گروه اقتصادی: فرشاد مومنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه و اقتصاددان در نشستی با موضوع «سلامت روان و سلسله مراتب نیازهای زیستی_روانی» گفت: در شرایطی که کشورها با محدودیت منابع مادی روبرو هستند، اگر مشارکت انسان ها را جلب کند، کارهایی که با میلیاردها دلار سرمایه گذاری انجام نمی شود را می توان با همراهی شهروندان انجام داد. بانک جهانی در گزارش های سالانه خود در سال های 2015 تا 2017 سطوح متفاوتی از مسائل سرنوشت ساز را مطرح کرده است. چقدر جای تاسف دارد که بواسطه در حاشیه بودن مسئله توسعه در یکساخت رانتی و نابرابر ساز، چنین دانایی های ارزشمندی در اختیار جامعه قرار نمی گیرد.
وی با بیان اهمیت مباحث میان رشته ای در نظام تصمیم گیری اساسی، افزود: ما در ادبیات توسعه متفکران بزرگی داریم که می گویند وقتی میخواهید صادرات را افزایش دهید و برای مزیت پیدا کردن در حوزه صادرات، حق انسان ها را زایل میکنید در واقع صادراتی شکل گرفته که به گسترش و تعمیق فقر می انجامد لذا دستاوردهای خودتان را هم نا امن می کنید. به این مسئله، هزینه های فقر فروشی می گویند. صدها بار گفته ایم این همه خرج کرده اید و کارشناس تربیت کرده اید. چرا شما سیاست های یک مرتبه ای اتخاذ می کنید؟
میان رشته ها به ما کمک می کنند که ما هزینه های محیط زیست فروشی را در هم نادیده بگیریم. به اسم اینکه ما میخواهیم مزیت رقابتی پیدا کنیم، کالاهایی را تشویق میکنند که مملکت را خفه و هزاران بیماری روحی و جسمی ایجاد می کند. چرا کسانی که نسبت به این مسائل هشدار می دهند را به ارتباط با خارجی ها متهم می کنید؟ و چون نمی آیید اتهامات این افراد را ثابت کنید، روند محاکمه آنها را هم شفاف نمی کنید. اگر اینها واقعا آلت دست خارجی ها باشند مانند مجاهدین خلق که با صدام حسین هم پیمان شدند، جایگاهشان را طوری از دست می دهند که حتی رادیکال ترین مخالفان جمهوری اسلامی تف بر صورت آنها می اندازند. به موازات حساسیت نسبت به منزلت انسان، محیط زیست اجتماعی و طبیعی انسان هم اهمیت پیدا می کند. اینها جزو الفبای توسعه فراگیر است. اگر این مسائل را نمی فهمید از اصحاب دانایی تقاضا کنید که بیایند و درباره این مسائل بیشتر صحبت کنند.
مومنی در ادامه خاطرنشان کرد: این همه سر ارز ترجیحی نصیحت کردیم و گفتیم این کارها را نکنید چون فجایع انسانی، محیط زیستی و ... این رانت به مراتب از مسائل دیگر مرتبط با آن بیشتر است. آیا انهایی که به دولت توصیه می کردند که بیا ارز ترجیحی را حذف کن، از هزینه های روزهای اخیر چیزی گفته بودند؟ آن کسانی که بخاطر کمبود ریال میخواستند از طریق شوک درمانی برای دولت ریال جور کنند، چرا باید کارشان به جایی برسد که پرداخت یارانه را از 45 هزار تومان به 400 هزار تومان برسانند؟ آیا به شما گفته بودند روزی می رسید که خودتان، هزینه های خودتان را بالا می برید؟ آن روزی که می ما گفتیم شوک درمانی پیش روی در باتلاق است، آیا آنها به شما گفته بودند هزینه های این اعتراضات گسترده از جنبه های روان شناختی، سیاسی، جامعه شناختی و امنیت ملی چیست؟ آیا به شما گفته بودند این تعطیلی های نامتعارف چه هزینه هایی را به وجود می آورد؟
اینکه فردی میگوید من این 4 قلم را افزایش داده ام پس اقلام دیگر حق افزایش قیمت را ندارند، مایه شرمساری اهالی علوم انسانی است. چطور می شود که این نصایح نادیده گرفته می شود و دوباره میخواهید روی سیاست های غلط پافشاری کنید؟ من به اصحاب دانایی در ساحت توسعه صمیمانه و خاضعانه میگویم که مطالعات بانک جهانی درباره تعدیل ساختاری را در اختیار حکومت گران گرامی بگذارید.
این استاد اقتصاد با تاکید بر اینکه از طریق گفت و گو با کارشناسان می توان به راه حل رسید گفت: اگر کاری که می کنید قابل دفاع است مارا متقاعد کنید و اگر قابل دفاع نیست انجامش ندهید. این بدیهیات اولیه عقلی است لذا از این دریچه میخواهم بگویم یکی از مطالعات درخشان سازمان W.H.O می گوید حداکثر 25 درصد سلامت جسمی و روحی انسان ها دست طبیبان است و مابقی آن به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مربوط می شود بنابراین اگر میخواهیم جامعه ای با نشاط داشته باشیم باید ببنیم که چه چیزی از نظر اجتماعی همه را بهم می ریزد. علمای توسعه می گویند هیچ چیز به اندازه شوک درمانی جامعه را به سمت ناهنجاری و بی هنجاری نمی کشاند.
به یادداریم که حسن روحانی پس از توصیه کسانی که او را به سمت شوک درمانی بردند و بعد از مشخص شدن آثار آن غیب شان زد، گفت یک عده به ما وعده دادند که نرخ ارز را جهش دهید تا ایران گلستان شود، ما این کار را کردیم اما کار افتضاح شد. بعد می بینیم همان آدم سه ماه بعد دوباره سراغ شوک درمانی می رود. من الان به آقای رییس جمهور فعلی می گویم مگر شما بر اساس نقد سیاست های دولت قبل سر کار نیامدید پس چرا دارید عینا همین کارها را می کنید؟ من می گویم اگر حوصله ندارید به تجربه های خود و دولت های قبل از خودتان توجه کنید. کتاب جهانی سازی جوزف استیگلیتز را بخوانید که می گوید برای اینکه تصمیم گیران ابعاد شوک درمانی را بفهمند، باید گفت هزینه های شوک درمانی برای حکومت روسیه در ده ساله اول پس از فروپاشی شوروی، به گونه ای بود که تولید صنعتی این کشور 60 درصد سقوط کرد یعنی دو برابر خسارت هایی که جنگ جهانی به روسیه وارد شد. وقتی از دهه 1390 که دهه شوک درمانی های افراطی درمورد همه قیمت های کلیدی در ایران بود، در گزارش های رسم به عنوان دهه از دست رفته از آن یاد می شود یعنی بیا و ببین چه شیرین کاری هایی رخ داده است چون همه میدانند گزارش های رسمی محتاطانه نوشته می شوند.
وی افزود: محور و مدار سنجش اعتبار علمی و ثمربخشی عملی سیاست ها این است که ببینیم روی انسان ها چه اثری می گذارد. چرا در اثر شوک درمانی این همه گرفتاری به ایران تحمیل می شود؟ چرا آنهایی که از ناآرامی سیاسی و اجتماعی نفع می برند، حرفشان خریدار بیشتری در ساختار قدرت دارد؟ اگر شما صادق هستید و در جست و جوی اعتلای فرهنگی جامعه هستید، بدانید که پیش نیاز آن امنیت اقتصادی و معیشت مردم است. هر تصمیم و تخصیص منابع که می خواهد اتفاق بیفتد باید قبل از آن بررسی کرد که با رابطه بین مردم و حکومت چکار میکند. اگر آدم ها همراهت نباشند، اتحادیه جماهیر شوروی هم باشی ازدرون فرو می ریزید.
به تجربه رضا شاه نگاه کنید. رضا شاه به صورت آشکار حدود 25 درصد کل هزینه های دولت را صرف امور نظامی میکرد و به صورت پنهان کارانه، نزدیک به نیمی از منابع بودجه عمومی را صرف امور نظامی میکرد. او 20 سال این کار را کرد اما نظامی هایش حتی 48 ساعت هم نتوانستند از مرزها دفاع کنند. حالا که به نام «رونالد اینگلهارت» آلرژی دارید، کتاب انسان و ایمان شهید مطهری را بخوانید که کیفیت استدلال های ایشان از اهمیت معیشت را بفهمید. کاری کرده اند که کسی جرات نمی کند بگوید شهید مطهری چنین مطالبی را در نهایت انصاف و به صورت استدلالی مطرح کرده است. تا می گوییم معیشت مردم مهم است می گویند اینها چپ گرا است. این حرف حضرت علی(ع) است که می گوید فقر ازهر دری وارد شود، ایمان از یک در دیگر خارج می شود. چطور می شود که شما انقدر نسبت به نیازهای ابتدایی مردم بی پروا شده اید؟ اگر واقعا در اصلاح اقتصاد، مُصر هستید، این همه هزینه های موازی کاری و فسادهای برملاشده را باید درست کنید نه اینکه به ابتدایی ترین نیازهای مردم پیله کنید.
این اقتصاددان با اشاره به محاسبات خود درباره میزان رانت ارز ترجیحی، گفت: هیچ رانتی ازنظر اندازه قادر به رویارویی با رانت ناشی از سیاست تورم زا نیست. وقتی مقامات رسمی کلیدی کشور میگویند فقط حذف ارز ترجیحی بین 7.5 تا 10 درصد تورم به اندازه تورم موجود اضافه میکند، بگویید چند کارشناس این را محاسبه کنند و نتایج آن را اعلام کنند. رسما می گویند فروشنده ها کالاهای انبار شده خود را با قیمت های جدید بفروشند! این چه چیزی جز رانت است؟ می گویند 60 میلیون قطعه سکه در کشور وجود دارد. خوب وقتی شما شوک قیمتی ایجاد می کنید و طی کمتر از 2 ماه 500 هزار تومان به قیمت آن اضافه شد یعنی به اندازه سی هزار میلیارد تومان رانت ایجاد کرده اید! آن هم به قیمت جیب بری از مزدبگیران بی پناه که دیگر قادر نیستند با یک درآمد معین ابتدایی ترین نیازهای خود را تامین کند. این همه خانواده ها هزینه کرده اند و کارشناس تربیت کرده اند اما جای شغل سرخوردگی به آنها می دهید. شما متوجه باشید که در جریان شوک نرخ ارز در سال 1397 تمایل به مهاجرت کشور بین دانشجوها بیش از دو برابر شده است. با این کارها دارید نیروی انسانی تربیت یافته خودت را دودستی به کسانی که استکبار مینامید تقدیم می کنید. کدام نفوذی به این اندازه جوان های تحصیل کرده را میتواند سرخورده کند؟ اینها سرنوشت محتوم کشور ما نیست.
مومنی خاطرنشان کرد: دریچه ای وجود دارد به نام رابطه شوک درمانی با آنومی اقتصادی-اجتماعی که ازرسانه ها تقاضا می کنم در این زمینه ی بخصوص، کتاب خودکشی امیل دورکهیم را بازخوانی کنند به خصوص آنجا که میگوید شوک نابرابر ساز است و آنومی ایجاد می کند. بزرگ ترین هشدار جامعه شناسان می گویند مرحله بعد از آنومی، فروپاشی است. یک مقام مسئول رسما می گوید ما قاعده گذاری می کنیم اما 99 درصد آن اجرا نمی شود. این یعنی وقتی جامعه را دچار آنومی می کنید، آینده ستیزی در جامعه رخ میدهد و افراد و گروه ها به سمت خود تخریبی تمایل پیدا میکند.
مومنی در بخش دیگری ازسخنان خود گفت: اگر بنا براین باشد که فردی هیچ کاری نکند و فقط مقداری پول در بانک بگذارد و به اندازه حداقل دستمزد پاداش بگیرد، در کشورهای OECD لازم است بین 1 تا 5 میلیون دلار سپزده بگذارند و در کشورهای همسایه رقمی معادل 500 هزار دلار نیاز است که فرد در ازای سپرده گذاری آن یک حداقل دستمزد پاداش بگیرد. در کشور ما این رقم 7 هزار دلار است که ما را شگفت زده است. ازیکسوراخ باید چندبار گزیده شوید تا خودتان را اصلاح کنند؟ حامیان مافیاها می گویند حکومت ایران در سی سال گذشته فقط دلواپس حفظ ارزش ریال بوده اند. خدا رحم کرده است که این ها دلواپس بوده اند و قیمت ارز 4 هزار برابر شده است. هنوز هم برخی دنبال قیمت واقعی دلار هستند! در دوران جنگ که ما اقتصاد را آبرومندانه و شرافتمندانه اداره کردیم، دو شاقول داشتیم و ان این بود که قیمت دلار باید به گونه ای تعیین شود که یک خانوار با یک شیفت کار بتواند معیشت خود را تامین کند و بنگاه های تولیدی هم رونق داشته باشند. کارنامه آن دوران را ببینید و نتایج این دو شاقول را ببینید.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه در پایان گفت: وقتی دولت می خواهد یک قاعده گذاری کند و به آن منابع تخصیص دهد، باید ببیند رابطه رقبای داخلی و خارجی آن دولت با آن قاعده گذاری چه خواهد بود. در 1396 تا پایان سال 1400، دلار 550 درصد رشد کرده است و در همین فاصله مواد غذایی 900 درصد، پوشاک 1000 درصد، مسکن 600 درصد افزایش داشته اند اما حداقل دستمزد 350 درصد رشد داشته است. چطور میخواهید چنین جامعه ای شرافتمندانه زندگی کند؟ چه میشود که در تصمیم گیری های تان به این بدیهیات بی توجه هستید؟ اگر این سیاست ها نمی تواند اهداف تان را تامین کند، به جای حیثیتی کردن آن متوفقش کنید. از بعد خارجی نیز وقتی بررسی میکنیم می بینیم، معادل دلاری حداقل دستمزد در ال 1390 سیصد و سی دلار بوده و درسال 1399 به 69 دلار رسیده است. این ها علائمی است که شما به نیروی کار می دهید و میگویید فرار کنید! لذا ما به شدت به ورود روان شناسان اجتماعی، جامعه شناسان و دانشمندان علوم سیاسی نیاز داریم تا ایده هایی برای بهتر زندگی کردن مردم و سربلند کردن کشور ارائه کنند.
به گزارش جماران در بخش دیگری از این نشست، مهرانگیز شعاع کاظمی عضو هیات علمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه الزهرا در این نشست به تشریح تعاریف سلامت روان شهروندان پرداخت و گفت: تعریفی که سازمان بهداشت جهانی از سلامت روان می دهد، این است که سلامت روان به معنای عدم بیماری جسمی و روانی نیست و ویژگی های مهم تری دارد. اولین مولفه سلامت روان«خوب بودن ذهنی» یا بهزیستی ذهنی به عنوان مهم ترین ویژگی یک انسان در دارا بودن سلامت روان شناخته می شود یعنی فرد باید از یک ظرفیت ذهنی خوبی برخوردار باشد. دومین ویژگی سلامت روان این است که خودکارآمدی در انسان ها دیده شود یعنی فرد خود را انسان مفیدی بداند. اگر به فرد اجازه بروز و نشان دادن خود داده شود می توان این خودکارامدی را در او را ببینیم. ما در خیلی از سازمان ها افراد توانمندی داریم که دپرس هستند که خیلی از اوقات جامعه برای این افراد پاسخی ندارد و کسی آنها را نمی بیند.
ویژگی بعدی سلامت روان، استقلال و خودمختاری فرد است. یعنی فرد می داند باید چکار کند و خیلی مهم نیست کجا قرار گرفته است. در دوره کرونا این مورد در دورکاری افراد قابل مشاهده بود. این افراد ثابت کردند که ما به کارکنان بسیار نیاز نداریم.
وی افزود: یکی از مواردی که در کشور ما سلامت روان افراد را بهم می ریزد، نارضایتی از شغل است. وقتی تعامل خوبی در بین افراد شکل نمی گیرد یعنی سلامت روان از یک فرد و مجموعه آن گرفته شده است. یکی از بیماری های شایع در نبود سلامت روان، بیماری افسردگی است و در جامعه ما هم بسیار دیده می شود. ما در جامعه داریم مرتبا مشاهده می کنیم یک سرقت های عجیبی شکل می گیرد مثلا فرد نان می دزدد. جای تاسف است که بیشتر میوه فروشان میوه های پوسیده بیشتری برای فروش دارند. این مسائل ارزشمندی افراد را ازبین میبرد. همبستگی بین نسلی یکی دیگر از مولفه های سلامت روان است. شاید هنوز هم برای ما سخت باشد که یکی از اقوام مانند پدربزرگ و مادربزرگ را از دست بدهیم اما برای نوجوانان ما تعامل با پدر و مادر هم سخت شده است. وقتی این موارد بین محیط خانواده اتفاق میفتند نمی توانیم بگوییم این خانواده، سلامت روان دارد.
شعاع کاظمی با بیان اینکه فرد سالم کسی است که نیازهای اساسی وی رفع شده باشد، گفت: اولین سطح هرم مازلو، نیازهای بنیادی فیزیولوژیکی است. اینکه گاها دیده می شود که برخی فروشگاه از ترس کرونا یا گرانی خالی می شوند، حاکی از اهمیت این نیاز ها است. مازلو معتقد است که بعد از تامین نیازهای سطح اول و دوم، به مرحله احساس ارزشمندی می رسد. وقتی کسی دست به سرقت می زند می گوید من جایی در جامعه ندارم. ریشه این مسائل در تعلیم و تربیتی است که می توانست در خانواده شکل بگیرد و رخ نداد اما وقتی خانواده به سیستم آموزشی اعتماد کرد ما باید به بهترین شکل این وظیفه را انجام دهیم چون ما در خلقت کسی با ضریب هوشی صفر نداریم. کسانی هستند که باید مورد حمایت قرار بگیرند اما افراد دیگر اگر مورد توجه قرار نگیرند و جامعه به آنها بها نداند ممکن است به یک بزهکار تبدیل شوند. کسانی که بعد از زورگیری، خفت گیری و ... توسط پلیس دستگیر می شوند می گویند من کجای این جامعه جای دارم؟ خانه دارم؟ شغل دارم؟ ریشه این مسائل چیست؟ می توانست آموزش این افراد در خانه شکل بگیرد که بنا بر دلایلی نمی شود اما باید آموزش اینها در مدرسه و ... به شکل خوب صورت بگیرد. کسانی هم هستند که رنج تحصیل را به دوش کشیده اند اما جامعه امکانی در اختیار اینها قرار نداده است. پس نیاز است به ارزشمندی افراد بها داده شود.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: راجرز می گوید انسان موجودی اجتماعی، پیش رونده و مثبت است. به همین خاطر تعریف او از فرد سالم، فردی است که از تجارب زمانش آگاه است و از آن استفاده می کند. در آگهی های استخدام گفته می شود که فرد باید با تجربه باشد. دانشجو از کجا باید تجربه کسب کرده باشد؟ با این کارها ما این جوانان را مریض می کنیم. از سوی دیگر می بینیم تمایل به یادگیری دائم دیده نمی شود. بسیاری از دانشجوها در کلاس ها کتبی را می خوانند که مربوط به 35 سال پیش است. یعنی همکاران ما کتاب نمی خوانند و کتاب جدید معرفی نمی کنند. یک انسان با سلامت روان، کسی است که به ارگانیسم خود اعتماد کند یعنی فرد می گوید اگر جامعه به ما فرصت نداد یک فرصت دیگر مهیا می کنیم اما متاسفانه ما می بینیم که وقتی افراد پس زده میشوند، منزوی و افسرده می شوند.
شعاع کاظمی در پایان به بیان چند توصیه برای بالا بردن سلامت روان پرداخت گفت: افراد باید واقعیت وجودی خود را بپذیرند و با همین چیزی که هستند می توانند بهترین باشند. مورد دیگر چگونگی جلب حمایت های اجتماعی است. گاهی اوقات ما منتظر هستیم کسانی بیایند و به ما کمک کنند اما باید دید که چگونه می توان با مشورت و بهره گیری از افراد به ارتقای سلامت خود بپردازیم.
چون از منظر یک نظامی، مردن بخشی طبیعی از جنگ است و حالا ایشان در حال جنگ اقتصادی است و مردن افراد طبیعی است.
فقط آیا تلفات اقدامات را شهید حساب می کنند یا نه خود مساله ای است (389606)