گروه سياسي: رييسجمهور سابق كشورمان در ديدار با وزیر و مدیران آموزش عالی دولت اصلاحات گفت: جناب آقای دکتر روحانی رویکرد درستی به قضایا از جمله به فرهنگ و آموزش عالی داشتهاند. مردم هم با اشتیاق به این رویکرد رأی داده اند و در واقع عهدی میان دولت و مردم برقرار شده است و باید با اهتمام ویژه نسبت به عملی شدن این عهد نگریست.
متن کامل سخنان آقاي خاتمي در پی آمده است.
خیلی خوشوقتم از دیدار شما دوستان عزیز که توفیق داشتیم همراه با شما در خدمت انقلاب و جامعه و مردم باشیم. خیلی از دوستان هم در جمع حضور ندارند.
من وجدانم را گواه می گیرم و پناه می برم به خدا که گزافه نگویم. در دوران مسؤولیت ما به حاکمیت یک جناح خاص نمی اندیشیدیم، بلکه حاکمیت یک رویکرد و تفکر برای پیشرفت و اعتلای کشور مورد نظر ما بود. بینی و بین الله شهادت می دهم که بعد از مسئولیت برادر عزیزمان جناب آقای دکتر معین در وزارت علوم و تحقیقات و فناوری که از دورانهای بسیار خوب و دارای آثار مثبت بود، مدیریت جناب آقای توفیقی مدیریت موفقی بود.
ایشان نه از باند ویژهاي بودند و نه وابستگی جناحی به معنی خاص آن داشتند، بلکه ایشان را شخصیتی یافتیم که می توانستند منشاء خدمات خوبی برای کشور و نظام آموزش عالی باشند خواهش کردیم و آمدند یکی از موفقیتهاي دوران ما مدیریت آموزش عالی با محوریت آقای دکتر توفیقی بودید. اکنون هم نظر شخص من این نیست که باندی برود و باند دیگر بیاید، بلکه انتخابها و انتصابها باید جوری باشد که آموزش عالی کشور در موقعیت و جایگاه خودش قرار بگیرد و این بخش بسیار مهم در کشور و نظام واقعاً بتواند کار خود را انجام دهد.
امروز بنایم بر این نیست که درکارها دخالت کنم. دعا می کنم که دوستان در دولت موفق شوند و انصافا گامهاي خوبی برداشته شده است، اما صمیمانه عرض می کنم که دولت باید مدد بگیرد از تجربه، دانش و به اصطلاح سرمایهاي که نیروهای خیرخواه جامعه اند. اگر بنا بود مشاوره به جناب آقای دکتر روحانی بدهم می گفتم جمع را در عرصه آموزش عالی، علم و فن آوری و مدیریت آن طرف مشورت قرار دهند. نه اینکه کسان دیگری شایسته نیستند اما این دوستان کسانی هستند که درمدیریت آموزش عالی صاحب نظر و تجربهاند و خیر خواه هستند و نقشی را که آموزش عالی در پیشرفت کشور دارد می توانند درک کنند و تجربه عملی دارند و می توانند نظر بدهند و اطلاعات خوبی عرضه بدارند و تصمیمات خوبی بگیرند.
دانشگاه چنانکه از اسمش معلوم است خانه دانش است و در دنیای امروز دانش منشاء اقتدار، ثبات و امنیت همه کشورها است یا باید باشد و دانش حاصل تفکر است. البته وقتی می گوییم دانشگاه خانه دانش است مراد بیشتر دانش به معنی جدید آن یعنیscience است. گرچه در دانشگاه علاوه بر آن الهیات و فلسفه و موضوعات و مباحث گوناگون هم مطرح می شود که شاید بعضیها میان آنها و دانش به معنی جدیدش تفکیک قائل شوند، ولی همه اینها از مقوله دانایی هستند و بهتر است دانایی و معرفت را ملاک قرار دهیم و در مورد دانایی صحبت کنیم. حوزه علمیه و مجامع دیگری هستند که دست اندرکار امر دانایی هستند "سوفیا" که فلسفه یا "فیلسوفیا" در بر دارنده آن است یعنی دانایی و حکمت. سقراط می گفت که من دانا نیستم، بلکه دوستار دانایی و حکمت هستم.
اساس فلسفه تقاطی معرفت و دانایی است و همچنان که عارف با یک نوع دانایی سر و کار دارد این دانایی گاه ناشی از شهود است و گاه برهان و تجربه است و دانایی وجه امتیاز انسان از سایر موجودات است. انسان چون صاحب تفکر است دانا و فیلسوف و دانشمند می شود. اگر دانشگاه خانه دانش است و اگر دانایی حاصل تفکر و فکر است، فکر فقط و فقط در یک محیط آزاد بروز پیدا می کند و رشد می باید و اثر می گذارد. آزادی شرط دانایی است این نکته اول و منظور از آزادی آزاد اندیشیدن و با امنیت اندیشیدن و آنرا بیان کردن و به تبادل اندیشه و آگاهی پرداختن در این صورت است که انسان و جامعه کمال پیدا می کند و خوددانایی افزایش می یابد و نقصها از بین می رود و در دانشگاه باید شاهد چنین وضعیتی باشیم و اگر نبود ما بزرگترین شرط تحقق دانشگاه و محیطهاي علمی و اندیشهاي را فاقد هستیم.
پس اولین گام این که دانشگاه باید خانه آزادی اندیشه و امنیت و آزادی بیان و تبادل اندیشه و بحث و فحص باشد. نکته دیگر که از ده، دوازده سال پیش مطرح شد اینکه توسعه و برنامه ریزی دانش بنیاد باشد. در سیاستهاي اخیر اقتصاد مقاومتی هم بحمدالله دانش بنیاد بودن برنامه و توسعه نیز مورد توجه قرار گرفته است که جای تشکر دارد.
نکته دیگر اینکه پیشرفت در یک رشته خاص به معنی توسعه علمی نیست، در صورتی توسعه هست که همه جنبهها باشد و بعد دانش در متن جامعه جریان پیدا کند. مثلا دست آوردهای دانشمندان در سلولهاي بنیادی و نانو تکنولوژی مهم است اما به تنهایی این را توسعه علمی نمی گوییم بلکه اولا رشد متوازن در همه رشتهها لازم است و ثانیا باید دست آوردها در متن مدیریت و متن جامعه پیاده شود. به هرحال رشد باید همه جانبه باشد و نیز پیشرفتهاي علمی در متن جامعه جاری شود، وقتی می گوییم دانش باید بنیاد پیشرفت جامعه و حکومت و کشور باشد معنی اش این است که تصمیم سازی برعهده متخصصان و دانشمندان باشد مدیریت کشور به سمت محافل دانشگاهی برود و از آنها بخواهد تصمیم سازی کند. در تمام دستگاههاي مدیریتی باید اتاق فکری مرکب از دانشمندان وجود داشته باشد. در کمیسیونهاي مجلس هم کمیتههاي علمی و اتاق فکر باشد و در کل تشکیلات باید دانشمندان حضور موثر داشته باشند و تصمیمها بر اساس نظر متخصصان، اندیشمندان و متفکران باشد.
موضوع مهم دیگر استقلال محافل دانشگاهی، علمی و تحقیقاتی است. نکاتی که جناب آقای دکتر توفیقی گفتند مهم بود ولی این امور تصادفی نبوده، بلکه یک رویکرد اساسی و اندیشیده شده بود . ما وزارت علوم را پشتیبان و حامی محافل تولید کننده علم می دانستیم نه ارباب آن. حتی اختیارات وزارت علوم داوطلبانه واگذار می شود. دانشگاه پادگان نیست، باید مستقل باشد. دانشگاه فرمان بر نیست باید فرمان ده باشد. این که در دوران ما هیأت امناء دانشگاهها مورد اهتمام قرار گرفت (که البته امناء هم باید انسانهاي آگاه و کاردان باشند) و تصمیمات اساسی به عهده آنها قرار گرفت و این که دانشگاهها در هزینه کردن بودجه استقلال و ابتکار عمل داشتند اینها همه ناشی از این رویکرد بود که دانشگاهها باید مستقل و دارای حرمت باشند. اصرار به انتخابی بودن هیأتهاي علمی، مدیران گروهها و مدیران دانشکدهها و دانشگاهها دقیقا با توجه به جایگاهی بود که دانشگاه می بایست داشته باشد. امری که متأسفانه در چند سال گذشته متروک ماند. بلکه انتصابها جای انتخاب را گرفت و امیدوارم برگردیم به همان وضع درست.
در موقعیت جدید هم عرض می کنم که جناب آقای دکتر روحانی رویکرد درستی به قضایا از جمله به فرهنگ و آموزش عالی داشته اند. مردم هم با اشتیاق به این رویکرد رأی دادهاند و در واقع عهدی میان دولت و مردم برقرار شده است و باید با اهتمام ویژه نسبت به عملی شدن این عهد نگریست. ما نباید بگوییم کسانی که مسؤولیت به آنها داده می شود از کدام باند و جریان هستند. البته مدیریت نباید باندی باشد، ولی آن چه مهم است این که مسؤولیت می پذیرند تا چه اندازه با دولت و شعارهای او و عهدی که میان دولت و مردم بسته شده است باور دارند و تا چه اندازه توان عملی کردن آنها را دارند.
بی تعارف بگوییم آن چه در سالهاي گذشته صورت گرفته است قابل قبول نیست. نمی خواهم بگویم حتما سوء نیت بوده است، ولی سوء تدبیر و دید غلط بوده است. بسیاری از استادان برجسته کنار گذاشته شده اند. کسانی نیز ایران را ترک گفتهاند و عدهاي هم با محدودیتهاي زیادی روبرو بودهاند و به جای آنها تعداد زیادی افرادی بدون رعایت ضابطه و معیارهای (استانداردهای) لازم به دانشگاهها تزریق شدهاند و نیز انبوهی از دانشجویان فاضل و شایسته از تحصیلات تکمیلی محروم شدهاند و به جای آنها کسانی که در درجات بسیار پایین تری بودهاند امتیاز ادامه تحصیل را یافته اند. خوب آثار مخرب این وضع را باید در 5 – 6 سال دیگر ببینیم گرچه همین حالا هم تا حدودی معلوم شده است. باید دید امنیتی نادرست درمورد دانشگاهها عوض شود. باید علم و عالم مورد اهتمام و احترام باشد. درست است که بسیاری از این امور ناشی از سیاستها و رویکردهای نادرست بوده است، ولی بالاخره مدیرانی که بدون دغدغه این سیاستها را نیز اجرا کردهاند اینها می توانند با دولت کنونی و با رویکردهای کنونی کار کنند. اگر می توانند بسم الله و الا نمی شود مصلحت کشور و انقلاب و دانشگاه و دانشجو را فدای ملاحظات نادرست کرد.
و نکته آخر این که فضای دانشگاه باید باز و امن باشد. باید باب بحث و گفت و گو و فعالیت باز باشد. انجمنهاي اسلامی، انجمنهاي علمی و صنفی و تشکلهاي واقعا دانشگاهی و دانشجویی باید با امنیت فعالیت کنند، بحث کنند، نقد کنند و نشاط را به دانشگاهها برگردانند.
البته در همین مدت هم بحمدالله شاهد تغییر فضا و وضعیت در دانشگاهها بوده ایم، همانگونه که در جامعه هم شاهد هستیم ولی باید شاهد تحولهاي بنیادی و با ثبات در همه جنبهها باشیم تا امید جامعه بخصوص فرهیختگان و دانشگاهیان ما از بین نرود. بحمدالله تاکنون هم رویکردها درست بوده و هم گامهاي خوبی در عرصههاي سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مسائل خارجی برداشته شده است.امیدوارم با همت و عمق و گستردگی بیشتر شاهد بهبود بیشتر و بهتر امور باشیم.