گروه جامعه: یک جامعهشناس گفت: یکی از درسهای بزرگ کرونا، این است که کشور را نباید در شرایط مرزی و «الحمدلله از بیخ گوشمان گذشت.» اداره کنیم. یک خانواده باید چند میلیونی در حساب داشته باشد که اگر بچه دل درد گرفت او را به بیمارستان برساند، کشور هم همینطور است، باید امکان داشته باشد برای چند ماه بدون درآمد و در شرایط بحران خودش را اداره کند.
محمد فاضلی در کلابهاوس بیان کرد: در دوران کرونا مشخص شد تحریم نعمت نیست، برای دارو و واکسن اگر مشکل داشته باشید و اقتصاد لب مرزی دارید، باید از کرونا درس بگیرید. کرونا نشان داد نیاز به بازنگری در رویههای اداری داریم. کشور باید دارای مراکز پشتیبانی تصمیم گیری باشد. مراکز داده، مجموعه مراکز تصمیم گیری و قابلیت مدلسازی دادهها میتوانند انواعی از پشتیبانی دادهای را برای سیاستگذاران انجام دهند، اما آیا در دوران کرونا دادههایی در این سطح وجود داشت؟ دادههای متناقض نشان میدهد چنین مراکزی وجود ندارد.
او ادامه داد: حکمرانی پساکرونا میتواند شامل این درسها باشد تا ببینیم چگونه میانبخشی و بینرشتهای فکر کنیم. اگر کشور نظام اطلاع رسانی شفافتری پیدا نکند مشکل ادامه خواهد یافت، در این شرایط سازمانهای حکمرانی از انباشت تجربه و درس برای موقعیتهای بعدی ناتوانند کما اینکه در متروپل همان تناقضهای کرونا و پلاسکو را میبینید.
فاضلی گفت: خطرناکتر از کرونا این است که درسی از فاجعه گرفته نمیشود. این تجارب در نظام حکمرانی رسوب نمیکنند، من در حادثه پلاسکو و کمیته مقابله با بحران سیلابها عضو بودم و میدانم دو گزارش مفصل درباره تجارت این بحرانها نوشته شده است، داستان پلاسکو و سیل نشان میدهد اگر میخواهید مواجه مناسب با کرونا داشته باشیم باید کارهایی در بخش اجتماعی و اطلاعرسانی انجام شود، که تاکنون به هیچ یک عمل نشده است. وقتی حوادث مستندسازی میشود و به درس آموخته و دستورالعمل تبدیل میشود اما باز هم سیستم حکمرانی درس نمیگیرد، موضوع خطرناکتر از چیزی است که در حوادث نهفته است.