به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۱۰:۳۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۰ ساعت ۱۵:۴۲
کد مطلب : ۳۴۶۳۹۷
ظریف هم می‌دانست اختیاری ندارد

۷ هزار صفحه برنامه اقتصادی دولت کجاست؟

۷ هزار صفحه برنامه اقتصادی دولت کجاست؟
گروه اقتصادی: گسترش‌نیوز نوشت: پس از افزایش یارانه هم جو منفی افزایش قیمت سوخت در جامعه به راه افتاد که آن هم در جای خود حواشی به همراه داشت و تکلیف آن نامشخص است. در باب همین موضوعات فیض الله عرب سرخی فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی حزب مجاهدین انقلاب اسلامی، به گفت و گو پرداختیم که در ادامه می خوانید. 

بررسی‌ها از پایان دولت روحانی و آغاز دولت رئیسی نشان می‌دهد همواره این تاکید و تکرار وجود داشته که خزانه خالی تحویل داده شده است. دولت فعلی، در شعارها تاکید می‌کرد که ما با دولت‌های قبلی کاری نداریم و هدفمان این است که شرایط را به سبک خودمان سامان بدهیم. اما هنوز بر عبارت بانیان وضع موجود تاکید می‌شود. چقدر معتقد هستید که این کلمه امروز کاربرد دارد و گذشتگان مقصر هستند؟
دولت آقای روحانی تحت شرایط تحریمی به پایان رسید. آن هم شرایطی است که هر فعال سیاسی و اقتصادی می‌تواند آن را ارزیابی کند و بگوید دولت در چه وضعیتی قرار دارد. بنابراین اگر وعده‌هایی که دولت آقای رئیسی داده، بدون شناخت واقعی از وضعیتی بوده که می‌خواست دولت را تحویل بگیرد، این به ضعف در شناخت ایشان مربوط است. اگر اطلاع داشته‌اند و برای گرفتن رای مردم فقط وعده می‌دادند که تکلیف آن هم معلوم است. نکته اول اینکه وضع دولت بد بود یا خوب، برای کسی که اعلام کرد ۷ هزار صفحه برنامه اقتصادی دارد، روشن بوده و امروز هم باید براساس همان برنامه پاسخگو باشد.
نکته دوم هم اینکه معلوم بود  آقای روحانی در شرایط بدی دولت را تحویل آقای رئیسی داده است. دولتی که چند سال تحت تحریم، در فشار تورم و تنگناهای اقتصادی است، وضعیت خوبی ندارد همانطور که امروز هم دولت آقای رئیسی وضعیت خوبی ندارد و البته اوضاع به مراتب از زمان آقای روحانی بدتر شده است. اگر به یاد داشته باشید در دوره آقای روحانی اعتراضات افزایش قیمت‌ها به ده تا بیست یا سی درصد بود اما امروز به افزایش‌های ۱۰۰% و ۲۰۰% رسیده است. افزایش نرخ اقلام اساسی در سفره مردم و تکرار اعتراضات به گونه‌ای است که نمی‌شود گفت اوضاع خوب است. باید سیاست‌ها اصلاح شود تا بتوانیم از این وضعیت خارج شویم. نه در دوره آقای روحانی و نه امروز چنین اراده‌ای بر اصلاح سیاست‌ها وجود نداشته و ندارد.تصور من این بود که برنامه اصلاح سیاست‌ها را برای رییسی و دولت او نگه داشته‌اند. ولی با گذشت یک سال از عمر دولت می‌بینیم که چنین اراده‌ و قصدی وجود ندارد. بخش‌های مهمی از ورودی منابع به اقتصاد ما بسته است. ما بخواهیم یا نخواهیم اقتصادی داریم که اتکا بسیار بالایی به درآمدهای ارز از محل فروش نفت و گاز دارد و این مسئله با خروج ترامپ از برجام آغاز شده و روز به روز بدتر می‌شود. اقتصاد منابع لازم را برای هزینه‌های جاری و سرمایه‌گذاری و توسعه در اختیار ندارد.

چه اتفاقی رخ می‌دهد که دولت‌ها مجبور می‌شوند از مدیران تصمیم‌گیر قبل به عنوان مقصر نام ببرند.
اگر به مقامات فعلی کشور نگاه کنیم، می‌بینیم که رئیس‌جمهور امروز ما عملا از ابتدای انقلاب از مقامات ارشد و آخرین مسئولیتش ریاست قوه قضاییه بوده است. قبلا هم در مناصب بالایی از دستگاه قضا بوده است. رئیس فعلی قوه قضاییه همین شرایط را دارد؛ یا رئیس مجلس که ۱۲ سال شهردار تهران بود و این سمت مهم‌تر از یک وزارتخانه است. بسیاری از افراد دیگر هم به همین وضعیت هستند و قطعا این افراد در وضع موجود سهم موثری دارند و نمی‌توانیم نقش آنها را در وضع موجود نفی کنیم.
در دوره‌های مختلف نگاهی به شاخص‌های کلان در تمام بخش‌ها نشان می‌دهد در کدام دوره‌ چقدر درآمد ارزی داشتیم و شاخص‌های اقتصادی به چه ترتیبی بود. وقتی به دولت هشت ساله آقای احمدی‌نژاد نگاه می‌کنید. دوره‌ای  با حدود ۹۰۰ میلیارد دلار درامد نفتی و غیرنفتی می‌بینید. شاخص‌ها را ببینید که دولت را در چه شرایطی تحویل گرفته و در چه شرایطی تحویل داده‌اند؟ شما نباید فکر کنید وقتی اقلام اساسی ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد و در برخی موارد بیشتر گران می‌شود کالایی از این قاعده مستثنا است. شاید افزایش نرخ بنزین دیرتر و با برنامه و با دقتی بالاتر و با هماهنگی بیشتر انجام شود ولی نهایتا انجام می‌شود.آقای احمدی‌نژاد دولت را با صندوق ذخیره ارزی با نقدینگی قابل توجه تحویل گرفت که در دولت آقای خاتمی تاسیس شده بود. نه تنها از بدهی‌های گذشته خبری نبود بلکه صندوق هم موجودی قابل اعتنایی داشت. درامد ارزی دولت آقای احمدی‌نژاد نیز به معنای واقعی نجومی بود. اما آنچه در پایان دوره‌اش تحویل داد، صدای دولت بعدی را درآورد!بنابراین اگر قرار است بانیان وضع موجود را شناسایی کنیم. باید شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در هر دوره‌ای را ببینیم و با هم مقایسه کنیم.

احمدی‌نژاد در گفتگویی که با گسترش نیوز داشت، گفت: قصد انجام اقداماتی را داشت که مجلس جلوگیری کرده بود. در این زمینه ارزیابی شما چیست؟
دو سال پیش از اینکه محمود احمدی‌نژاد رئیس دولت شود مجلس هفتم که مجلسی با حاکمیت مطلق اصولگرایان بود بر سر کار آمد و تا پایان دولت آقای احمدی‌نژاد دوازده سال پشت سر هم مجلسی اصولگرا بر سر کار بود. یعنی هر حرفی که دارد باید به دوستان خود بگوید و به جناح مقابل مربوط نیست. اگر احمدی نژاد آن زمان می‌توانست یارانه ۲۵۰ هزار تومانی بدهد شرایط امروز به چه شکلی بود؟ چون یارانه دولت محمود احمدی‌نژاد و ابراهیم رئیسی امروز با هم قیاس می‌شود. یارانه احمدی‌نژاد پول‌پاشی و ایجاد تورم و نهایتا ایجاد شرایطی بود که هنوز هم آثار آن در اقتصاد ما ادامه دارد. اگر حجم بیشتری پول پاشی می‌کرد شرایط تورمی تشدید می‌شد.یارانه‌ای که به همه داده می‌شود کمکی به فقرا نمی‌کند. اگر قرار است یارانه داده شود باید هدف و زمان معینی داشته باشد. یارانه به ثروتمندی که ۴۵ هزار تومان پول یک باک بنزینش هم نمی‌شود کمکی نمی‌کند. اما آثار تورمی خود را در کل کشور بر جای می‌گذارد.

در دولت‌های خارجی کسانی که به عنوان نمایندگان حزب پیروز مشخص می‌شوند در رده‌های سیاست‌گذاری تغییر می‌کنند. ولی کجا تمام بدنه کارشناسی عوض می‌شود؟!
در ایران وقتی یک مدیر تغییر می‌کند تا آبدارچی را عوض می‌کندیارانه دولت سیزدهم چطور؟ شروع وعده‌های وزرا و دولتمردان آقای رئیسی با یارانه بود و سر مبلغ دچار اختلاف بودند. این جنجال هنوز هم ادامه دارد. یارانه باید گروه‌های خاصی از جامعه را هدف قرار بدهد تا موثر باشد. من تا امروز یک ریال یارانه نگرفته ام. نه ۴۵ هزارتومانی را و نه ۳۰۰ هزار تومانی را. ثبت نام هم نکرده ام و نگاه من به ماجرا شخصی نیست.فکر کنید روغن ۱۶ یا ۱۷ تومانی امروز ۶۰ هزار تومان است. قیمت مرغ رسما کیلویی ۶۰ هزار تومان اعلام شده ولی می‌بینید در مغازه به شما می‌گویند کیلویی حدود ۵۰ هزار تومان. فکر می‌کنید چرا؟ برای اینکه خریدار ندارد و تولید‌کننده هم نمی‌تواند مرغ را نگه دارد و برنامه‌ای برای صادرات آن هم وجود ندارد. دستگاه‌های متولی هم که امکان خرید و ذخیره‌سازی ندارند. بنابراین تولید‌کننده مجبور است مرغی را که با خوراک ارز آزاد تهیه کرده، به نرخ ارزان بفروشد تا از بین نرود. در ادامه راه، آن تولید‌کننده تولیدش را کم می‌کند. دیگر نمی‌تواند به اندازه قبل تولید کند و منابع اقتصادی او دیگر پاسخگو نیست. چون نتوانسته میزان پولی را که خوراک طیور تهیه کرده، برگرداند، بنابراین نمی‌تواند  با آن پول خرید جدیدی انجام بدهد. اینجا تولید آسیب می‌بیند و این تحولات بخش مهمی از واحد‌های تولیدی را با زیان روبه‌رو می‌کند. به‌خصوص آنهایی که تولیداتشان قابل نگهداری نیست.

افزایش یارانه ترس را در جامعه افزایش داده و مردم نگران هستند که این رویکرد منجر به افزایش نرخ سوخت شود. این احتمال چقدر جدی است و عوارض آن چه خواهد بود؟
شما نباید فکر کنید وقتی اقلام اساسی ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد و در برخی موارد بیشتر گران می‌شود کالایی از این قاعده مستثنا است. شاید افزایش نرخ بنزین دیرتر و با برنامه و با دقتی بالاتر و با هماهنگی بیشتر انجام شود ولی نهایتا انجام می‌شود. نرخ بنزین ۱۵۰۰ تومانی و آزاد ۳۰۰۰ تومانی متعلق به دلار سه تا چهار هزار تومان بود. سهمیه‌ای آن بنزین، لیتری ۴۰ سنت بود و آزاد آن ۸۰ سنت. ولی امروز آزاد آن ۱۰ سنت و سهمیه‌ای ۵ سنت است. لازم نیست کسی به شما بگوید چه اتفاقی می‌افتد، این مسیر طی خواهد شد. ولی با چه برنامه و چه تدابیر و چه تغییری در وضعیت زندگی عمومی مردم؛ مشخص نیست.

از دیدگاه شما چه روشی برای افزایش نرخ بنزین الگویی استاندارد است؟
ما باید جدولی از کالا‌ها و خدمات و اقلام اساسی مورد نیاز مردم را بعلاوه حقوق و دستمزد تنظیم کنیم. هر نوع افزایشی باید همه این جدول را شامل شود کالا و خدمات و دستمزد باهم. اینطور نباشد که هر روز یکی تغییر کند و بر بقیه اثری افزایشی بگذارد. نمی‌توان اقلام اساسی را ۵۰ درصد اضافه کرد و حقوق را ۱۰% بالا برد. این افزایش‌ها باید با هم و در هماهنگی کامل با هم انجام شود و این کار راحتی نیست. من در دهه ۶۰ شمسی ترکیه بودم و اجرای این برنامه را از نزدیک شاهد بودم. آنجا هر شش ماه یکبار جدول اقلام اساسی که حقوق و دستمزد هم جزو آن بود به طور هماهنگ مشمول افزایش قیمت می‌شد. اگر به یاد داشته باشید ترکیه آن زمان نرخ تورم حدود ۱۰۰% داشت. اما امور خود را پیش برد و برنامه‌های توسعه را اجرا کرد.

اگر ما بخواهیم چنین جدولی را براساس حقوق و دستمزد داشته باشیم چگونه باید عمل کنیم. وزیر سابق کار، طرحی درباره افزایش حقوق‌ها داشت که به عامل افزایش تورم مبدل شد.
معلوم است که این برنامه تورم ایجاد می‌کند ولی شما نمی‌توانید نرخ کالا را اضافه کنید و بگویید با اضافه کردن دستمزد تورم ایجاد می‌شود این دو با هم است. حقوق بگیر باید این کالا را بخرد. اگر نرخ کالا را اضافه کرده باشید ولی دستمزد را تغییر ندهید، حقوق بگیر توان خرید آن را ندارد. بودجه دست دولت است. بنابراین نقطه آغاز بحث به جای گران شدن‌ها و افزایش پایه پولی و چاپ اسکناس و... می‌توانست به سمت شیوه و چگونگی کاهش هزینه‌ها برود. منظور اینکه بهتر بود راهکار  کاهش هزینه‌های دولت را اجرا می‌کردند.

در راستای همین تغییرات، امروز آقای رئیسی شروع به ترمیم کابینه کردند؟
به هر حال آدم هایی انتخاب شده‌اند که هیچکدام در حوزه اقتصاد صاحب تجربه لازم نیستند و تجارب معنا داری ندارند.

اقای رضایی که ادعای زیادی دارند!
من کاری با ادعا ندارم و در مورد واقعیت‌ها صحبت می‌کنم. در این کشور تعداد قابل توجهی تحصیلکرده اقتصادی وجود دارد. اگر دولت در حوزه اقتصاد در پی راهکارهای علم اقتصاد باشد می‌تواند گروهی از اقتصاددانان شناخته شده و صاحب تجربه را به عنوان مشاور به خدمت بگیرد. من هیچ‌یک از افراد صاحب نظر اقتصادی را که طرف بحث و مشورت دولت قرار گرفته باشند نمیشناسم.

نظرتان در مورد کابینه اقتصادی دولت چیست؟
آقای طیب نیا به عنوان کسی که در حوزه تورم تخصص دارد و موفقیت‌هایش در چهار سال اول دولت آقای روحانی که وزیر اقتصاد بود، ثبت شده باید جز مشورت دهندگان تیم اقتصادی دولت قرار می گرفت. اگر مسئله واقعا تورم بود؛ حداقل آقای طیب‌نیا می‌توانست طرف مشورت باشد.  من فکر می‌کنم تیمی که امروز به کار گرفته شده به لحاظ تجربه و دانش، قابل اتکا نیست. ما که در سال ۵۸ و ابتدای انقلاب نیستیم. ۴۳ سال از انقلاب گذشته و امروز نمی‌توان گفت ما نیروی کارآمد نداریم. این همه صاحب نظر وجود دارد که در دولت از آنها استفاده نشده است.نه آقای جلیلی در دوره احمدی نژاد در مذاکرات به نتیجه رسید و نه این تیم در این دوره با در نظر گرفتن اختیاراتی که به آنها داده شده، توانسته به جایی برسد. تیم آقای ظریف بود که تا اینجا پیش رفت

مشکلی که همیشه در ایران وجود داشته، وابستگی عده ای به سمت‌ها و چسبندگی صندلی‌هاست. این معضل باعث شده که در راس تصمیمات اقتصادی، اجازه تغییر داده نشود. ارزیابی شما چیست؟
آقای عبدالملکی در وزارت کار ۱۰۰۰ نفر را تغییر داد. چسبندگی به چه معنا است؟ دیگر چه چیزی را باید تغییر می‌دادند؟ تنها ساختمان باقی مانده است که تغییر نداده‌اند.منظور من در سطوح بالاتر است. این جابه‌جایی وزرا و صندلی‌ها در کشورمان مرسوم بوده اما در رده های بالاتر، کسی حذف نمی‌شود. صندلی ها جابجا می‌شود. اتفاقا در دنیا چنین تغییراتی ندارند و تغییرات در حد سیاست‌ها و مدیران سیاسی است. در دولت‌های خارجی کسانی که به عنوان نمایندگان حزب پیروز مشخص می‌شوند در رده‌های سیاست‌گذاری تغییر می‌کنند. ولی کجا تمام بدنه کارشناسی عوض می‌شود؟! در ایران وقتی یک مدیر تغییر می‌کند تا آبدارچی را عوض می‌کند.  تغییرات با این مبنا اصلا درست نیست.من با تغییر موافق هستم ولی ادمی با برنامه از سوی چهره پیروز بیاید و در جایی قرار بگیرد که تاثیر بگذارد. همین‌قدر و نه بیشتر. مدیران اجرایی باید کار اجرایی خود را انجام بدهند و تجربیات آنها انباشته شود و سپس این تجربیات به کار گرفته شود.

در مورد تیم دیپلماسی چطور؟ عملکرد مناسبی داشتند؟
در مورد سیاست خارجی دو مسئله وجود دارد یکی کارآمدی است و دیگری اساسا اختیار است. دستگاه سیاست خارجی ما عملا اختیاری ندارد. حال اگر اختیار داشت می‌شد در مورد کارآمدی‌اش صحبت کرد.

یعنی حتی در مورد زمان آقای ظریف هم می‌توان گفت اختیاری وجود نداشت؟
ایشان با صراحت در مصاحبه خود به این نقیصه و مشکل اشاره کرد که اختیاری ندارد و برخی اجازه ها به او داده نمی شود.
ایشان فردی با تجربه بود و تیم کارامدی داشت و با نگاه موجود، اختلاف نظر داشت. بر اساس همین اختلاف نظر خود، تلاش هایی انجام داد. امروز دیپلماسی با میدان هم نظر است و همه چیز کاملا تحویل میدان شده است.

با این وجود یعنی می‌توان گفت برجام تمام شده است؟
اینکه این عبارت را به کار ببریم یا نبریم چیزی را عوض نمی‌کند. هیچ چیزی تغییر نمی‌کند. اصلا برجامی امروز وجود دارد؟ مذاکرات وین چند ماه پیش تعطیل شده است! ایران شروطی را پیشنهاد می‌دهد و امریکا اعلام می‌کند این شروط خارج از برجام است و ما چیزی را خارج از برجام نمی‌پذیریم. بنابراین در ایران کسی قرار نیست برود و گفت‌وگوی جدیدی  انجام بدهد.
یکی از موضوعاتی که مطرح می‌شود خروج سپاه از لیست سیاه آمریکا است. گفته می‌شود این یکی از موانع برجام است. تندروها عقیده دارند اگر بر موضوع سپاه تاکید نکنند، بعد از این تمامی تحریم‌ها را بر ارتباط با سپاه می‌گذارند و ایران همچنان تحریم می‌ماند.
به هر حال در دنیای سیاست گرفتن امتیاز بدون پاسخ نیست. ما  بنا داریم کشور را از این تنگنا‌ها خارج کنیم که باید گفت‌وگو کنیم و امتیاز بدهیم و امتیاز بگیریم. نه آقای جلیلی در دوره احمدی نژاد در مذاکرات به نتیجه رسید و نه این تیم در این دوره با در نظر گرفتن اختیاراتی که به آنها داده شده، توانسته به جایی برسد. به هر حال تیم آقای ظریف بود که تا اینجا پیش رفت.در کنار این‌ها نباید فراموش کنیم که در دوره اقای خاتمی بدون اینکه امتیازی بدهیم وزیر خارجه امریکا بابت کودتای ۲۸ مرداد عذرخواهی کرد و اظهار تاسف داشت. نیاز به ارتباط و گفت‌وگو و جلب اعتماد و توسعه روابط و در نتیجه آثار مثبت توسعه روابط وجود دارد.

تاثیر یکدست بودن دستگاه‌ها در شرایط فعلی، از دید شما چیست؟
یکدست شدن چه فایده‌ای دارد اگر قرار است تصمیمات نه‌چندان صحیح اجرایی شود؟! خب همه با هم همان کار اشتباه را انجام می‌دهند!  اگر سیاستی غلط است، با هم بودن همه و هماهنگی آن بهتر است یا بدتر است؟ از نظر من این سیاست اشکال دارد. بنابراین یک دستی هم به زیان این وضعیت است و شرایط را بدتر می‌کند و هیچ انتقادی هم وجود ندارد. وقتی راه‌های ورود همه نحله‌ها و تفکرات را می‌بندیم و حتی راهی برای انتقاد باز نمی‌گذاریم نتیجه این است که اگر اشتباه کنیم و در حال افتادن به چاه باشیم هیچ کسی نیست که فریاد بزند و هشدار بدهد.آقای طیب نیا به عنوان کسی که در حوزه تورم تخصص دارد و موفقیت‌هایش در چهار سال اول دولت آقای روحانی که وزیر اقتصاد بود، ثبت شده باید جز مشورت دهندگان تیم اقتصادی دولت قرار می گرفت.

اما با وجود همه مشکلات ما در حوزه سیاست خارجی، رئیس‌جمهوری همچنان عقیده دارد که ما ارتباطمان را با شرق گسترش می‌دهیم و تقویت می‌کنیم و مذاکره با امریکا نداریم. این راهکار چقدر درست است؟
کشور برای بهتر اداره شدن به ارتباط با همه دولتها نیاز دارد. ضمن اینکه اگر با همه ارتباط داشته باشد همه می‌توانند رقیب هم باشند و ما می‌توانیم از این رقابت استفاده کنیم. اما وقتی ما بخش مهمی از کشور‌ها را کنار می‌گذاریم یعنی دامنه رقابت بین کشور‌ها را که به نفع ما است برای خودمان محدود می‌کنیم. من به یاد دارم که در دوره آقای خاتمی در مقطعی امریکا اعلام کرد که ما تحریم غلات را برای ایران حذف کردیم. ما بدون اینکه از آمریکا غله بخریم نرخ غلات در دنیا برای ما ارزان شد. وقتی فروشنده‌ای بزرگ وارد بازار می‌شود همه مجبور هستند دست و پای خود را جمع کنند. از این رو ما اگر می‌خواهیم روابط خوبی با روسیه داشته باشیم باید روابط خوبی با غرب داشته باشیم. آن وقت موازنه ایجاد می‌شود و روسیه و غرب کمتر سر ما کلاه می‌گذارند. بنابراین ما نیاز به رابطه با همه کشور‌ها داریم. حتی عربستان و ترکیه. داشتن رابطه‌ای متوازن با همه این کشور‌ها کمک می‌کند تا از این روابط حداکثر سود را ببریم و حداقل زیان را تجربه کنیم. هر مقدار که خود دایره روابط را محدود کنیم زیان را برای خود خریده‌ایم.

در شرایط فعلی این شعار که گفته می‌شود سفره مردم را به برجام گره نمی‌زنیم چقدر مفهوم دارد؟
اینکه بیشتر به عنوان طنز گفته می‌شود! چه می‌شود گفت؟ این یعنی چه؟ مگر دست شما است که گره بزنید یا نزنید؟! وقتی برجام را امضا نمی‌کنید یعنی تحریم‌ها را حفظ می‌کنید و تحریم‌ها یعنی کوچک شدن سفره مردم. آیا بیشتر از این هم می‌شود گره زد؟! به جای اینکه ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته باشید می‌گویید ۷ یا ۸ میلیارد درامد داشتیم. چطور می‌خواهید سفره مردم را به برجام گره بزنید یا نزنید؟ این تحریم محصول برجام است. بنابراین شما در مورد گره خوردن یا نخوردن تصمیم گیرنده نیستید. شما می‌توانید سیاست‌هایی اتخاذ کنید که این گره را باز کند. یعنی کشور را از شرایطی که مجبور باشد برجام را بپذیرد خارج کنید و این در گرو توسعه روابط و تقویت اقتصاد کشور و تقویت موقعیت بین‌المللی کشور و در یک کلام قوی شدن کشور است. هیچ کشوری به تنهایی با بمب و موشک و پهباد قوی نمی‌شود. اگر اقتصادی مقتدر داشت می‌تواند به قوی شدن کشور کمک کند و اگر نه به کره شمالی تبدیل می‌شود. اگر ژاپن و کره جنوبی برنج سالانه را به این کشور کمک نکنند مردم کره شمالی از گرسنگی می‌میرند.یارانه احمدی‌نژاد پول‌پاشی و ایجاد تورم و نهایتا ایجاد شرایطی بود که هنوز هم آثار آن در اقتصاد ما ادامه دارد اگر حجم بیشتری پول پاشی می‌کرد شرایط تورمی تشدید می‌شد.

با توجه به شرایط سیاسی موجود در مورد بقای جریان اصلاح طلبی چه فکری می‌کنید آیا آنها می‌توانند به سیاست برگردند؟
بقای جریان اصلاح طلبی در دست کسی نیست. اینکه به قدرت بیایند یا نه، بستگی به سیاستی دارد که حکومت اتخاذ خواهد کرد. اگر حکومت تصمیم بگیرد حلقه را بسته تر کند اتفاقی نمی‌افتد. همانطور که در روابط بین‌الملل و در توسعه اقتصادی حلقه را تنگ تر کرده است.اگر این موضوع را هر روز بسته تر کند، پاسخ به این سوال نه بزرگتری خواهد داشت و هر چه این نه بزرگتر باشد گرفتاری‌های کشور بیشتر خواهد شد. همانطور که وقتی درآمد‌های نفتی را از دست می‌دهیم در جامعه با خسارت روبه‌رو می‌شویم. وقتی نیروهای وطن دوست و با تجربه را از صحنه خارج می‌کنیم درست مثل از دست دادن سرمایه‌های مادی است و خسارت می‌بینیم. آنها سرمایه‌های این کشور هستند. اگر این افراد باشند می‌توانند به کشور خدمت کنند. وقتی آنها را کنار می‌گذاریم دقیقا مثل کنار گذاشتن بخشی از کشور‌ها در روابط بین‌الملل است و فرقی با هم ندارد و منطق یکی است.

برنامه اصلاح طلب‌ها چیست؟
اصلاح طلب‌ها به اقتضای توانی که دارند و فرصتی که پیدا می‌کنند برای آگاه‌سازی و سازمان دهی در جهت منافع مردم تلاش می‌کنند. اگر میدانی و راهی به سیاست پیدا کنند دایره خدمت آنها بزرگتر خواهد بود. اگر راه ندهند هم در همین سطوح که امکان آن وجود دارد خدمت می‌کنند.

۱۴۰۱/۰۴/۲۰ ۱۸:۱۰
پیس .... هست (390584)
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها