گروه فرهنگی: بالاخره رئالیتی شو «شبهای مافیا» به آن فینال فینالیستهایی که مخاطبان این برنامه مدتهاست خواهانش هستند رسید و چهارده بازیکن برتر بازی پرهیجان مافیا که در دفعات حضورشان در برنامه خوش درخشیده بودند، طرفدارانی پیدا کرده بودند و امکان حضورشان در این سری برنامه بود، در کنار و روبهروی هم قرار گرفتند.
برنامهی خوبی شد؛ دستکم همانطور که مخاطبان حدس میزدند به نسبت برنامههای قبلی و حتی فینال فینالیستهای قبلی برنامهی بهتری شد. به جز یکی دو مورد، بینزاکتی اتفاق نیفتاد، بازیکنان تقریباً همه از هوش نسبتاً خوبی برای حضور در برنامهای اینچنینی برخوردار بودند و به طور کلی موفق شدند برنامهی سرگرمکنندهی جذابی را برای مخاطبان دوآتیشهی خود رقم بزنند.
اگر قسمت دوم این سری فینال فینالیستها را فاکتور بگیریم که البته بحث بسیار مهمی در آن مطرح شد، به دو قسمت دیگر به طور ویژه قسمت آخر میتوان نمرهی خوبی داد. اما آن مبحث مهم قسمت دوم که حامد آهنگی دلش را به دریا زد و مطرحش کرد، بحث تقلب بود که پیش از این هم بسیاری از مخاطبان و مافیابازهای حرفهای به آن اشاره کرده و معتقد بودند در این بازی اتفاق میافتد. عدهای بعضی بازیکنان را به «نایت زدن» متهم کردند که به معنای چشم را در شبهای بازی باز کردن و اعضای گروه مافیا را به این شکل شناسایی کردن است، و بارها و بارها از طریق صفحههای این برنامه در شبکههای اجتماعی از سازندگانش خواستند از نقاب یا ماسک برای شبهای بازی استفاده کنند که در نهایت هم سازندگان وقعی به درخواستشان ننهادند.
عدهای گفتند از بیرون یا مابین ضبط برنامه، دیگرانی آمار بازی را به بعضی بازیکنان میدهند، که ظاهراً حامد آهنگی هم در قسمت دوم سری مسابقات فینال فینالیستها به همین نکته اشاره کرد، تا حدی که نقش مافیایی خودش را در بازی لو داد و اخراج شد و طبعاً طرف مافیایی خود را به این شکل به سمت شکست سوق داد (اصلاً افتضاحی بهپا شد که اگر برنامهریزی شده بود در شوکه کردن و البته آزاراندن مخاطب موفق عمل کرد، و اگر نبود موفق شد لحظهی شرمآور و شرمسارکنندهای را در تاریخ تلویزیون (ببخشید شبکهی نمایش خانگی) ثبت کند.) به هر روی، هرچه بود با عذرخواهی حامد آهنگی و به لطف روبوسیها و «چاکرم مخلصمهای» پشتصحنه ختم بهخیر شد و بازیگران سعی کردند در بازی سوم که ما طبق معمول با یک هفته فاصله دیدیم، سنگتمام بگذارند و الحق که گذاشتند.
طبیعتاً این توصیفها از سوی مخاطب/انی است که این برنامه را پسندیدهاند و از بازی مافیا و جدالهای کلامیاش لذت میبرند؛ برای عدهی زیادی شاید این بازی بیمعنی به نظر بیاید. اعتراضاتی هم دال بر استفادهی احتمالاً بیاجازه از موسیقی بعضی خوانندههای زیرزمینی در برنامه (موسیقی متعلق به هنرمندان غیرایرانی که بماند) مطرح شده بود که بهحق است و سازندگان این برنامه هستند که باید پاسخ این پرسشگری را بدهند. به هر حال، سعید ابوطالب بعد از ساختن چند برنامهی واقعنما یا رئالیتیشو بالاخره موفق شد یکی پرمخاطبش را بسازد و طبیعی است که از هر آنچه ممکن است به برنامهاش و ادامهی ساخت آن، که متقاضی هم زیاد دارد کمک کند، حتی استفادهی بیاجازه بکند. اما اگر پیشرفت گروه کارگردانی این برنامه در طول دو سه سال اخیر در تولید و ساخت، بیشتر این را که دوربین کجا قرار بگیرد، کجا کات بخورد، از موسیقی کی و کجا استفاده شود و …، که طبیعتاً در جذابیت بیشتر برنامه تأثیر داشته است فاکتور بگیریم، آنچه برای مخاطبان عمومی این برنامه قابل توجه و بحثبرانگیز بود و موضوع مورد بحث ما در این مطلب است، توانایی شرکتکنندگان در ارائهی یک بازی قابل قبول در هر دو طرف، یعنی شهروند و مافیا بوده است.
این مخاطبان حتی فقط عملکرد خوب در یک ساید بازی را، که بیشتر در طرف شهروندی بوده، قبول نداشتند. بازیکن برتر «شبهای مافیا» از نگاه مخاطب کسی است که هر دو طرف را ماهرانه و تأثیرگذار بازی کند. بدیهی است که همه چنین تواناییای را نداشتند و به همین خاطر، فقط چند نفر از این منظر برجسته شدند و این برجستگی دستکم در یکی دو مورد تحولی در زندگی حرفهایشان به وجود آورد که در ادامه به آنها میپردازیم. چند نفری هم که مخاطبان خواهان حضورشان در فینال فینالیستها بودند، یا نتوانستند یا نخواستند که حضور داشته باشند؛ یا شاید هم کسی ازشان درخواست نکرد. حقیقتاً اگر زمان اجازه میداد دلمان میخواست فهرستی پر و پیمانتر از نه فقط این چند بازیکن برتر برآمده از «شبهای مافیا» که حتی عملکرد بازیکنان ضعیف را بررسی میکردیم؛ بازخورد خوبی هم برای خود شرکتکنندگان/بازیگران برنامه میشد. مثل بازیکنی که خیلی حرف میزد، یا آنکه حرفهای قلنبه سلمبه میزد، اما این مطلب مفرح را به زمان دیگری موکول میکنیم و در این مطلب، چند بازیکن برتر این برنامه را بر اساس چند فاکتور طبقهبندی و بررسی میکنیم. معیارها به جز عملکرد درست، جذاب و قابل قبول به عنوان شهروند یا مافیا در بازی، تواناییهای بازیگری، ادب، مهربانی، حس حضور مقابل دوربین، توانایی سخنوری، هوش و قوهی استدلال و طنازی که البته همه از آن برخوردار نیستند، خواهد بود. بدیهی است که طبقهبندی فهرست شخصی است و شاید شما خوانندهی عزیز نظر دیگری داشته باشید که میتوانید در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید. این شما و این دوازده بازیکن برتر «شبهای مافیا»
۱۲. علی اوجی
اتهامات زیادی متوجه علی اوجی مبنی بر تقلب کردنش بود. یک دلیل محکم که مخاطبان، و احتمالاً حامد آهنگی در قسمت دوم این سری فینال فینالیستها، برای تقلب کردن او در بازی میآوردند، این بود که شب اول تمام میشد، روز میشد و علی اوجی بی آنکه دلیل خاصی بیاورد، اسم تمام گروه مافیا را میگفت. اگر این ادعا درست باشد، علی اوجی هم باید از خود بازی اخراج یا به اصطلاح «کیک» میشد و هم از این فهرست. اما ما فرض را بر این میگذاریم که علی اوجی از هوش خودش استفاده کرده و تقلب نکرده است، و به عملکردش در بازی میپردازیم. اما نمیتوانیم لقب «جلبتوجهکنترین بازیکن» مافیا را به او ندهیم.
علی اوجی خودش را کمدین میداند، در برنامههای زیادی به عنوان کمدین هم حضور داشته است. اولین حضور مهمش جلو دوربین هم به سریال «شوخی کردم» مهران مدیری برمیگردد. البته او تهیهکنندهی سینما و موسیقی هم هست. اما روحیهی طنز او چیزی است که او حتی در برنامهای که طنز نباشد هم از خودش بروز میدهد. حالا اینکه چقدر در این برنامه موفق بوده از طنازی خودش استفادهی بهینه بکند و در عین حال، به دل مخاطب هم بنشیند، موضوع بحث ما نیست. اینکه او در این راستا چقدر خواسته جلب توجه کند، بیشتر مد نظر ماست.
جدا از روحیهی طنازی، شاید به جرئت بتوان گفت او تنها بازیکنی بود که وقتی حرف میزد یا حتی وقتی در شب باید چشمش را باز میکرد، از جایش بلند میشد راه میرفت، میمیکهای اغراقشده به خود میگرفت و حتی سر و صدا هم میکرد. وقتی با ایمان صفا در هر طرفی همتیمی میشد، این روحیه اغراقشدهتر جلوه میکرد. یا به طور ضمنی به نقشها و قابلیتهای خودش اشاره میکرد. یا وقتی حرفهای بود از حرفهای در طول روز درخواست میکرد که شب فلان بازیکن را بزند، و شب خودش این کار را میکرد و روز بلند میشد از خودش تشکر میکرد. به طور کلی، شلوغکن بود، و اگر هم پیشرفتی در بازی حاصل میکرد، با شلوغکردن بود. نه استدلال خاصی میآورد، نه در کلام این قدرت را داشت که دیگران متقاعد کند با نظرش همراهی کنند.
بیشتر با شیرینبازی و شلوغکردن، همان روحیهای که از پشت صحنه با خود جلو دوربین میآورد و دوستانش از او سراغ دارند، میتوانست دیگران را با خود همراه کند. البته در بازی آخر در نقش خوابگرد یک از خود گذشتگی مهم کرد که اگرچه شاید در روند بازی تأثیر خاصی نداشت اما لبیک گفتن به درخواست حامد آهنگی بود، که بازیکن پرطرفداری در بازی مافیاست، و علی اوجی هم خوب میداند کجا از فرصتهایش استفاده کند تا توجه بیشتری را به خود جلب کند و در دل مخاطب بنشیند. به هر حال، اگر به او ارفاق کنیم و لقب «متقلبترین بازیکن مافیا» را به او ندهیم، لقب «جلبتوجهکنترین» برایش مناسب خواهد بود.
۱۱. کمند امیرسلیمانی
شاید خیلیها بگویند عملکرد کمند امیرسلیمانی در اندازهی یک بازیکن بازی مافیا آنقدر خوب نبود که بخواهد در فینال فینالیستها قرار بگیرد. اما باید به چند نکته در این مورد توجه کرد. به هر حال، این برنامه خوشبختانه در بخش فینال فینالیستها به بازیکن خانم احتیاج دارد، و همانطور که همه میدانیم، با احترام به خانمهای شرکتکننده در این برنامه، تنها چند خانم توانستند از فیلتر فقط حضور در برنامه بگذارند؛ عملکرد قابل قبول به عنوان بازیکن مافیا که بماند. این چند نفر به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسیدند. اما سری آخر برنامهی خانمها توانست چند بازیکن خوب را به این برنامه و مخاطبان معرفی کند؛ بازیکنانی که اقلاً چند مورد از معیارهایی را که برشمردیم، در خود داشته باشند. مثلاً بتواند خوب و درست حرف بزنند. هوش و توانایی استدلال داشته باشند. از نادانی به بینزاکتی گرایش پیدا نکنند، یا اگر میکنند دستکم بازیکن خوبی باشند که بتوان اولی را به دومی بخشید. به طور کلی، بهگونهای باشند که مخاطب از دیدنشان دچار شرمساری از نوع دستدوم نشود، یعنی به جای او خجالت نکشد.
کمند امیرسلیمانی نه تنها در این دسته قرار نمیگرفت، بلکه صبور بود، خوب و بانزاکت حرف میزد، در ساید مافیا از معدود بازیکنان و زنانی بود که تا آخرین لحظه توانست هویتش را پنهان نگه دارد و شهروندان را فریب بدهد. در طرف شهروندی این توانایی را داشت که به دیگرانی که فکر میکرد شاید بازی را از او بهتر بلد باشند، اعتماد میکرد، از روحیهی تیمی برخوردار بود و به طور کلی، حضور دلنشینی در بازی و بهخصوص میان خانمها داشت. شاید مثل بازیکنی همچون مریم مؤمن هیجانی نبود و روحیهی جنگجو نداشت یا مثل بهاره افشاری این توانایی را که بتواند جریان بازی را تغییر دهد، به طور کلی بازیکن بیهیاهو و کمتر جلبتوجهکنی بود، اما نمایندهی خوبی برای خانمها در بازی مافیا بود. و در نقشی مثل حرفهای هوش و جسارت استفاده از قابلیت درست را آنجا که لازم بود داشت. انتخاب او برای فینال فینالیستها انتخاب درستی بود. به او لقب «بانزاکتترین بازیکن خانم» مافیا را میدهیم.
۱۰. پوریا پورسرخ
پوریا پورسرخ در بازی مافیا بازیکن معمولیای بود؛ بازی شهروندیاش از بازی مافیاییاش بهتر بود اما در بازی شهروندی هم همچون دیگر بازیکنان حرفهای این ساید نمیتوانست آن تأثیرگذاری لازم و پرقدرت را داشته باشد. خوب بود اما خوب به سمت معمولی، از آن معمولیها که همه میتوانند دوستش داشته باشد. انسانی بود. خطا میکرد، واکنشهای هیجانی داشت، نمیتوانست خطایش را جبران کند، برای شهر میجنگید، مهربان بود، هوای رفقایش را داشت، هوای بازیکنان خوب را هم داشت، هم رهبری میکرد هم در تیم رهبری قرار میگرفت، حتی اگر در ساید مافیا خبری از آن روحیهی جنگنده و اطمینان خاطر و اعتماد به نفس شهروندیاش نبود، باز هم میشد او را دوست داشت. شوخیها و کلکلهایش مثل بازیکنی همچون ایمان صفا به مرز بیادبی نزدیک نمیشد. شاید چند بار، نه فقط در این فینال، که در فینالهای قبلی شهروندان را به خاطر حدسهای اشتباهش تا مرز شکست برد، اما خوبیاش این بود که جوانمردانه بازی میکرد.
معلوم هم بود که میرود دوباره بازیهای خودش را تماشا میکند و از خطاهای بازیگریاش درس میگیرد. مثلاً با کسی مثل علیرضا طلیسچی، که میتوان لقب لوسترین بازیکن مافیا را به او داد، دیگر در یک تیم نمیرود. روی پاهای خودش میایستد و سعی میکند اگر کسی تقاضای هدایتگریاش را خواستار نیست، خودش برود زیر پرچم هدایت دیگری. این موردی بود که در بسیاری از قسمتهای این برنامه برای بسیاری از بازیکنان مسئله شده بود؛ همین زیر پرچم دیگری رفتن. تو گویی نمیتوانند بربتابند جلو دوربین «خفت» زیر بار حرف دیگری رفتن را بپذیرند، حتی اگر به نفع ساید و شهروندان بازی باشد. پوریا پورسرخ هم جزو بازیکنانی بود که مخاطبان «شبهای مافیا» خواهان حضورش در این برنامه بودند و میتوان لقب «پسر خوب شبهای مافیا» را به او داد.
۹. مریم مؤمن، بازیکن برتر «شبهای مافیا»
مریم مؤمن بازیکن خوبی بود، هم در ساید مافیا و هم شهروند. البته خطاهایی داشت، مثلاً یک شب که شهروند بود و حدسها و استدلالهای اشتباهش داشت به ضرر شهروندان تمام میشد، به گفتهی خودش بازی شهروندان دیگر او را به اشتباه انداخته بود. مهمترین ویژگیاش جسارتش بود که البته از همین ضربه هم میخورد. چون جسارتش در مقاطعی به تندخویی و پرخاشگری نزدیک میشد که این هم در بازیکنان، به خصوص در برنامههای خانمها، دافعه ایجاد میکرد، هم در مخاطب. جوری بود که اگر کمی حساس بودی، دوست نداشتی با او همصدا شوی. اما برای سایدش میجنگید و توانایی پنهان کردن هویتش را هم داشت که اینها همه ویژگیهای خوبی برای یک بازیکن مافیاست.
البته او هم بعد از بازیها معلوم بود که وقت گذاشته و نشسته عملکردش را تماشا کرده. چون هرچه در قسمتهای اول مراقب رفتارش نبود و به پرت بودن بازیکنان دیگر میخندید و اگر کسی در مقابلش قرار میگرفت، به اصطلاح «میرفت توی شکمش» و صبوری هم نداشت، در حضورهای اخیرش کمی خودش را جمع و جور کرده بود و کمی آرامتر رفتار میکرد. اما خب بعضی چیزها خلقوخو است و مریم مؤمن هم پیداست که خلق و خوی آتشینی دارد. ولی چون بازی را دوست دارد، حضورش مفید است، هرچه باشد همه قرار نیست مثل آشا محرابی بازیکن محجوبی باشند. هر دو برای یک بازی و یک برنامهی سرگرمکننده لازمند.
جز اینها، مریم مؤمن در ساید مافیا دستکم در قسمت آخر این سری فینال فینالیستها موفق شد تا پایان بازی شهروندان را نسبت به هویتش در هالهای از ابهام نگه دارد. البته که لقب «یارفروشترین بازیکن مافیا» را هم گرفت، اما این استراتژیای بود که یاران مافیاییاش در نظر گرفته بودند و از اساس، این استراتژی در بازی مافیا برای گمراه کردن شهروند لازم و از اصول بازی است. بنابراین، از این نظر ایرادی به او نمیتوان گرفت. کما اینکه خیلی زود هم یارانش را از دست داد و تقریباً یکتنه مجبور بود برای سایدش بجنگد.
عملکرد او در هر دو طرف غلط یا درست، او از معدود بازیکنان خانمی بود که از سریهای قبلی به این فینال فینالیستها آمد، البته حضور در برنامهی پرمخاطب و دردسترسی مثل «شبهای مافیا» فرصتی نیست که یک بازیگر راحت از آن بگذرد. در عین حال، با توجه به میزان تقاضای برنامه، سازندگان مافیا هم به مهرهای همچون مریم مؤمن نیاز دارند. ما هم اینکه نمایندهای از خانمها این جسارت را داشت که در این برنامه همچون اکثریت خانمها نگران وجههی بیرونیاش نباشد، لاک محجوبیت دیکتهشده به جنسیتش را بشکند، داد و قال کند و کری بخواند، به فال نیک میگیریم. فقط شاید اگر کمی از میزان پرخاشجویی کمتر شود بهتر باشد.
۸. خداداد عزیزی، بازیکن برتر «شبهای مافیا»
خداداد عزیزی در اولین حضورهایش در مجموعهی «شبهای مافیا» شگفتانگیز ظاهر شد. البته فقط در ساید شهروند. این را هم نمیتوان کتمان کرد که او محبوبیت از پیش خودش نزد مخاطبان و سایر بازیکنان را با خودش به این برنامه، و هر برنامهی دیگری، میبرد. ما و همه این «غزال تیزپا» را به خاطر گلی که به استرالیا زد و سال ۱۹۹۸ ما را به جام جهانی برد، دوست داریم. عرق ملی است و شادی جمعی؛ بزرگتر از زندگی ظاهر میشود. حتی اگر این فوتبالیست محبوب با شغل شریف نویسندگان شوخی رکیک کرده باشد. مردم، و به طور قطع مخاطبان این برنامه، اینها را فراموش میکنند.
ما هم با دلچرکینی از این موضوع میگذریم و به عملکرد او در برنامهی «شبهای مافیا» میپردازیم و به این امید میبندیم که فوتبالیست محبوبمان اصلاً قید صحبت دربارهی این مسائل را بزند، چه برسد به اظهانظر، حتی به شوخی. خداداد عزیزی فقط و فقط به این خاطر در این فهرست این رتبه را به خود اختصاص داده است که محبوب مردم بود. بهعلاوه اینکه، آرام بود، باهوش بود، اگر فرض را بر این بگذاریم که تقلب نمیکرد، چون او هم همچون علی اوجی یک شب صبح میشد و بلند میشد بازیکنان مافیا را بی هیچ دلیلی خاصی معرفی میکرد. شاید بتوانیم دربارهی او بگذاریم به حساب هوش و قابلیت چهرهخوانی و بازیخوانیاش. هر که استرس میگرفت، خداداد میگفت مافیاست و درست هم میگفت.
اما خداداد در برنامههای بعدی، و در کنار بازیکنان بهتری که قرار گرفت دیگر این قابلیت را نداشت. همچنان در مقام شهروند استدلالی برای معرفی مافیا نداشت اما همچنان خوب حدس میزد. و در مقام مافیا به جز بازی آخر اصلاً تلاشی حتی برای حضور در بازی نمیکرد، به حذف شدن همان ابتدای بازی راضی بود. اما در قسمت آخر گویا کمی به خودش آمد و خواست که بجنگد، و جنگید. باز هم استدلال نداشت اما توانست با تن دادن به یارفروشی، که ظاهراً دوست هم نداشت، و کمی شلوغ کردن و توپ را به زمین دیگری انداختن خودش را تا پایان بازی حفظ کند و شهروندان را همچون مریم مؤمن به شک بیندازد. اما به طور کلی، بیحوصله بود. انگار آمده بود چون مخاطبان خواسته بودند و به هر حال، بخشی از شغل او حضور در برنامههای اینچنینی است. و در کل، خوب است که باشد، چون همه دوستش دارند و چند شوخی «غزال تیزپا»یی را میتوانند به واسطهی حضور او چاشنی برنامه کنند.
۷. حسین مهری، بازیکن برتر «شبهای مافیا»
حسین مهری، نمونهی بارز بازیکن رو به افول بود. او همهی ما را در حضورهای اخیرش در «شبهای مافیا» ناامید کرد. آنچه باعث به چشم آمدن او در سریهای اول «شبهای مافیا» شد، حدسهای بیخطایش و جسارتش در استفاده از قابلیت نقشی مثل حرفهای در همان شب اول بازی بود. او به راحتی از جایش بلند میشد و نه یک یا دو مهرهی مافیای بازی که هر چهار نفر را معرفی میکرد که همین باعث شد مخاطبان به او انگ تقلب را بچسبانند. با توجه به اینکه مهری در سریهای آخر «شبهای مافیا» و بازی فینال فینالیستهای دیگر این قابلیت را نداشت، کمی شکبرانگیز است. اما چون خودش هم به مسئلهی تقلب در بازی معترض بود، ما این اعتبار را به او میدهیم که احتمالاً تقلب نکرده است.
مشکل بزرگ دیگرش، هلشدنهای به دفعاتش زمانی بود که نقش مافیا را میگرفت. در کل، مافیای خوبی نبود. معمولاً وقتی در این ساید قرار میگرفت، تمرکزش را از دست میداد، دچار خطاهای زبانی میشد، یکبار سهواً خودش را که مافیا بود با صدای بلند مافیای بازی معرفی کرد، دست و پایش را گم میکرد و وقتی در مظان اتهام قرار میگرفت، نمیتوانست از خودش خوب دفاع کند. بیشتر سعی میکرد از اعتبار گذشتهاش استفاده کند که خب وقتی مافیا بود آنقدر مشخص بود که کسی باورش نمیکرد؛ به جز البته در بازی آخر، که او هم همچون سایرین به خودش آمد و بازی خوبی را ارائه کرد.
در مقام شهروند هم به طور کلی خوب بود. و چون از دستهای پیشین اعتماد سایرین را جلب کرده بود، اگر بازیکنان او را به عنوان شهروند به رسمیت میشناختند، میتوانست در جریان بازی تأثیر داشته باشد. در واقع، اعتماد به نفسش در مقام شهروند و اطمینان به گمانهزنیها و انتخابهایش باعث میشد دیگران هم به او اعتماد کنند. بازیکن بانزاکتی هم بود. نه صدایش را بلند میکرد. نه وارد جنگ میشد. البته نداشتن این روحیهی جنگجویی و بازی با ذهن دیگران باعث میشد در ساید مافیا بازیکن خوبی نباشد و خیلی زود میدان را ترک کند، که این مطلوب هیچکس نیست. ولی در بازی آخر بالاخره توانست تا جایی خود مافیایش را حفظ کند و سرآخر هم چون بادیگارد بود، به جای پدرخوانده که تیر خورده بود از بازی بیرون رفت. حسین مهری اگر روی قابلیتهای مافیاییاش، بهخصوص قدرت سخنوری وقتی در موقعیت متزلزل یک مافیا قرار میگیرد کار کند، تبدیل به بازیکن مافیای درجهیک میشود. البته با توجه به حواشی پیشآمده اگر بپذیرید در ادامه باز هم در این برنامه حضور داشته باشد.
۶. ایمان صفا، بازیکن برتر «شبهای مافیا»
اگر ایمان صفا در این رتبهی فهرست قرار گرفته نها به این خاطر است که بازی مافیا را اولاً در هر دو ساید خوب بازی کرد و دوماً قوانین بازی را از سایرین بهتر بلد بود و از پیش تجربه داشت. اما به طور کلی، بازیکن گرد و خاککنی بود؛ از اینها که مثلاً در زمین فوتبال آنقدر گرد و خاک میکنند که وسط شلوغی و اینکه کسی جایی را نمیبیند، توپش را وارد دروازه کند، که خب این هم ترفندی برای بازی است، اما لزوماً خوشایند نیست.
خوشایند نیست، چون بازی را به حاشیه میبرد، کار گروهی را خراب میکند. میل بیاندازهی ایمان صفا به تکروی و پافشاری بر دیدگاه و روش شخصی باعث میشد در هر دو ساید برای خودش دشمنتراشی کند، حتی میان کسانی که یارش بودند. جز این، کلکلها و کری خواندنهای او در بیشتر موارد به سمت بینزاکتی میرود و جو برنامه را متشنج میکرد. او نمیتوانست با احترام دیگران، نه فقط رقبا، همتیمیهای خود را به آرامش دعوت و با خود همراه کند. کمصبر بود و وقتی سایدش را در معرض خطر میدید، برای خریدن آراء آنها به جای آنکه با پنبه سر ببرد، بهشان حمله میکرد و همین باعث میشود به جای جاذبه دافعه ایجاد کند، هم در مخاطب و هم در بازیکنان.
اما حدسهایش درست بود و تکنیکهایی که برای یافتن مهرههای مافیا به کار میبرد هم درست بود. با وجود این ویژگیها قاعدتاً باید میتوانست اعتماد دیگران را به خود جلب کند اما شلوغکاریهایش مانع میشد. در نهایت، او با خود را به آب و آتش زدن و رگ قلنبهشدنهایش وقتی شهروند بود توانست کاری برای سایدش و بازی بکند. خودش هم میگفت همهی اینها برای بازی است، بیرون این بازی ما همه با هم دوستیم و برای همه احترام قائل است. اما خب همهی بازیکنان بهخصوص خانمها یا در بعضی موارد همسر خانمها این رفتار را برنمیتابند و مسئله را شخصی میکنند. همهی اینها بخشی از جذابیت بازی مافیا و یک رئالیتی شو است. آدمها عریان و بیپرده در برابر دوربین قرار میگیرند. این میان هر کس که از هوش و البته فرصتطلبی بیشتری بهرهمند باشد، از آن در بالا بردن هیجان برنامه و جلب توجه بیشتر استفاده میکند. حالا این هیجان و جلب توجه یا مثبت است یا منفی. آنچه مسلم است برای حضور در چنین بازیها و برنامههایی باید جنبه داشت.
به هر حال، ایمان صفا شاید از نظر اخلاقی نمرهی خوبی نگیرد، و اگر بازیکن بد یا حتی متوسطی هم بود، اینجای فهرست قرار نمیگرفت. اما کم بودهاند بازیکنانی در «شبهای مافیا» که هم تکنیک بازی را بلد باشند، هم بازی در هر دو ساید برایشان مهم باشد، هم اصلاً برای بازی کردن آمده باشند و هم اگر مافیا میشوند در صورت برد به خود غره نشوند. او چنانچه خودش گفته است حتی در ساید مافیا هم دلش میخواست شهروند ببرد. حتی اگر در آن ساید همه را از خود رنجانده باشد. شاید از خوشطینتی اوست؛ دوست ندارد بد ببرد. با این حال، لقب «شلوغکنترین بازیکن» را به ایمان صفا میدهیم و اگر میخواهد بازی مافیایش بیشتر به چشم بیاید و در عین حال به هیجان بازی بیفزاید و خودش هم توجهی جلب کند، در صورت حضور در فصلهای بعدی این برنامه، او را به قول حامد آهنگی دعوت به آرامش میکنیم و البته صبوری بیشتر.
۵. امیرعلی نبویان، بازیکن برتر «شبهای مافیا»
امیرعلی نبویان وقتی در ابتدا در این برنامه شرکت کرد، بازی را بلد نبود. البته مثل تمام بازیهای مقدماتی در گروه خوبی هم نبود. یاران قوی کم داشت. شاید فقط یکی دو نفر مثل پوریا پورسرخ و بروز ارجمند. بنابراین به هیچ وجه خوب ظاهر نشد، در مقام مافیا که قرار نگرفت، و در مقام شهروند هم خطاهای فاحشی داشت. تا اینکه رفتهرفته بازی را بهتر و بیشتر یاد گرفت و توانست از هوش و تواناییهای استدلالیاش در این بازی استفاده کند. کاری را کرد که تا پیش از او تقریباً هیچکس نکرده بود؛ آن هم دقت به آمار رأیگیریها در اتفاقات روز و تحلیل آنچه در شبها میگذشت. این شیوهی استدلالی بر اساس ریاضی او، چون سند محکمی بود جای تردید نداشت، بنابراین توانست خیلی زود و راحت بازیکنان هوشیار را با خود همراه کند، هم او را میان مخاطبان به عنوان یک بازیکن خوب مافیا ثبت کند.
به یکباره او از بازیکنی ضعیف میان مخاطبان تبدیل به گزینهی اصلی فهرست پیشنهادی آنها برای بازیهای فینال و قهرمانان شد. و در نهایت در یکی از برنامههای فینال فینالیستها شرکت کرد. از اساس هم چهرهی او مخاطبان جوان را به خود جلب میکند، خود او برای جلب توجه کار خاصی هم نمیکند. البته بانزاکت است، ادب را رعایت میکند و سعی میکند خوب و درست حرف بزند. قدرت تکلمش هم بد نیست. گاهی این تلاش و میل به ماندن در این چارچوب کمی دست و پایش را در بازیای مثل مافیا میبندد. این برنامه و یک رئالیتی شو از اساس به رهایی بیشتری نیاز دارد. همین است که وقتی از چارچوب خارج میشود و میخواهد کری بخواند، کمی خارج از شخصیتش میشود، به اصطلاح صدای فالش میدهد. یک وجه زیاده باور به خود و به خود غرهشدنی از او بیرون میزند که البته وجودش در او قابل حدس است، فقط تلاش او برای پنهان کردنش را در چنین موقعیتی لو میدهد.
به هر حال، او برای حضور در مافیا بازیکن خوبی است. شاید خود ساید مافیا را خوب بازی نکند. البته هنوز آنقدر مافیا را بازی نکرده که بتواند خودش را نشان دهد. آن یکبار هم که در ساید مافیا بود، اگر اعتماد پوریا پورسرخ را که شهروند بازی بود، از بازیهای قبل به دست نیاورده و او را به همین خاطر به خطا نینداخته بود، و بهخصوص بهاره افشاری را به عنوان مافیا کنار خود نداشت، نمیتوانست دوام بیاورد، چه برسد به اینکه بازی را در ساید مافیا ببرد. بنابراین، او بازیکن خوبی است که نیاز به یک بازیکن خوب دیگر در کنار خود دارد تا در هر سایدی که هست، شهروند یا مافیا، درست عمل کند. شیوههای استدلالیاش هم که ثابت شده است به درد بازی میخورد. لقب «خود غرهشو ترین بازیکن» بازی را به او میدهیم.
۴. حسین سلیمانی، بازیکن برتر «شبهای مافیا»
حسین سلیمانی همچون امیرعلی نبویان حضور کوتاهی در مجموعهی «شبهای مافیا» داشت. یعنی ما یک فصل او را دیدیم و بعد برای فینال فینالیستها انتخاب شد و دیگر او را ندیدیم. اما اگر اینچنین محجوب نبود و آن روحیهی پسرک «مهر مادری» را با خود حمل نمیکرد و از بیپروایی خاص نیاز این بازی برخوردار بود، به خاطر تمام ویژگیهای خوبی که در این بازی از خود نشان داده است، میتوانست به رتبههای بالاتر این فهرست برود. البته رتبهی چهارم هم بد نیست. از خیلی از پرمدعاهای این بازی بالاتر است. این نظر هم شخصی است و نتیجهی مستقیم خوبی، مهربانی، محترم و بانزاکت بودن او.
حسین سلیمانی در هر دو ساید بازیکن خوبی هم بود. شهروند باهوشی بود و در مافیا هم اگر یاران بهتری داشت میتوانست با همین روحیه و اخلاق خوشاش که جلب اعتماد میکند، یاران شهروند را فریب دهد و ساید مافیا را برندهی بازی کند. اما هم در مافیا هم در شهروند، لابهلای دست و پای شلوغکنها و هیجانیها و جلبتوجهکنها و گویا متقلبها گم میشد و اگرچه تلاشاش را برای بازی و سایدش میکرد، اما اگر میدیدید راه به جای نمیبرد، رها میکرد. کنارهگیری میکرد. و میخندید، این خندههای او بهترین ویژگی او بود.
بهعلاوه، اینطور که پیداست او هم معتقد بود که در بازی تقلب اتفاق میافتد و همین انگیزهی او را برای تلاش بیشتر در بازی از او میگرفت. چراکه به گفتهی کسانی که تجربهی این بازی را داشتهاند، تقلب همهچیز را بهم میریزد. هم کیف بازی را از بین میبرد و هم تمام تلاشهای بهخصوص توی مافیا را نقش برآب میکند. دلیل عدم تلاش سلیمانی در بعضی قسمتها شاید همین بود. اما حواسش به «گاف«های بازیکنان جمع بود، قدرت تحلیل بازی را داشت، هوش تشخیص بازی مافیایی را داشت، شهر را به هم نمیریخت و به اصطلاح تبر بازی نمیشد. در واقع، تمام ویژگیهای یک بازیکن خوب را داشت. جای خالی او در این فصل فینال فینالیستها احساس میشد. لقب «محجوبترین بازیکن مرد» مافیا را به او میدهیم و از او میخواهیم اگر باز هم «شبهای مافیا»یی در کار بود، بیاید و تواناییهای بازی مافیایش را به معرض نمایش بگذارد.
۳. مجید واشقانی، بازیکن برتر «شبهای مافیا»
مجید واشقانی جزو بازیگرانی بود که «شبهای مافیا» باعث بیشتر دیده شدنش شد. او پیش از این برنامه در سریالهای متعددی حضور داشته است اما هرگز در دستهی بازیگران پر سر و صدا قرار نگرفت. «شبهای مافیا» از او و چند بازیگر دیگر که همگی از قضا بازیکن برتر «شبهای مافیا» از آب درآمدند، در واقع یک ستارهی اینستاگرامی و شبکهی نمایش خانگی ساخت. حتی این شهرت در چهرهی آنها هم تأثیر داشت. گریمی که برای مجید واشقانی در این برنامه طراحی شد، بهترین و مناسبترین شکل آرایش چهرهای است که میتوانست برای او در نظر گرفته شود.
مجید واشقانی هم جزو آن دسته از بازیکنان مافیا بود که آمده بود بازی کند. نیامده بود صرفاً در این برنامه شرکت کند تا دستمزدش را بگیرد و از فرصت دیده شدن از شبکهی خانگی هم استفاده کند. او و چند نفر دیگر، بیشتر برای خودشان احترام قائل بودند، که بازی را جدی گرفتند، یا اگر از پیش بلد نبودند مطالعهاش کردند، بازیهای دیگر را تماشا کردند و خلاصه فرض را بر این میگذاریم که دست پر آمده بودند. نتیجه شد ارائهی یک بازی قابل قبول در مقام شهروندی و تصمیماتی بر سر بزنگاه که دربارهی مجید واشقانی شهروندان را نسبت به وضعیت بازی آگاه میکرد. او رهبر خوبی بود، میتوانست در مقام شهروند اعتماد دیگران را به دست بیاورد، پیشنهادات خوبی به شهروندانی دارای قابلیت میداد، جریان بازی را عوض میکرد و استراتژی مافیاهای باهوش را هم عوض میکرد.
مجید واشقانی البته مافیای خیلی خوبی نبود. تلاش خودش را میکرد اما او هم در پنهان کردن هویت مافیایی خود چندان موفق نبود. دست و پایش را گم میکرد، قدرت تکلم و اعتماد به نفسی را که در مقام شهروند همه از او سراغ داشتند و اصلاً به همین خاطر برایش اعتبار و احترام قائل بودند، از دست میداد. همچون حسین مهری خودش و گاهی سایدش را لو میداد. کمطاقت میشد و از کوره در میرفت. در حوزهی اختیار و تصمیمگیری داور، در هر دو ساید، دخالت میکرد. آنجا که نباید حرف میزد یا اکتی از خودش نشان میداد، برعکس عمل میکرد و به همین خاطر، هم اخطار زیاد میگرفت هم تنبیه انضباطی و چند بار هم بهکل از بازی اخراج شد.
اما تمام این بازیهای هیجانی او، چون به سمت بینزاکتی نمیرفت (البته اگر مورد ایرج نوذری را فاکتور بگیریم، چون هر کسی میتواند کسی مثل او را تحریک و عصبانی کند)، به جذابیت بازی میافزود و او را تبدیل به یکی از بازیکنان برتر «شبهای مافیا» کرد. به طوری که بر سر قابلیتها و تواناییهای او در مقایسه با دیگر بازیکنان برتر «شبهای مافیا» مثل حامد آهنگی نزاعی میان مخاطبان برنامه وجود دارد. اصلاً این رفاقت خارج از برنامهی این دو که نتیجهاش جلو دوربین شوخیهای بعضاً سنگین و گاه رفیقبازیها و به نفع هم بازی کردنهایی در جریان بازی بود، تبدیل به یکی از نکات سرگرمکنندهی مثبت برنامه و میان مخاطبان بحثبرانگیز شد. تا جایی که هر دو یا یکیشان مجبور شد بیاید در این باره توضیح بدهد تا مردم نگران شوخیهای این دو با هم جلو دوربین نباشند.
مجید واشقانی هم همچون دیگر بازیکنان فصل فینال فینالیستها سنگ تمام گذاشت. او هم میخواست جبران بازی پیشین را که حامد آهنگی احتمالاً خود او را هم به تقلب متهم کرده بود بکند. بنابراین نهایت تلاشاش را کرد که به بازی دقت کند، و آنجا که لازم است رگ گردنش را وسط بگذارد. دوئل واشقانی آهنگی در این قسمت هم به جریان بازی کمک زیادی کرد و هم گویا لحظهی بهیاد ماندنیای را از «شبهای مافیا» برای مخاطبان به یادگار گذاشت. به هر حال، مردم آمدهاند سرگرم شوند، هیجان ببینند، نیامدهاند چند بازیگر بیذوق را که بازی را هم بلد نیستند، همچون مکتبخانه، که گویا بعضیها با بازی و برنامه آن را اشتباه گرفته بودند، کنار هم تماشا کنند. از این لحاظ، مجید واشقانی شرکتکنندهی خوبی بود. لقبی هم به او نمیدهیم. فقط یک پیشنهاد؛ و آن هم اینکه حالا که شهروند خوبی در این بازی است، با توجه به تقاضای بالای این برنامه و شخص او و احتمال ادامهی ساخت آن در آینده، قابلیتهای مافیاییاش را هم بهتر کند.
۲. بهاره افشاری، بازیکن برتر «شبهای مافیا»
بهاره افشاری این قابلیت را داشت که یکتنه بازی را در هر سایدی که هست پیش ببرد و برنده از میدان بیرون بیاورد. اینکه در مقام نخست این فهرست قرار نگرفته و حامد آهنگی این رتبه را به خودش اختصاص داده است، بر اساس معیارهای این فهرست، فقدان قابلیت طنازی در اوست که در حامد آهنگی هست و برای او و برنامه یک امتیاز محسوب میشود. وگرنه بهاره افشاری آبروی تمام خانمهایی را که در این برنامه شرکت کردند و به طور جمعی از جمله بدترین و کسلکنندهترین و گاه شرمآورترین بازیهای این برنامه را تحویل مخاطب دادند خرید. به نظر نمیآمد تلاش خاصی هم برای این کار میکند یا از قبل بازی را خیلی بلد است. او فقط از هوش خود استفاده کرد و مثل عموم خانمها نگران چهره و چارچوبها هم نبود.
هر جا که لازم بود حملهی مستقیم به بازیکنان دیگر میکرد، چه همتیمیاش بودند، چه رقیبش. اگر در ساید شهروند بود کمی تهاجمی، نه با بینزاکتی، با جسارتی که برای حضور در این بازی لازم است، با بازیکن تبر برخورد جدی میکرد تا سایدش را نجات دهد. اگر در ساید مافیا بود، با قلدری، آنجا که لازم بود یارش را میفروخت، و آنجا که لازم بود از او حمایت میکرد و از خودش هم خوب میتوانست دفاع کند تا نظر دیگران را برگرداند. بازی احساسی و هیجانی هم نداشت؛ منطقی بود. آنقدر که در ساید مافیا هم میتوانست منطقی جلوه کند. دست و پایش را گم نمیکرد و اعتماد به نفسش را هم از دست نمیداد.
این توانایی را هم داشت که بازی شهروندی و مافیاییاش شبیه هم باشد. و اگر جایی در مقام مافیا در مظان این اتهام قرار گرفت که بازیاش عوض شده است، آنقدر بلد بود که بتواند کسلکنندگی بازی و بازی بد دیگران و گوش نکردن به نظرات خودش، در واقع فقدان روحیهی تیمی دیگران، را دلیل انفعالش جلوه دهد و به یکباره تغییر رویه بدهد و اصلاً جریان بازی را عوض کند. در واقع، کسی حریف او نمیشد. البته طبعاً همه هوش لازم را برای حضور در چنین بازیای ندارند، یا اگر دارند نمیتوانند جلو دوربین از آن استفاده کنند. نه دوربین و نه هیچ عامل بیرونی دیگری مانع کسی مثل بهاره افشاری نبود و همین از او یک بازیکن برتر «شبهای مافیا» میسازد. لقب «بیرقیبترین بازیکن خانم» مافیا هم برازندهی اوست.
۱. حامد آهنگی، بازیکن برتر «شبهای مافیا»
حامد آهنگی به گواه بسیاری بهترین بازیکن این مجموعه از ابتدا تا به امروز بوده است. او هم مافیای خوبی بوده است، هم شهروند خوبی. هم بانزاکت و باادب بوده است. هم تقلب نکرده و حتی به تقلب اعتراض هم کرده است. هم روحیهی طنازش را با خودش به بازی آورده است و این در چند مورد هم لحظات شیرینی را برای برنامه ساخته و هم از تلخی بعضی بازیکنان کاسته است. او با مطالعهی برنامه و بازی همبازیهایش و احتمالاً آشنایی از پیش با این بازی و هوشی که نشان میدهد از اساس برای بازی و این بازی بخصوص دارد، موفق شد بازی تمیز و خوبی را از خود ارائه دهد. از آنجا که رفتارش هم بیش از سایرین جلب توجه میکرد و از اساس خاصیتش همین است- او راجع به شیرینکاریهایش از پیش فکر میکند،- بیشتر هم مورد حمله و اتهام و گاه حسادت واقع میشد اما این ظرفیت و قابلیت را داشت که خودش را نبازد که هیچ، برایش انگیزهی قویتری برای بازی بهتر شود. آنقدر هم بازیاش خوب بود که بتواند نه همه که اکثریت، دستکم آنها را که توانایی تشخیص مافیا و درک روند بازی را نداشتند، با خود همراه کند و به قول خود سوار «اتوبوس» کند.
به آرامش دعوت کردنهای او زمانی که در مقام شهروند احساس میکرد دو شهروند بیجهت یقهی هم را گرفتهاند، هم موقعیتهای جالب و تأثیرگذاری را در بازی به وجود میآورد و هم در مسیر بازی نقش مهمی را داشت. پیشنهادات او به بازیکنان دیگر و تواضع غیرتصنعی او در عین اینکه میدانست بازیکن خوبی است، هم محبوبیت او را پیش مخاطبان بیشتر کرد و هم موج مدعیگریهای دیگران را تلطیف میکرد، که همهی اینها از هوش او و تجربهی سالهای روی صحنه بودن در مقام کمدین استندآپ نشأت میگیرد. او خوب میداند جمعیت را چطور کنترل کند و خوب میداند آنجا که خطا میکند با اعتراف به خطایش اعتماد دیگران را به خود جلب کند. این ترفند در هر دو طرف بازی به کار او آمد.
«شبهای مافیا» پلهی صعود حامد آهنگی به دنیای سرگرمی شد. از این برنامه به بعد ما او را همهجا میبینیم و شاهد بزرگ شدن دایرهی طرفدارانش در شبکههای اجتماعی هستیم. البته او در «جوکر» هم حضور خوبی داشت و اگر بعضی شوخیهای دستچندمیاش را نادیده بگیریم، میتوانیم بگوییم کمدین خوبی به صنعت سرگرمی ما اضافه شده است که جای پیشرفت دارد. البته بهترین عملکرد او تا به امروز در همین برنامهی «شبهای مافیا» بوده است. انگار مجموعهای تواناییهای او در این بازی میتواند بهترین برآیندش را از او بیرون بکشد. و صداقتی که او در بازی و رفتارش در برابر دیگران دارد، عامل بسیار مهمی در این عملکرد برتر که گویا مقبول همگان قرار گرفته، بوده است.