گروه جامعه:روزی نیست که مردم ایران با یک خبر بد و تکاندهنده روز خود را به پایان نرسانند، وقایعی مانند پلاسکو، سقوط هواپیمای یاسوج، ساقط شدن هواپیمای اوکراینی، جنایات تلخ، نوسانات اقتصادی منجر به فقر بیشتر، پیدا شدن نوزاد در زباله، اخبار مرتبط با خودکشیها و آوار شدن ساختمان تازهتاسیس متروپل آبادان بر سر ساکنان و عابران پیاده که از عمق فساد و روابط قدرت در این حادثه ناگوار پرده برداشت و این روزها هم فاجعه واژگونی قطار مشهد - یزد همگی از جمله این مواردند.
هر یک از این اخبار تلخ به تنهایی میتوانند تا مدتها روح و روان افراد را تحت تاثیر خود قرار دهند، اما مواجه شدن روزانه با چنین اخباری به شدت میتواند بر سلامت روان افراد تاثیر گذارد به نحوی که باید برای حفظ سلامت روان جامعه با توجه به این حجم از اخبار ناخوشایند فکری شود.صیانت از سلامت روان جامعه در برابر اخبار بد، اما راهکارهایی دارد که متاسفانه در جامعه ما مورد توجه قرار نگرفته است. با دکتر محمدرضا ایمانی، رفتارش شناس درباره تاثیر این اتفاقات بر سلامت روان جامعه و راهکارهای آن گفتگو کردیم.
مردم به اخبار تلخ کشش بیشتری دارند
ایمانی میگوید: «در تمام دنیا اتفاقات بد رخ میدهد، اما در گذشته به دلیل عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی و نبود شبکههای اجتماعی از وقوع این حوادث بیاطلاع بودیم، اما امروزه به واسطه شبکههای اجتماعی مردم اخبار و حوادث را به صورت پیوسته برای هم ارسال میکنند.»«از طرف دیگر اصولا کشش مردم به اتفاقات خاص بهویژه اگر تلخ و ناگوارو از نوع جنایی و پلیسی باشد بیشتر است و چنین اخباری را بیشتر دنبال میکنند؛ بنابراین اگر اتفاقات و وقایع خوبی هم در اطراف ما شکل بگیرد باز هم تمایل به جذب اخبار منفی داریم؛ بنابراین انتخاب ما در نگاه و سلامت روان ما تاثیر بهسزایی دارد. آستانه تحمل و تاب آوری جامعه ما امروز به شدت کاهش پیدا کرده است، اما ما میتوانیم انتخاب کنیم که کدام سبک زندگی برای صیانت از سلامت روان، برای کنترل هیجانات و خشم، پایداری تعاملات و افزایش تابآوریمان مناسب است تا در نهایت بتوانیم انواع مشکلات و معضلاتی که در فرا روی زندگیمان وجود دارد را مدیریت کنیم.»
«متاسفانه ما دروازه پذیرش اخبار و اتفاقات ناگوار را برروی خودمان باز کرده ایم. باید این نکته را در نظر داشته باشیم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم تحت تأثیر اتفاقات پیرامونمان هستیم، اما باید به این سوال پاسخ دهیم که این اتفاقات چقدر تحت مدیریت و کنترل ماست؟ چقدر میتوانیم در آن نقش و دخالت داشته باشیم، میزان اثر بخشی ما چقدر است؟ اگر اتفاقی شکل میگیرد ما در پس آن واقعه چه واکنشهایی از خودمان بروز میدهیم و این واکنشها چقدر سازنده یا غیرسازنده است؟»
«برای مثال واقعهای مثل متروپل که متاسفانه در آبادان اتفاق افتاد بسیار تلخ بود. حجم ویرانی، آسیبهای روانی، عزیران از دست رفته و تأثیراتی که روی خانواده آنها داشت در کنار حجم نارضایتی و بی اعتمادی که در سطح جامعه شکل میگیرد بسیار بزرگ است. اما جامعه باید به این نکته توجه کند که به جز همدری و همدلی چه کار دیگری میتواند انجام دهد؟ نباید از یاد ببریم که این واقعه به دلیل سوءمدیریت و مشکلات فنی و مهندسی و فقدان مسئولیت اجتماعی مسئولان و مدیران مربوطه رخ داد پس ما میتوانیم متعهد شویم که اگر قرار شد روزی جایی تصمیم بگیریم یا مدیریت کنیم حتما استانداردهای لازم را رعایت کرده و مراقبتهای لازم را انجام دهیم، رویکرد آیندهنگر داشته باشیم و کارها را به درستی انجام بدهیم.»
«متاسفانه ما مداوم در معرض اخبار ناگوار مانند بحرانهای اقتصادی، کاهش روابط بین الملل، کاهش نرخ اشتغال، افزایش خشونت و طلاق در جامعه و... قرار داریم. شنیدن مداوم این اخبار به تدریج همه ما را تبدیل به افرادی افسرده، ناراحت و مبتلا به عارضههای قلبی میکند، این شرایط بسیاری از افراد را به بیماریهای ذهنی و فکری، پریشانی احوال و کم خوابی دچار کرده و باعث سردرگمی مردم شده است.»
رفتارهای ناخودآگاه جامعه ریشه در خشم دارند
«بسیاری از رفتارهایی که این روزها در جامعه مشاهده میکنیم آگاهانه نیستند. رفتارهای ناخودآگاه وقتی در یک جامعه شکل میگیرد که در ذهن مردم خشم و خشونت و ناراحتی شکل گرفته باشد. وقتی که افراد احساس کنند تحقیر شدن و تضعیف شدن داشته باشند و توان مدیریت زندگی، قدرت اقتصادی برای گذران زندگی، اشتغال، حمایت از فرزندان و ... را نداشته باشند دچار رفتارهای ناخودآگاه میشوند که برای رفع آنها آموزش هم ندیدهاند.»
«موضوع دیگر مهارت حل مشکل است. توان مواجهه و حل معضلات زندگی مهارتی بنیادین است که در جامعه ما نهادینه نشده است در نتیجه فرزندان ما نیز با آن آشنا نیستند، زیرا ما این مهارتها را نیاموخته و به نسل بعد هم منتقل نکردهایم. این موضوع باعث شده است که هر اتفاقی بتواند تمام سطح زندگیمان را تحت شعاع قرار دهد، چون آماده پذیرش اتفاقات بد هستیم. بخش دیگر از صیانت روان جامعه در برابر اتفاقات گوار بر عهده مسئولان کشور است که بتوانند مسئولیتهای خودشان را به بهترین نحو انجام دهند همچنین مسئولان اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز باید بتوانند سطح نشاط و امید بخشی را در جامعه افزایش بدهند. اما این مسئولیت را نپذیرفتهایم که در نتیجه جامعه دچار آسیب شده و هر نوع اتفاق ناگوار پیامدهای منفی بسیاری در جامعه برجای میگذارد.»
«در نبود توان مقابله با اخبار ناگوار و حل مساله و نیز عبرت نگرفتن از این موضوعات در طولانی مدت سطح تعاملات اجتماعی کاهش یافته و پرخاشگری جای آن را میگیرد. بیماریهای فکری و بیماریهای روانی جای احساس خوشبختی و امید را میگیرند و در نتیجه ما یک جامعه غمزده خواهیم داشت که درون آن بحرانهای خانوادگی، خشونت خانوادگی، خشونت علیه فرزندان و سایر اتفاقات تلخی که شاهد آن هستیم رخ میدهد. به عنوان مثال بسیاری از موضوعاتی که منجر به طلاق میشود به راحتی قابل رفع هستند، اما، چون خیلی از ما ناراحتیهای عمیق داریم و بلد نیستیم از این بحرانها عبور کنیم مشکلاتمان تشدید میشود.»