گروه فرهنگي_ رسانهها: يك ميليارد نفر در جهان شاهد اجراي مراسم اسكار بودند. كدام سياستمدار ميتواند تضميني دهد كه چند ساعت حداقل يك ميليارد نفر را پاي سخنان خود خواهد نشاند؟
علی معلم با اين مقدمه در يادداشتي در روزنامه اعتماد نوشت: جشن اسكار صرفا يك جشن سينمايي و سفره و فرش قرمز پهن شده زير پاي ستارههاي هاليوود نيست. اسكار برآيندي از فرهنگ و صنعت سينمايي است كه حاصل آن را هر سال يك بار، به شكل اين جشن به نمايش گذاشته ميشود. اين جشن همان صنعتي را نمايندگي ميكند كه روابط و فرهنگ خود را ايجاد كرده و روي پاي آن فرهنگ ايستاده است.
فرهنگي كه نمونه آن را در مراسم اسکار در صورت لئوناردو ديكاپريو ديديم. بيشتر مخاطبان اسكار معتقد بودند كه براي چندمين بار حق اين بازيگر خورده شد و نتوانسته مرد طلايي اسكار را با خود به خانه ببرد. كسي نميداند ديكاپريو چقدر با هواداران خود همعقيده بود كه سهم و حقش در اسكار خورده شده. اما يك لحظه لبخند از روي لبهايش محو نشد تا نمايش همكاري و همپيماني عوامل اين صنعت بزرگ به هم نريزد. نميدانيم چند ايراني اين مراسم را در خانههاي خود تماشا كردند، اما ميدانيم كه جهان، جهان رقابت است و مقايسه.
بيشك كساني كه اخبار و تصاوير اين مراسم را ديدند با خود مقايسه كردهاند نوع دوستي (حتي ظاهري) اين جشن را با جنس رفتار و سخنان دوستان و همكاران سينمايي ما. دوستاني كه جشنواره اگر فيلم آنها را نبيند، اگر جايزه ندهد، جشنواره بدي است و اگر آنان در صدر آن بنشينند جشنواره خوب و قابل اعتنايي است. يادمان نرود مردم ديگر همهچيز را ميبينند. مردم ايران در پيگيري اخبار سينما و ديدن فيلمهاي روز بهترين مخاطبان سينما در خاورميانه هستند.
ما تنها كشور منطقه هستيم كه چندين مجله و روزنامه تخصصي سينما داريم كه مخاطب آن فقط سينماييها نيستند و مردم عادي هم اين مجلات را ميخوانند. اين مردم به مرحلهيي از رشد فرهنگي رسيدهاند كه انتخابگر باشند. مقايسه كنند و آنچه را كه دوست دارند، انتخاب كنند. سينماي ما تا زماني كه اين مردم را باور نكند و تا زماني كه معتقد به انتخاب فرمايشي باشد، پيش نخواهد رفت. فرهنگ ديگر مرز سياسي و جغرافيايي نميشناسد و مخاطب هيچ دليلي براي اينكه از حق انتخاب خود بگذرد ندارد.
اگر مردم نگاه و رايشان را در جشنوارههاي ما نبينند، اگر حرفشان را در رسانه ما نشوند و اگر زندگيشان را روي پرده سينماي ما نبينند، باز هم تسليم انتخابهاي ما نميشوند و اين ما هستيم كه قافله را در زمين فرهنگ ميبازيم. اسكار اگر در يك شب همه آن هماهنگي صنعت سينما را ميتواند به رخ بكشد، براي اين است كه مخاطب خود را شناخته و هر كاري براي حفظ ارتباط با مخاطب خود ميكند تا مردم، سينما را و دنياي عوامل سينما را از خود دور و جدا ندانند. مخاطبي كه بيننده اين جشن است نظر و نگاه خود را هم در انتخابها پيدا ميكند و همين ميشود كه پهن شدن يك فرش قرمز، جهاني را پاي رسانهها ميخكوب ميكند.