طلاق چه تاثیری بر زندگی فرزندان دارد؟
3 تير 1401 ساعت 12:04
گروه جامعه: طلاق والدین و از هم پاشیده شدن زندگی زوجین اگرچه تاثیری منفی بر زندگی کودک میگذارد، اما نباید در اینباره مبالغه کرد، زیرا برخلاف کلیشههای موجود طلاق والدین با همه سختیهایی که برای زوجین و کودک ایجاد کرده و در کوتاه مدت جهان کودک را به هم میریزد، اما این موضوع لزوما به معنای بسته شدن دفتر زندگی کودک و فروپاشی روانی و عاطفی او برای همیشه نیست.
باید به این نکته توجه کرد که اتفاقا ادامه زندگی زوجین ناسازگار با یکدیگر میتواند تاثیری بسیار منفی بر رشد کودک و آموزههایی که در ناخودآگاه او ثبت میشود داشته باشد. این درحالی است که برخی اوقات والدین به دلیل ترس از آسیب روحی به کودک به زندگی تحت شرایط ناخوشایند و با وجود عدم میل قلبی خود ادامه میدهند تا جایی که ممکن است ادامه این رابطه معضلات بزرگتری ایجاد کرده و آسیب بیشتری برای والدین و کودک به همراه داشته باشد.
از اصطلاح غیرعلمی کودکان طلاق استفاده نکنید
بنابراین اگرچه همواره اولین توصیه به والدین آن است که تا حد امکان از طلاق خودداری کرده و در صورت نیاز با کمک گرفتن از مشاوران مشکلات را حل کنند، اما این به معنای تداوم زندگی در جهنم نیست و باید به صورت منطقی این موضوع را پذیرفت که طلاق گاهی لازم بوده و نیازی به احساس گناه و شرم نیست.این بسیار مهم است که جامعه از زدن برچسب به کودکانی که والدینشان جدا شدهاند خودداری کرده و آگاه باشد بسیاری از این کودکان مانند هر فرد دیگری در بزرگسالی زندگی نرمال و موفقی را تجربه میکنند. در واقع شدیدا توضیه میشود که از اصطلاح غیرعلمی کودکان طلاق استفاده نشود، زیرا همه کودکان بچههای ازدواج هستند و طلاق هم این موضوع را طلاق نمیدهد.
مهمترین وظیفه والدین برای حفاظت از سلامت روان فرزندشان بعد از طلاق، کمک به او برای گذر سلامت او از این دوران روحی پرچالش است. برای این کار لازم است والدین ابتدا معضلات کودک در این دوران را شناسایی کرده و سپس با بهرهگیری از متخصصان برای رفع این مشکلات اقدام کنند.
تحقیقات انجام شده درباره تاثیر طلاق بر کودکان
در سال ۲۰۰۲ مطالعهای توسط E. Mavis Hetherington استاد روانشناسی دانشگاه ویرجینیا و همکاران وی انجام شد، این پژوهش نشان میداد که کودکان بعد از جدایی والدین در کوتاه مدت، احساسات منفی مختلفی همچون اضطراب، خشم، شوک و حتی بیاعتمادی را تجربه میکنند. این تحقیق نشان داد که این عواطف منفی طی یک سال نخست جدایی از بین خواهد رفت.
در واقع تنها درصد کمی از کودکانی که طلاق والدین را تجربه کردهاند به صورت طولانی مدت باعوارض آن درگیر خواهند بود و اغلب این کودکان در طولانیمدت زندگی موفق و عادی را در پیش خواهند گرفت.Paul R. Amato جامعه شناس دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا نیز در سال ۲۰۰۱ پژوهشی درباره تاثیرات احتمالی طلاق بر زندگی کودکان پس از گذشت چند سال از جدایی والدین انجام داد. در این پژوهش کودکانی که والدینشان با یکدیگر زندگی میکنند و کودکانی که تجربه طلاق را داشتند، در سنین مختلف مقایسه شدند. محققان کودکان شرکتکننده را در دوران خردسالی و نوجوانی از نظر دستاوردهای آکادمیک، مشکلات رفتاری و عاطفی، آمار بزهکاری و روابط اجتماعی مورد بررسی قرار دادند، اما تفاوتی که میان این کودکان به لحاظ فاکتورهای نامبرده مشاهده شد بسیار نامحسوس بود.
همچنین مشخص شد، ناسازگاری و درگیری میان والدین قبل، حین و پس از جدایی میتواند قابلیت انعطافپذیری فرزند را تا اندازه زیادی تضعیف کرده و باعث شود آنها دیرتر خود را با شرایط جدید وفق دهند و به آرامش برسند.
یک مطالعه در سال ۲۰۰۲ میان دو گروه از افرادی که تجربه طلاق والدین را داشتند و افرادی که چنین تجربهای را نداشتند نیز نشان داد ۲۵ درصد از بزرگسالانی که والدین آنها از یکدیگر طلاق گرفته بودند، با مشکلات جدی اجتماعی، عاطفی و روانشناختی درگیر بودند همین آمار در گروه مقابل ۱۰ درصد بود یعنی تفاوت میان این دوگروه تنها ۱۵ درصد بوده است که مشخص نیست این تفاوت ناشی از طلاق بوده است یا روشهای نامناسب فرزندپروری.
پژوهشها نشان میدهد که طلاق میتواند بر مهارتهای اجتماعی فرزندان تاثیری منفی داشته باشد، اما این معضل با مدیریت درست والدین قابل حل است همچنین ویژگیها و خلق و خوی خاص هر کودک بر میزان پذیرش جدایی والدین از سوی او اثرگذار خواهد بود.
طلاق نیز مانند هر پدیده اجتماعی دیگری میتواند آثار منفی و مثبتی به دنبال داشته باشد، آثار مثبت طلاق بهویژه آنجا معنا پیدا میکند که درگیری و ناسازگاری میان والدین زندگی را تبدیل به جهنمی برای همه اعضای خانواده کرده باشند؛ بنابراین برای توصیف شرایط کودکان بعد از طلاق وبهویژه در دوران بزرگسالی نباید راه افراط و تفریط پیمود.
آثار مخرب طلاق بر فرزندان
حقیقت آن است که طلاق بر زندگی همه اعضای خانواده تاثیری منفی میگذارد و به صورت فرزندان با توجه به آسیبپذیرتر بودنشان بیش از همه دچار آسیب میشوند، آنها میهراسند که با جدایی والدین، محبت آنها را نیز از دست بدهند یا برای همیشه از دیدار آنها محروم شوند. همچنین جابهجایی مداوم میان دو خانه میتواند زندگی کودک را با سختی مواجه کرده و همچنین او را درگیری تعارضات تربیتی دو والد کند.
اضطراب ناشی از مشاهده درگیری و ناسازگاری والدین، احساس افسردگی و اندوه بعد از جدایی والدین، استرس ناشی از خودمقصرپنداری، نوسانات خلقی و گوشهگیری و احساس سرخوردگی از جمله آثار مخرب کوتاه مدت طلاق بر روان فرزندان هستند.اما بعضی از آثار مخرب طلاق با توجه بهویژگیها روانی کودک و نحوه رفتار والدین با او بعد از طلاق، خانواده و جامعه با او ممکن است در زندگی بزرگسالی او تاثیری منفی بر جای بگذارد.
مشکلاتی مانند مشکل در برقراری روابط با دیگران، کاهش اعتماد به نفس، کاهش اعتماد به دیگران، مشکلات رفتاری و اجتماعی مانند خشونت و ناسازگاری، خلا عاطفی در همه مراحل زندگی، افت تحصیلی، عدم موفقیت در زندگی اجتماعی و اقتصادی و منفینگری نسبت به ازدواج از جمله آسیبهایی هستند که میتواند بزرگسالی این گروه از کودکان را تهدید کند
آثار مثبت طلاق بر فرزندان!
همانطور که گفته شد طلاق میتواند در زندگی کودکی که شاهد درگیریهای مداوم میان والدین و حتی بروز خشونت خانگی بوده است آثاری مثبت به جای بگذارد. یکی از این آثار مثبت آموزش این نکته به کودک است که در موقع مقتضی باید زندگی خود را تغییر داده و خود را اسیر شرایط نامطلوب نکند.
ارتقا کیفیت زندگی کودک
وقتی یکی از والدین با آسیبهای اجتماعی و رفتاری مانند، انواع بزه، اعتیاد یا پرخاشگری بیمارگونه دست به گریبان بوده و حاضر به مداوای خود نیست حضور او نه تنها کمکی به بهبود زندگی کودک نمیکند که به احتمال زیاد زندگی خانواده و کودک را با خطرات بیشتری مواجه کرده و تاثیری مخرب بر زندگی امروز و آینده کودک خواهد داشت، الگوبرداری کودک از چنین والدی میتواند آینده او را به خطر اندازد. در چنین موردی طلاق میتواند شرایط زندگی کودک را بهتر کند، اما لازم است این کودک از انواع حمایتهای اجتماعی و خانوادگی برخوردار باشد.
آرامش فرزندان در گرو آرامش والدین
زمانی که تنشها، درگیریها، پرخاشها و حتی سردیهای عاطفی و جر و بحث مداوم والدین به واسط طلاق پایان مییابد، به تدریج والدین آرامش بیشتری را تجربه کرده و میتوانند با آرامش بیشترین با فرزند خود وقت بگذرانند در خانه نیز شرایط مثبتی برای حضور فرزند ایجادمیشود.
عدم تکرار اشتباهات والدین توسط فرزندان
کودکان و بهویژه کودکانی که بعد از طلاق از حمایت هر دو والد خود و نیز سایر اعضای خانواده بهرهمند هستند با توجه به تجربهای که از اختلافات و جدایی والدین به دست آوردهاند میتوانند مدیریت روابط را به خوبی یاد بگیرند و همچنین بلوغ و شکیبایی را به نحوی در خود تقویت کنند ک در آینده بار دیگر این شرایط را تجربه نکنند.
توصیههایی برای والدینی که جدا شدهاند
الف) استفاده از کمک مشاور در هنگام طلاق باعث میشود که بحرانهای طلاق برای خود و فرزندتان را کاهش دهید. در زمان تصمیم به جدایی نیز میتوانید با کمک یک مشاور موضوع را با فرزند یا فرزندان خود در میان بگذارید.
ب) در نظر داشته باشید که بیشتر کودکان بعد از دوران گذار به زندگی عادی بازگشته و به رشد روحی و جسمی خود به صورت عادی ادامه میدهند بنابراین سعی کنید والدینی خوب و سرحال برای فرزندتان بوده و از ابراز نگرانیهای بیمورد خودداری کنید.
پ) در روزها و ماههای ابتدایی طلاق بچهها دوران گذار را طی کرده و تا عادت به شرایط جدید دلگیر بوده و بهانهگیری میکنند در این مدت کنترل خود را از دست ندهید، احساسات آنان را درک کنید و برنامههایی متنوع را برایشان درنظر بگیرید تا کمتر فکرشان متوجه طلاق باشد.
ث) به آنها اطمینان بدهید که بهطور منظم والد دیگر خود را میبینند و از محبت شما و او همواره برخوردار میشوند. برای کاستن از تنش بچه ها، آنها را از دیدارهای منظم با والد دیگر و فامیل او مطمئن کنید. از بیان سخنان منفی و گلایه نسبت به والد دیگر در مقابل فرزند پرهیز کنید و به همسر سابق خود احترام بگذارید. در مقابل فرزندتان از تنش با یکدیگر خودداری کنید و به یادداشته باشید اگر برای یکدیگر فرزند نیستید، اما همچنان برای فرزندتان پدر و مادر هستید.
ج) برای تربیت فرزند سعی کنید روابط صمیمانهای با او داشته باشید و وقت، انرژی و دقت بیشتری برای این موضوع بگذارید تا اثرات منفی طلاق به حداقل برسد.
از باج دادن به فرزندتان برای جبران طلاق خودداری کنید
چ) ممکن است فرزند شما بهویژه اگر در سنین نوجوانی قرار دارد با دوستان خود وارد روابط صمیمانهتری شود این موضوع خوب است، اما باید مراقب باشید که درگیر روابط ناسالم با افراد نامناسب نشود.
ح) به فرزند خود در کمال حوصله توضیح بدهید که در جدایی شما و همسرتان هیچ تقصیری نداشته است و رابطه فرزندان و والدین جداییناپذیر است.
د) به نیازهای فرزندتان توجه کرده و مسئولیتپذیر باشید. اگر فرزندتان نزد والد دیگر زندگی میکند این موضوع نمیتواند توجیهی برای نادیده گرفتن خواستههای او از طرف شما باشد. کودکتان باید اطمینان پیدا کند که شما همچنان او را دوست دارید و برای شما ارزشمند و قابل احترام است.
ذ) همواره مشوق فرزندتان باشید و استعدادهای او را مورد توجه قرار بدهید تا اعتماد به نفس و رفتار مثبت در او تقویت شود. در عین حال از باج دادن به فرزند خودداری کنید این موضوع مشکلی را حل نمیکند و آثاری مخرب به دنبال خواهد داشت. فراهم کردن امکانات به صورت افراطی و ناتوانی در نه گفتن به او در مواقع مقتضی برای جبران نبود والد دیگر راهکار مناسبی نیست.
کد مطلب: 343421