گروه سیاسی: یك استاد حوزه و محقق و پژوهشگر دینی درباره ادب و آداب منبر، اظهار کرد: منابع دینی ما که مهم ترین منبع دینی «قرآن» است، توجه خاصی به مودب بودن خطیب دارد. اگر در این مرحله تأثیر خطبه و خطبا را فاکتور بگیریم، نفس قرآن ما را به مودبانه صحبت کردن در مقام خطابه دعوت می کند.
به گزارش شفقنا،حجت الاسلام هادی سروش افزود: در این باره تعبیرات گویایی در قرآن آمده، مانند «قَوْلًا لَیِّناً؛ با آرامی، ادب و توأم با لطافت صحبت کنید.» یا تعبیرات دیگری که در قرآن نسبت به خطابه هایی که انبیاء درباره دشمنان خود داشتند، آمده و در این تعبیرات هم دعوت به ادب شده است. مانند آیه معروف درباره نحوه برخورد حضرت موسی(ع) در برابر فرعون که قرآن به موسی(ع) امر می کند از کلام نرم و مودبانه در مقابل فرعون استفاده کند.
وی ادامه داد: آیات قرآن متعدد است که گویش را به صورت مطلق یا گویش در مقام خطابه را مقید به این نکته می کند که حتماً باید محترمانه و مودبانه و با حفظ شخصیت و موقعیت مستمع و مخاطب عرضه شود.وی تأکید روایات بر مودبانه صحبت کردن را مورد اشاره قرار داد و گفت: یکی از روایات بسیار قابل توجه و مهم تعبیری از امام باقر(ع) است که می فرماید: «ما فقیه را زمانی فقیه می دانیم یا در شخصیتی فقه را می بینیم که دارای «لحن القول» باشد.» لحن القول را علما به دو امر معنا کردند، یکی به سخن با محبت و با احترام و دیگری به زمان شناسی و موقعیت شناسی در حرف ها و صحبت ها. در نتیجه نصوص دینی ما خیلی به صورت روشن و بدون نیاز به هیچ تفسیری، خطیب و گوینده را به زیباگویی، درست گویی و با ادب گویی دعوت کرده است.
با ادب و محترمانه صحبت کردن خطیبان بسیار ضروری است
سروش تصریح کرد: نکته دوم درباره ضرورت ادب در خطابه، مربوط به فضای تأثیر سخن خطیب روی مستمع است. آیا خطیب دوست دارد که سخن او به مستمع منتقل شود و شنونده آن را عمل کند و به تعبیر استاد مطهری حرف خطیب روی دل مستمع و شنونده بنشیند یا خیر؟! دکتر مطهری می گوید بازگشت خطابه به تبلیغ است و تبلیغ را کسی انجام می دهد و مقدس کسی است که می خواهد کلامش وارد دلها شود. ورود به دلهای مستمعین یقیناً باید به شکلی باشد که آنها کلام آن گوینده را بشنوند و وقت بگذارند و دل بدهند؛ این در صورتی است که کلام محترمانه و مودبانه باشد تا بتواند در نهان شخص مخاطب یا مستمع تأثیر کند. از این دو پایگاه مهم که یکی پایگاه نصوص دینی است و دیگری پایگاه عاطفی و عقلانی است، انسان می فهمد که ادب و محترمانه صحبت کردن خطیبان بسیار ضروری است.
وی به سلوک و ویژگی های اخلاقی خطیب اشاره و خاطرنشان کرد: «اخلاق و ادب» دو پایگاه مختلف در وجود انسان را تشکیل می دهند. ادب مربوط به ظواهر رفتارهای انسان است، اما اخلاق مربوط به خصلت ها و خوی های درونی انسان است که ظهور می کند و در مورد خطیبان وجود هر دو مورد ضروری است.خلق و خوی درونی خطیب باید پاک و پاکیزه باشد، از رذایل به دور باشد، از آلودگی های تکبر، منیّت، صعب گویی و بی احترامی به شخصیت افراد و کوچک دیدن افراد مبرا باشد. اگر این رذایل اخلاقی از خطیب به دور باشد و اوصاف اخلاقی در خطیب ظهور پیدا کند، بر مستعمین نیز تأثیر می گذارد و گفتار آنان بسیار مودبانه می شود.
خطیب یا گوینده همانطور که تلاش می کند در بیان نصوص دینی مودبانه صحبت کند تا کلامش تأثیر کند، باید بیشتر وقت بگذارد و خود را به زیبایی های اخلاقی و فردی آراسته کند و وقتی چنین کرد طبیعتاً تولیدی کارخانه وجودش یک تولیدی مثبت و جذابی خواهد شد. وقتی سخن می گوید، سخن او هم بسیار دلنشین است و مخاطب و مستمع او گوش می دهد. حتی در مواردی هم که کسی استدلال خوبی بر مطلبی نداشته باشد، اما چون محترمانه و مودبانه و با اخلاق حرف می زند، و با آداب سخن و سخنوری سخن می گوید، حداقل شنونده خود را از میدان بیرون نمی کند و این خود می تواند یک موفقیت برای خطیب باشد.
سروش به آسیب های هتاکی برخی از خطبا روی منبر اشاره و بیان کرد: گفتار بی ادبانه از خطیبان می تواند دارای دو نماد یا دو تابلو باشد، یکی اینکه نشان از بداخلاقی خودِ شخص دارد یعنی به صحنه کشیدن بداخلاقی خود آن شخص است و اعتبار آن شخص و اخلاق و ادب او در جامعه نمایان می شود و به او آسیب می رسد؛ به طوری که حتی اگر این فرد باسواد و اهل پژوهش و تحقیق هم که باشد، اما با هتاکی و بی ادبی در گفتارش، در نهایت خود را از جامعه افکار عمومی و نخبگان حذف می کند بنابراین خطبای هتاک اولین آسیب را به خودشان می زنند.
وی ادامه داد: گویندگانی که هتاک هستند نباید تصور کنند که حرف هایشان را می زنند و هتاکی می کنند و همیشه هم مستمع دارند و افرادی پای منبر و خطبه جماعت و جمعه آنان نشسته اند و حرف هایشان با نگاهی مثبت در فضای مجازی دست به دست می شود، این افراد غافل از این هستند که همان افرادی که پای صحبت اینان هستند هم نسبت به آنان نقد دارند و کلام آنان در مخاطب اثر ندارد یا اینکه مستعمین هم مانند خودشان هستند یعنی یکسری انسان های بداخلاق، حول و حوش یک خطیب بداخلاق جمع شدند که این هم باعث افتخار نیست؛ همانطور که مثلاً وقتی یک چاقوکش در خیابان نعره می زند و چند نفری که خصلت مشابهی دارند، به دورش جمع می شوند و او را تشویق می کنند!
وی به دومین آسیب خطیبان یا سخنران هتاک اشاره و تصریح کرد: خطیبان یا سخنرانان هتاک بیشترین ضربه را به دین می زنند. روایت بسیار معتبری است که مرحوم کلینی، مرحوم شیخ صدوق و دیگران نقل کردند که پیامبر(ص) فرمودند: «قَصَمَ ظَهْرِی» دو طایفه کمر من را شکستند و اسلام را زمین گیر کردند.گروه اول که باعث شکستن کمر پیامبر(ص) و اسلام بوده و هستند، عالمان هتاک می باشند، افرادی که بهره ای از علم ندارند، اما هتاکی و حرمت شکنی می کنند و نسبت به حاضرین حرمتی قائل نمی شوند و هیچ گونه ترمزی در گفتارشان وجود دارد.یک گروه دیگر جاهل متنسک هستند یعنی کسانی که می خواهند مناسک دینی را انجام دهند، اما آنقدر نادان هستند که نمی دانند این مناسک دینی را باید چگونه و کجا انجام دهند. مثل مساله معروف امر به معروف و نهی از منکر که فرد آگاه نیست کجا جای امر به معروف و نهی از منکر است و به خیال خود می خواهد یک اقدام دینی کند، اما نتیجه عملکرد او کاملاً «ضد دینی» است.
سروش درباره سطح علمی، مطالعات خطیب و غنای محتوای روی منبر، گفت: وقتی خطیب یا حتی گوینده ای در یک کنفرانس علمی و پزشکی صحبت می کند، عقلاً و عرفاً می خواهد بگوید که من در این موضوع کار کردم؛ در واقع مفاد و نهان سخنرانی یک جلسه همین است که من در این موضوع حرف شنیدم و تحقیق و مطالعه کردم، در مسایل دینی هم همینطور، کسانی که پشت تریبون قرار می گیرند به ضرورت عقل است و باید در آن موضوع و معارف دینی کار کرده باشند. به قول مرحوم استاد علامه حسن زاده آملی باید استاد دیده باشند. اصلاً جا ندارد یک خطیب در مسایل دقیق دینی که از هر مساله آن دهها مساله دیگر پدید می آید، نزد استاد، معارف دینی را نخوانده باشد، عقاید و مباحث اعتقادی را تحصیل نکرده باشد، مباحث تاریخی را مطالعه عمیق نکرده باشد، مخصوصاً روی قرآن و تفسیر و آیات الهی کار نکرده باشد و روایات متعدد با معانی متفاوت را ندیده باشد.
وی اظهار کرد: طبیعتاً گوینده دینی (خانم یا آقا) وقتی می خواهد وارد جلسات عمومی یا خصوصی شود، باید کار علمی کرده باشد و کار علمی آنان هم در یک دوره ای تحت نظر استاد باشد. نه اینکه بگویند خودمان مطالعه کردیم و می خواهیم سخنرانی کنیم. این روند هم به خودشان و هم به مستمعین و هم به دین آسیب وارد می کند و طبیعتاً خطیب، خطبا و گویندگان لازم است که پایه و اساس معارف دینی که تشریح می شود، احکام و مباحث اعتقادی و اخلاقی و قرآنی و حدیثی را در یک حد قابل قبول آموزش دیده باشند و به آنها آگاه شده باشند و سپس برای مستعین خود توضیح دهند یا مطالب دینی را مطرح کنند.وی تأکید کرد که برای تبیین بسیاری از مطالب دینی لازم است، توضیح دومی به پیوست توضیح اول گفته شود و کسانی می توانند به مطلب دوم برسند و مطلب دوم را در کنار مطلب اول برای مردم توضیح دهند که مطالعه عمیق کرده و استاد دیده باشند، طبیعتاً فرمایش این اشخاص قابل عرضه است و مردم هم استفاده می کنند.به عنوان مثال کسی می خواهد در مقام مبارزه از آیات قرآن استفاده کند. یک آیه معروف را قرائت می کند: «وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ؛ هر کجا پیدا کردید اینان را به قتل برسانید.» اما این آیه باید در کنار آیات دیگر مطالعه و بررسی شود. ما آیه دیگری هم داریم که قرآن می فرماید: «وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ»؛ این نمونه نشان دهنده این است که معارف دینی به یک سیطره علمی نسبت به مطالب و معارف دینی نیاز دارد.
سروش گفت: عرصه خطابه و سخنرانی، عرصه مهمی است و امروز درجه این اهمیت افزایش یافته است چون آقایان و خانوم ها هر چه که در جلسات حتی جلسات نیمه خصوصی مطرح می کنند، ضبط و در فضای مجازی دست به دست می شود لذا گویندگان باید بسیار حساب شده صحبت کنند. متأسفانه برخی گویندگان در جلسات مباحثی را مطرح می کند که گاهی باعث شرمندگی و خجالت می شوند. این موارد نشان دهنده این است که ضروری است گوینده حساب شده و علمی صحبت کند.نکته دوم اینکه غیر از فضای مجازی سطح علوم انسان ها بالا رفته و وقتی سطح علوم و فهم بالا برود ایجاد شبهه هم زیاد می شود یعنی سوالاتی که امروز نسبت به معارف دینی مطرح است، هزار برابر سوالاتی است که در زمان شیخ مفید بوده است و اگر گوینده ای سخنی که می خواهد بگوید مبتنی بر مطالب عمیق علمی و عقلی نباشد، شبهات بسیاری را ایجاد خواهد کرد و رفع چنین شبهاتی زمان و هزینه بسیاری می برد لذا نیاز است هر شخصی اگر اطمینان یافته که از یک پشتوانه علمی بهره مند شده و استاد دیده و مطالعه خوب و جامعی دارد، به عرصه سخنرانی و گویندگی وارد شود وگرنه اجازه دهد کسانی که در این رشته ها کار کردند، محافل را بچرخانند.