گروه سیاسی: روزنامه آفتاب یزد در مطلبی به قلم سید علیرضاکریمی،سردبیر این گونه آورده است:
شاید دهها و یا صدها سال بعد وقتی در کتابهای تاریخ میخواهند در مورد این بخش از بازه زمانی که ما در حال زندگی کردن در آن هستیم نکتهای را قلمی کنند باید بنویسند:«این افراد در بخشی از تاریخ زندگی میکردند که همواره در حال مذاکره با غرب بر سر مسائل هستهای بودند و در نهایت هم اتفاق خاصی رخ نداد!»آری؛یعنی زمانی که تکه استخوانی از ما در خاک باقی مانده، نوادگان مان از ما به عنوان «سلسله مذاکرهکنندگان بیحاصل» یاد خواهند کرد!
این مقدمه طنز آمیز را آوردم تا به عرض مبارک برسانم این شل و سفت کنهای هستهای دیگر به مرحلهای رسیده که باید از واژه «لوث» در مورد آن استفاده کرد.اگر تمام اخبار اخیر هستهای را جمعآوری کنید و کنار هم قرار دهید به این نتیجه میرسیم ایران و آمریکا توامان، هم توافق را نمیخواهند و هم میخواهند.یعنی در واقع به معنای واقعی کلمه مردد هستند.آنان از یکسو به دنبال توافق هستند زیرا به آن نیازمندند و از سوی دیگر این توافق را نمیخواهند زیرا از فشار و واکنش تندروهای داخلی میترسند و بیمناک اند.
فی المثل تا جایی که بنده مطلع شده بودم بحث تضمینهای آمریکا به ایران مقولهای بود که به پایان رسیده و تهران رضایت داده بود ولی به یکباره خبر رسید که مذاکرهکنندگان ایرانی در آخرین تبادل نامه با آمریکا خواهان تغییر متن در این خصوص شده اند.این «شبه خبر» یعنی بخشهای متعددی از متن توافق نهایی شده و میشود اما طرفها به اصطلاح زیر آن زده و خواهان اصلاحات مجدد میشوند.حال این رفت و برگشتها فقط مربوط به بخشهای مکتوب است و قطعا در مورد توافقات شفاهی و واسطهای خدا میداند چقدر تغییر عقیده رخ میدهد.
ضمن آنکه در نظر بگیرید مشکل اعظم این مذاکرات مدل مذاکره ایران و آمریکاست.دولت سیزدهم و مذاکرهکنندگان هستهای حاضر نشدهاند حتی برای دقایقی کوتاه با آمریکا به صورت مستقیم مذاکره کرده تا برخی مسائل به صورت رو در رو حل شود.نماینده اتحادیه اروپا نیز کماکان معتقد است بسیاری از مسائل ایجاد شده که لاینحل باقی مانده و یا در مسیر سختی قرار گرفته با یک مذاکره مستقیم چند دقیقهای میان مذاکرهکنندگان ایران و امریکا قابل رفع است.
بهرحال با توجه به اتفاقات اخیر باز هم دورنمای مذاکرات مبهم و مه آلود است.شاید به نوعی بازگشتی به عقب داشته ایم؛یعنی همان ایامی که امکان عدم توافق بیش از توافق بود.