا ويارئال در فينال عبور کنند، تنها تصاحب يك جام ديگر محسوب نمي شود. پيامدهاي پیروزی نهایی وراي آن است، بسيار فراتر و گسترده تر از آنچه من و شما، تصورش را در ذهن داريم.
از چشم مالکان و هواداران سیتی، لمس جام، تصاحب و ادعاي مالكيت آ، دودی كور كننده و اشك آور در چشمان باشگاههاي پرقدمت و قديمي و دلاوران ميزگرد در معبد از ما بهتران اروپایی خواهد بود. نمايشي آتشين در مقابل مال و منال، ثروت، شان، منزلت و جايگاه و نشيمن صدارت و همه آنچه آنها به ارث برده اند و به يقين و باورهايشان، ارثيه پدري و تاريخي است و حق مسلم آنها.
ناکامی پپ گواردیولا در لیگ قهرمانان از زمان ترک بارسلونا یک شکاف عمیق در میراث اوست.
لايحه مالی اجرايي بنام؛
“قانون عادلانه و منصفانه مالي/Financial fair play” به شكلي طراحی شده تا با چالش و قدرت باشگاههای ثروتمند و تازه به دوران رسيده مانند منچستر سیتی و پاری سن ژرمن، بي وقفه برخورد داشته باشد، راه را به روي آنها مسدود كند و مسيرهاي متعدد را به هر شكلي ببندد تا از اين طريق، موقعیت ممتاز و جايگاه ويژه اشرافيان هميشه مستقر در راس را حفظ كند.
همچنین اين بزرگترین و شايد عظيم ترين نماد مشروعیت بخشیدن به پروژه شهری مجلل ابوظبی و میلیاردها پوندی است که شیخ منصور در طول اين سال ها با لوله هاي نفتي و غيره به باشگاه صادر كرده است.
در زمانی که با خرید نیوکاسل یونایتد توسط عربستان سعودی و بن سلمان، شست و شوی پول از راه ورزش در اذهان جاي باز كرد و آگاهی عمومی در اين باره گسترش یافته است، سیتی، قهرماني در لیگ قهرمانان اروپا را، با مارک زیبا و زيبنده و البته فریبنده فوتبالي، چون؛ نابغه مربی يا مربي نابغه پپ گواردیولا و فوتبال منحصر بفرد سيتي به خوردمان خواهد داد، اگرچه در پايان پيروزي اصلي براي شيخ منصور و امارات متحده عربي خواهد بود. يك كودتاي روابط عمومی بي نظير!
بنابراین اجازه ندهید کسی به شما بگوید قدرتمندان سیتی به لیگ قهرمانان و پيروزي و كسب جام اهمیتی نمی دهند.
در مورد اینکه آیا لیگ قهرمانان جامی است که دار و دسته سيتي بیش از هر چيز آرزويش را دارد، شک نکنید. این آخرین چیزی است که برای کامل کردن به آن نيازمندند. روح بخشيدن به تاريخ خود. در رستاخیز سیتی به عنوان یکی از باشگاه های پیشرو انگلستان، اين تنها چيزي كه از دست رفته است، تنها چيزي كه در چنگال قدرتمند آنها به دام نيافتاده است.
این یکی از دلایلی بود که گواردیولا به بازیکنان زیادی برای بازي نیمه نهایی هفته گذشته جام حذفی مقابل لیورپول استراحت داد که طي آن
سیتی در همان نيمه اول ٣-٠ در هم شکست و در پايان ٣-٢ غائله را برابر رقيب درجه يك پنج سال گذشته باخت. گواردیولا به خاطر انتخاب تركيب تيم در آن روز، از طرف برخی مورد انتقاد قرار گرفت، اما این فقط نشانه ای از اولویت های او بود.
نه تنها مالكان و هواداران سيتي بلكه برای گواردیولا نيز بطور حتم كسب جام لیگ قهرمانان از اهميت بسزايي برخوردار است. او به ظاهر، اهمیت آن و غرور و افتخار شخصی را ناديده مي گيرد. افزودن سومین قهرمانی به دو پیروزی فینال لیگ قهرمانان اروپا که با بارسلونا در سالهای ٢٠٠٩ و ٢٠١١ به دست آورد.
اجازه ندهید کسی به شما بگوید قهرماني براي سیتی در لیگ قهرمانان اهمیتی ندارد!
خريدار اين ادعا نيستم، او فقط نقش بازي میکند. آنچه امثالي مانند او، كلوپ، فرگوسن و مربيان بزرگ را به جلو هُل مي دهد همين انگيزه است، به آغوش كشيدن جايزه غايي. ناکامی او در کسب این جام از زمانی که نيوكمپ را ترک کرد، بيش از يك دهه پيش، شکافی عميق در میراث ماندگار اوست.
منتقدان و مخالفان گوارديولا، از آن، به عنوان چوب گردوي سخت و سفتي براي تنبيه و خط كشي آهني برای زدن او، استفاده می كنند. پیروزی های بارسلونا را مدیون لیونل مسی، اينيستا و ژاوي مي دانند. كسي كه بدون قريحه و معجزات ريزنقش آرژانتيني نمی تواند شاهکار ديگري بيافريند.
حقيقت اين است در بسياري از بازی های بزرگ لیگ قهرمانان گوارديولا ناگهان يخ می زند. بیش از حد فکر می کند. سيستم و تركيب را نابجا تغيير مي دهد. اشتباهات تاکتیکی و شكست در فینال سال گذشته مقابل چلسی براي هر بچه مدرسه ايي هم عيان بود. يا تسلیم بلامنازع و ناامیدکننده مقابل لیون در مرحله یک چهارم نهایی در لیسبون در سال پيش از آن.
گواردیولا به شدت از انتقادات آگاه است، تا جایی که قبل از بازی اخیر با اتلتیکو مادرید به شوخی و جوك با آن پرداخت:
"در لیگ قهرمانان همیشه بیش از حد فکر می کنم. خیلی زیاد، کاملا. عاشق فکر کردن زیاد و ایجاد تاکتیک های احمقانه هستم. امشب پيش از خواب الهام خواهم گرفت و فردا تاکتیک باورنکردنی خواهيم داشت. ما با ١٢ نفر بازی خواهيم كرد"
با این حال، امروز و فردا ديدار نيمه نهايي ليگ قهرمانان است. زمانی که همه چیز جدی می شود. رئال مادرید، بزرگترین و مغرورترين اشراف زاده تاريخ فوتبال، با تكبر و نخوت به خانه تیمی میآید که در حقيقت و باطن خود و از ته دل آن ها را حقير مي شمارد. با ذهنيتي كه خوب مي شناسيم؛ يكي از آنها، نه يكي از ما.
گروچو مارکس كمدين محبوب ما، جمله معروفي دارد، اين گوشه و كنار شنيدهايد، وودي الن در آغاز
"آني هال" آن را تكرار كرده و حميد رضا نيز، به بهانه هاي مختلف؛
"حاضر نيستم عضو باشگاهی بشم که من را به عضويت قبول كنه"
شايد در دوران پيش از پپ اين سياستي بود قابل اجرا؛ ما كارمان را مي كنيم، گور پدر همه. اما ديگر سيتي و گوارديولا اينگونه نمي انديشند، خواب هاي ديگري در سر دارند، آرزوها و روياهاي عظيم تر. خواهان حكومت هستند و كنترل. و قلبا خواهان نشست و برخاست در باشگاه و همدمي بر سر كرسي داغ و گرم و نرم اشراف زاده ها. به هر قيمتي.
گارد قدیمی اروپا، سیتی را در ميان خود نمي خواهد و تثبيت و ظهور سیتی به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ فوتبال، تا زمانی که بزرگترین جام را بالای سر خود نبرد و آن را در بهترين جاي ویترین جام هاي بي شمار خود قرار ندهد، و به رخ همه ما نكشد، هرگز كامل نخواهد شد.
سلاطين تاج مي خواهند و تاجگذاري. ديگر بدون تاج و تخت محال است، محال.