چراغ سبز هستهای روسیه
8 ارديبهشت 1401 ساعت 17:35
گروه بین الملل: روزنامه آرمان ملی نوشت: اتفاقاتی که در اوکراین افتاد یکبار دیگر نگاههای خوشبینانه به تحولات جهانی را به شدت مایوس ساخت. البته قبل از این شخصیتی مثل ترامپ در از بین بردن این خوشبینیها خیلی نقش داشت و بهانهای برای دیکتاتورهای جاهطلب دنیا ایجاد کرد که اوضاع را به سمت نظامی شدن پیش ببرند طوری که ما میبینیم بعد از مدتها که شاهد کاهش هزینهها و بودجه نظامی در کشورها بودیم، الان بودجه نظامی کشورها به شدت در حال افزایش است و مسابقه تسلیحاتی تازهای شکل گرفته و فقط کارخانجات ساخت سلاح هستند که از این موضوع بهره میبرند و پیش بینی خوشبینها که دیگر کارخانجات ساخت اسلحه با کسادی روبهرو میشوند به نتیجه نرسید. علت هم این بود که از زمان فروپاشی شوروی سابق یک تعریف جدیدی از نظم بینالمللی تحت عنوان مدیریت بینالمللی شکل گرفت. یعنی آن چیزی که تحت عنوان هژمونی و استیلا مطرح شده بود جای خودش را به ادعای مدیریت میداد به طوری که قدرتهای بزرگ مدعی شدند که در نشستهای جهانی مثل گروه هفت، گروه بیست، سازمان جهانی تجارت و شورای امنیت سازمان ملل متحد سازوکارهایی را برای اداره دنیا شکل میدهند و همگان این سازوکارها را رعایت میکنند و مردم در دنیا میتوانند به سمت آرامش و توسعه حرکت کنند.
ولی این خوشبینی در ابتدا با جنگهایی که بوش پسر به بهانه یازده سپتامبر شکل داد، ضربه اول و بعد از آن در زمان ترامپ، دومین ضربه اساسی را خورد و ضربه سوم در حمله نظامی به اوکراین. واقعیت این است که همه این موارد هم در سخنرانیها و ادعاهای بسیار زیبا شکل گرفت ولی واقعیت این است که در پسِ آن جاهطلبی سیاستمداران و منافع شرکتهای بزرگ ساخت تسلیحات هست که نان آنها در جنگ است. الان هم میبینیم که شرایطی شکل گرفت که روسها در اوکراین عملا برخلاف پیش بینی هفتادو دو ساعته برای تسلیم اوکراین، به ۷۲ روز میرسد ولی هنوز این تسلیم صورت نگرفته بلکه این روسیه است که در راهبرد جنگ خود یک تغییر ایجاد کرده و سعی میکند که به سمت جداسازی بخشهایی از اوکراین حرکت کند. در سمت دیگر کشورهای غربی که به نظر میرسد این کشورها هم دلسوز مردم اوکراین نیستند یک فضایی را حفظ کردند که همزمان روسیه پوتین را در دو لبه قیچی گیر بیندازند. یک لبه که تحریمهای سنگین و بزرگترین تحریمهایی است که تابهحال کشورهای دنیا به خودشان دیدند. لبه دوم قیچی، جنگ فرسایشی است. یعنی کشورهای غربی به سمت فرسایشی بردن جنگ حرکت میکنند. ما میبینیم تجهیزاتی که دارند به اوکراین میدهند، دفاعی است. یعنی تجهیزاتی که تهاجم روسها را خنثی کند ولی امکان راهبرد نظامی انتحاری و تهاجمی را از اوکراین سلب میکند. ولی دفاع به گونهای است که جنگ را فرسایشی کند. به طور طبیعی روز به روز قدرت روسیه در این جنگ و آن تحریمها روز به روز تحلیل میرود و این چیزی است که غرب میخواهد. اگر در گذشته کشورهای غربی و آمریکا حاضر بودند امتیازاتی به روسیه دهند الان سعی میکنند که جنگ و تحریم ادامه پیدا کند و با یک روسیه ضعیف پای میز مذاکره بنشینند و حتی روسیه قدرت دوران قبل از حمله به کریمه و حمله به اوکراین را دیگر نداشته باشد و عملا به یک بازیگر متوسط تبدیل شود.
در چنین شرایطی تنها ابزاری که روسیه دارد، بمب هستهای است که الان میبینیم لاوروف مطرح میکند. اما این صحبت آقای لاوروف را بیشتر یک تهدید میدانم برای اینکه روسها نشان دهند که دست کشورهای غربی را خواندهاند و همزمان که این موضوع را مطرح میکرد این جمله را هم به زبان آورد که پایان هر جنگ بالاخره مذاکره است. یعنی به هر حال یک چراغ سبزی به غربیها نشان داد که زیاد مورد اعتنای غربیها قرار نگرفت. ولی واقعیت قضیه این است که الان برخلاف ظاهر روسیه که سعی میکند خودش را مشتاق مذاکره نشان ندهند، پوتین سعی میکند درگیری و مذاکره را در سطح بالاتر با آمریکا و کشورهای غربی پیش ببرد و به همین دلیل به زلنسکی و مردم اوکراین بیاعتناست. بنابراین به همان میزان که کشورهای غربی سعی میکنند اوکراین را به یک همتای روسیه تبدیل کنند و شأن ابرقدرتی روسیه را به همین صورت کاهش دهند، روسها سعی میکنند موضوع اوکراین را به عنوان یک موضوع در جامعه جهانی مطرح کنند تا شأن مذاکراتی خودشان را بالا حفظ کنند ولی واقعیت این است که مسیر تحولات به سمتی است که کشورهای غربی میخواهند و روسیه به عنوان کشوری که در کمین افتاد، شأن و قدرت خود را در حد یک کشور کوچک دنیا پایین آورد. برعکس اوکراین، کشور کوچکی که الان از پیشرفتهترین امکانات دفاعی برخوردار شده و توان تحمیل یک جنگ فرسایشی به روسیه را دارد. البته در مقابلش فقط به یکسری وعدههای نسیه کشورهای غربی برای بازسازی کشور خودش امید بسته. فکر میکنم چالش هستهای که توسط لاوروف مطرح شده، به نوعی آخرین بلوف سیاسی روسیه است برای اینکه طرفهای غربی را پای میز مذاکره بنشاند. ولی معتقدم زیاد اعتنایی به این بلوف نمیشود، چون واقعیت این است که اگر کار به کاربرد بمب هستهای برسد، آن موقع عملا معنای آن از بین رفتن کل سیاره زمین است و اصلا بمب هستهای یک عامل بازدارنده است و نه عامل تهاجمی و نمایشی که آمریکاییها در هیروشیما و ناکازاکی داشتند، جلوی چشم تمام سیاستمداران هست که عملا از بمب هستهای به عنوان یک زرادخانه دفاعی استفاده میشود مگر اینکه دنیا به یکباره با یک عده سیاستمدار دیوانه مواجه شود. ولی روسها میدانند اگر جنگ ادامه پیدا کند، معنای فرسایشی شدن جنگ برگشت تحولات در روسیه علیه پوتین است و معترض شدن خود مردمان در داخل روسیه و تقویت جایگاه مخالفان؛ لذا به نظر میرسد الآن که روسها موضوع جنگ هستهای را مطرح کردند بیش از همیشه خودشان را به یک مذاکره دیپلماتیک نزدیک کردند منتها سعی کردند از موضع قدرت این بحث را مطرح کنند و نوع طرح بحث هم این است که بیشتر پیامشان به کشورهای غربی و آمریکاست.
کد مطلب: 333899