مهمترین عامل مرگومیر یوزها
یوزها شبگردند، در روزهایی که دوستداران محیطزیست از پشت رایانههای خود به کمپینها میپیوندند، محیطبانان، نیروهای پلیس راهنمایی و رانندگی و نیروهای داوطلب از تشکلهای مردمی زیستمحیطی با پایان یافتن روز، در مسیر تردد احتمالی یوزها گشت میزنند. آنها با برافروختن آتش و یا استفاده از نورافکن در تلاشند که خانواده یوز تلفشده را از تردد در جاده پرخطر میامی - عباسآباد (بخشی از جاده سمنان - مشهد) و محل تلفشدن یکی از اعضای خانواده، دور کنند. این تیمها توانستهاند یکبار خانواده این توله یوز ماده را (مادر و یک خواهر یا برادر) را از منطقه دور کنند ولی فاصله آنها زیاد بوده و در تاریکی نتوانستهاند آنها را شناسایی کنند.
پژوهشها نشان میدهد که مهمترین عامل مرگومیر یوزپلنگها تصادفات جادهای است اما ۸ یوز تلفشده در ۱۲سال اخیر، صرفا موارد گزارششده هستند و ممکن است تعداد آنها بیشتر باشد. محل تلفشدن توله یوز اخیر فاصله نسبتا کمی از محل زیرگذری است که برای عبور حیاتوحش طراحی شده است.
اعضای انجمن یوزپلنگ ایرانی به همراه تیمهای دولتی و مردمی تا جایی که توان جسمشان اجازه دهد و تا جایگزینشدن نیروهای داوطلب در منطقه میمانند. برای اینکه مطمئن شوند حداقل این خانواده از یوزها بهدنبال خواهرشان به دل جاده نمیزنند.
حفاظت بیبرنامه
مرتضی پورمیرزایی، مدیرعامل این انجمن در گفتوگو با همشهری میگوید: محل تلفشدن یوز ماده با جایی که یوزهای این منطقه در تصادف تلف میشدند و فنسکشی هم داشت، به شکل هوایی حدود ۲۰کیلومتر فاصله دارد. برای اینکه به سؤالات بیپاسخ در مورد مسیر و محل تردد یوزها پاسخ دهیم، باید از ابزار درست استفاده کنیم. ابزار درست در مورد یوز که جمعیت بهشدت در معرض انقراضی دارد، قلاده الکترونیکی است. تا زمانی که به یوزها قلاده نزنیم دلیل رفتار و مسیر حرکتشان را نخواهیم دانست.
توسعه در این مناطق، شکل زیستگاه را تغییر داده است، ولی حافظه تکاملی یوز با سرعت تغییر زیستگاه، تغییر نکرده است و یوزها همان مسیری را میروند که مادرانشان میرفتهاند. بهنظر ما شرایط بهگونهای است که سازمان حفاظت محیطزیست باید ریسک قلادهگذاری را بپذیرد و برای نجات یوزها ساختار اجرایی مشخص با برنامهای که با رفتن و آمدن افراد تعییر نکند، ایجاد کند. همین الان هم با موضوع تلفات در یوزها به دلایل مختلف مواجهیم و این نرخ کمتر از قلادهگذاری نیست.
او که سالهاست در انجمن یوزپلنگ ایرانی، بهدنبال حفاظت از یوز بوده، معتقد است که فنسکشی و کنترل رانندگان با دوربین هوشمند همه راهحل نیست و میگوید: اصولا هر فعالیت حفاظتی باید براساس دادههای واقعی باشد. حداقل در ۲مورد تلفات آخر (هیراد در سال۹۷ و ماده یوز اخیر) نشان میدهد مسیر تردد این دو یوز با موارد قبلی متفاوت است و شاید علاوه بر فنسکشی نیاز به روشنایی هم باشد. نظرات کارشناسان در مورد نحوه حفاظت از یوز در زیستگاه اگر مطابق اطلاعات واقعی و در محل نباشد، ارزش آنچنانی ندارد. در مورد یوزها، بهتر از «ارائه راهحل»، «شناسایی مشکل» است.
به گفته وی، دادههای مربوط به خارج از پارک ملی توران بسیار کم است و فقط میدانیم یوزها از این مسیر تردد میکنند ولی نمیدانیم تردد آنها بیشتر از محدوده فنسکشی رخ میدهد یا از مسیرهای دیگر. چند درصد از این ترددها منجر به تصادف نمیشود.
از سوی دیگر همه میدانیم که راننده متخلف کنترل هوشمند پلیس را هم دور میزند چه برسد به اینکه تابلوی محدودیت سرعت ۸۰کیلومتر را رعایت کند. برای پیداکردن روش بهینه حفاظت علاوه بر اینها، حداقل باید برنامه منسجمی برای بعد از تصادف داشته باشیم. مثلا سازمان حفاظت محیطزیست، قلاده، مجوزهای قلادهگذاری، نیروی آموزشدیده و... را از پیش داشته باشد، ولی هماکنون هیچ دستورالعملی حتی برای این بخش هم نداریم. بهنظر ما در انجمن حفاظت از یوزپلنگ ایرانی، قلادهگذاری ریسک مرگومیر دارد. ولی هماکنون یوزها در طبیعت میمیرند و ما نمیدانیم در کجا و به چه دلیلی میمیرند.
مرتضی پورمیرزایی در مورد ادامه نصب دوربینهای تلهای در پارک ملی توران، میگوید: ما ۱۲۰روز است منتظریم که سازمان مجوز کاری را که سال قبل دقیقا در همان زمان و مکان انجام دادهایم تمدید کند. این در حالی است که بهترین فرصت رصد یوزها نیمه خرداد است. در منطقه توران برخلاف تصور عموم، خرداد گرمترین ماه و برای رصد یوز مهم است. اما بهترین زمان رصد یوزها را از دست میدهیم.
قرار بود ۷۰دوربین تلهای نیز کار گذاشته شود ولی اگر مجوز ۱۰روز مانده به ورود دام به منطقه برسد، عملا دوربینگذاری فایدهای ندارد. در منطقه میاندشت خراسان شمالی اما توانستیم با کمک مدیرکل استان، ۱۷دوربین تلهای کار بگذاریم. بهنظر هم میرسد این یوزها از همین مسیر برای تردد بین توران و میاندشت در حرکت بودند.