بازی مارک رایلنس درخشان‌ترین نقطۀ قوت این فیلم است. رایلنس در این فیلم نقش یک مرد انگلیسی به اسم لئونارد را بازی می‌کند که در شهر شیکاگو مغازۀ خیاطی دارد. بهترین مشتریان این مغازه، دار و دسته‌های تبهکار شهر هستند. آن‌ها از اینجا برای رد و بدل کردن بسته‌های مشکوکشان هم استفاده می‌کنند. اما یک شب تبهکاران از طریق یکی از این بسته‌ها می‌فهمند که یک جاسوس در دم و دستگاهشان نفوذ کرده است و لئونارد هم بدون اینکه بخواهد درگیر این ماجرای خطرناک می‌شود. کل ماجرای فیلم در مغازۀ خیاطی و در طول همین یک شب اتفاق می‌افتد؛ شبی که سراسر معما و هیجان و فریبکاری است.

 

این فیلم داستان دختری به اسم آنجلا است که دچار نوعی اختلال روحی است و از حضور در محیط‌های عمومی بیزار است. او برای یک شرکت فناوری کار می‌کند و مسئولیتش تحلیل داده‌های یک دستیار صوتی به اسم کیمی است. یک روز آنجلا در بررسی داده‌های کیمی، متوجه شواهدی از یک جنایت خشن می‌شود. او می‌خواهد این موضوع را به افراد مافوقش گزارش بدهد، اما با کارشکنی‌هایی مواجه می‌شود و تصمیم می‌گیرد که خودش شخصا برای اجرای عدالت پی‌گیر این ماجرا باشد. اما او برای این کار باید بر بزرگترین ترس زندگیش یعنی حضور در اجتماع غلبه کند. فیلم «کیمی» فضای پرتعلیق و معماگونه‌ای دارد و در ضمن داستانی مهیج و روانشناختی هم هست.

 

انیمیشن سینمایی «برگری باب» قطعا بیشتر از هر چیز یک کمدی خنده‌دار و مفرح است. اما داستان این فیلم به نوعی جنایی و معمایی هم هست و همین ترکیب کمدی و معما این فیلم را به یکی از دیدنی‌ترین انیمیشن‌های امسال تبدیل کرده است. در ابتدای این فیلم ما خانوادۀ بلچر را می‌بینیم که گرفتار یک بحران مالی هستند. اما این بحران وقتی شدیدتر می‌شود که به خاطر ترکیدگی لولۀ آب، یک حفرۀ بزرگ هم جلوی مغازه‌شان ایجاد می‌شود. اما داستان جنایی و معمایی فیلم از جایی آغاز می‌شود که یک جسد در درون این حفره پیدا می‌شود و بچه‌های خانواده تصمیم می‌گیرند که خودشان راز این جنایت را حل کنند.

 

فیلمی که از روی یکی از رمان‌های آگاتا کریستی ساخته شده باشد و شخصیت اصلی‌اش کارآگاه پوآرو باشد، طبیعتا سرشار از معما‌های جذاب و پیچیده است. این فیلم دنباله‌ای برای «قطار سریع‌السیر شرق» (۲۰۱۷) است و کارگردان آن هم کنت برانا است. داستان این فیلم دربارۀ سفر کارآگاه پوآرو به مصر برای گذراندن تعطیلات است. او در این سفر به یک مراسم ازدواج دعوت می‌شود که روی کشتی برگزار می‌شود. اما همانطور که می‌توانیم انتظار داشته باشیم جنایتی اتفاق می‌افتد و ماموریت هیجان‌انگیز پوآرو برای حل معمای جنایت آغاز می‌شود.

 

این فیلم یک داستان جاسوسی پر از تعلیق و هیجان دارد و معما‌های پیچیدۀ آن با یک ماجرای عاشقانۀ قدیمی درآمیخته شده‌اند. قصۀ فیلم مربوط به یک هواپیماربایی است که سال‌ها قبل اتفاق افتاده است. در آن حادثه ماموران امنیتی نتوانستند هواپیما را از دست تروریست‌ها خارج کنند و این شکست به کشته شدن مسافران منجر شد. حالا بعد از سال‌ها مسئولان امنیتی فهمیده‌اند که در آن زمان یک جاسوس بین ماموران حضور داشته. شخصیت اصلی فیلم ماموری است که باید به سراغ همکاران قدیمی‌اش برود و جاسوس را پیدا کند؛ همکارانی که یکی از آن‌ها نامزد سابق اوست.

 

این فیلم داستان زوجی است که به همراه هم به یک کلبۀ جنگلی سفر می‌کنند، اما وقتی به آنجا می‌رسند می‌بینند که یک زوج جوان و مرموز پیش از آن‌ها در آنجا حضور دارند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند که به جای برگشتن به جاده‌های تاریک جنگلی، شب را همانجا سپری کنند. وقتی زن صبح از خواب بیدار می‌شود متوجه می‌شود که نامزدش به همراه زن جوان آنجا را ترک کرده‌اند. از اینجا به بعد زن به دنبال توضیحی برای معمای گم شدن نامزدش می‌رود؛ اما حقیقت ماجرا بسیار عجیب‌تر از آن چیزی است که او می‌تواند تصورش را بکند. این فیلم هرچقدر که جلوتر می‌رود لایه‌های عمیق‌تری از معما و غافلگیری را به مخاطبش ارائه می‌کند.

 

این فیلم پر از رقابت‌ها و راز‌های خانوادگی و همینطور چرخش‌های غافلگیرکنندۀ داستانی است. در این فیلم یک غافلگیری روز تولد تبدیل می‌شود به یک ماجرای تاریک و پیچیده. شخصی به اسم ویلیام یک گروه تبهکار را استخدام می‌کند تا یک آدم‌ربایی صوری و ساختگی را در مورد برادرش اجرا کنند؛ اما او نمی‌داند که این گروه تبهکار نقشه‌های خودشان را دارند. حالا این دو برادر باید رقابت‌هایشان را کنار بگذارند تا بتوانند زندگیشان را نجات بدهند.

بهار نیوز