بالاخره روز مهمی که همه انتظارش را داشتند از راه رسید؛ روزی که حمید سجادی در طبقه چهارم ساختمان وزارت ورزش نشستی را پس از نزدیک به هشت سال با اهالی رسانه برگزار کرد و در خلال صحبتهایش بدون حمایت از سرمربی فعلی تیم ملی از حضور هر نام دیگری روی نیمکت فوتبال ایران در جام جهانی حمایت کرد.
کمی آنطرفتر از وزارت ورزش، تعداد زیادی از خبرنگاران ساعت هفت صبح روز سهشنبه (پانزدهم شهریورماه) خودشان را به خیابان سئول رساندند تا حتی جزئیات اولین جلسه رسمی هیئت رئیسه فدراسیون را از دست ندهند. جاییکه اگرچه برخلاف ادعاهای تصمیمسازان جدید فدراسیون برای رسیدگی به اموری نظیر روشن شدن وضعیت کمیتههای مختلف فدراسیون، تعیین اسپانسر تیم ملی در جام جهانی و کلی کار ریز و درشت دیگر تشکیل شده بود ولی چه کسی بود که نداند، مهمترین دلیل این گردهمایی این است که مهدی تاج موافقت اعضای هیئت رئیسه را برای بازگرداندن کیروش بگیرد.
در پایان این جلسه بسیار مهم و تاریخی اگرچه اصولی، سخنگوی فدراسیون تمام تلاش و مهارتش در تصدی این مسئولیت را به کار گرفت تا از محتوای جلسه چیزی به خبرنگاران نگوید و حتی همین تلاش به شکلی دیگر از سوی قنبرزاده هم ادامه پیدا کرد، ولی هنوز ساعاتی نگذشته بود که خبری مهم منتشر شد؛ مهدی تاج، توانست از هیئت رئیسه برای بازگرداندن کارلوس کیروش مجوز بگیرد تا این مربی برای سومین دوره پیاپی در جامهای جهانی سرمربی تیم ملی فوتبال ایران باشد.
وقتی خبر بازگشت قطعی کارلوس کیروش پرتغالی منتشر شد، بیست دقیقه از ساعت 4 بعدازظهر گذشته بود و اگر در شرایط عادی بودیم، کادر فنی کروات تیم ملی که در هتل المپیک مستقر هستند، خودشان را برای رفتن به استادیوم آزادی برای تماشای دیدار استقلال و پیکان آماده میکردند؛ اما نه، برای اسکوچیچ و دستیارانش پانزدهم شهریور 1401 به هیچ وجه یک روز عادی نبود.
ملادن زگانیز، ماریو تات و کرونوسلاو رندولیچ سه دستیار کروات اسکوچیچ در محوطه بیرونی کافیشاپ هتل المپیک مشغول گپ و گفت بودند؛ خودم را به آنها رساندم و ضمن سلام و احوالپرسی از رندولیچ که یکی از دیدارهای لیگ برتر با او همسفر شده بودم درباره شایعاتی پرسیدم که از ساعاتی قبل آغاز شده و درنهایت به خبر قطعی بازگشت کیروش منتهی شده بود. رندولیچ که آخرین دستیار اضافه شده به نیمکت تیم ملی فوتبال ایران برای حضور قدرتمندانهتر در جام جهانی قطر بود اما چیز دندانگیری برایم نداشت؛ او نه حاضر به مصاحبه شد و نه در واکنش به اخبار زیادی که درباره بازگشت کیروش وجود داشت حرفی زد. فقط گفت که مثل سایرین خبرهایی را در این مورد خوانده و باید برای مشخص شدن شرایط منتظر آینده ماند.
این گردهمایی سه نفره خاص ادامه داشت تا به بازی استقلال رسیدیم. آنها اینبار برای تماشای بازیهای لیگ به شهر دیگری سفر نکرده بودند و فقط با چرخاندن یکی از صندلیها و تکیه دادن آن به دیوار شیشهای کافی شاپ هتل المپیک بیتفاوتتر از همیشه در محوطه فضای باز آن مشغول دیدن بازی استقلال و پیکان از طریق یک صفحه نمایش بزرگ شدند.
دستیاران اسکوچیچ در حالیکه چشم از تلفنهای خود برای آگاهی درباره اخبار جدید برنمیداشتند مصاف استقلال و پیکان را هم تماشا میکردند.
از اسکوچیچ که با تماس مهدی محمدنبی به فدراسیون رفته بود تا خبر رسمی کنار گذاشتن را از نایب رئیس جدید فدراسیون بگیرد، خبری نبود و او حدود ساعت 9 شب بود که در هتل المپیک دیده شد؛ در حالیکه سعی داشت خودش را خونسرد نشان بدهد و مثل دو سال و چندماه گذشته که سرمربی تیم ملی بود و موفقیتهایش در فوتبال ایران را به عکسی با قلب قرمز و پرچم ایران در اینستاگرامش محدود میکرد. او هم مطابق انتظار به درخواست مصاحبه جواب منفی داد، ولی آنقدر اتفاقات روز سهشنبه او را ناراحت و دگرگون کرده بود که احتمالا در مسیر بازگشت به هتل المپیک پس از جلسه با مسئولان فدراسیون، نام ایران را از بیوی اینستاگرام خود حذف کند.
جلسه شام بیش از یکساعته که با اضافه شدن قربانعلیپور، مربی بدنساز تیم ملی در دقایق پایانی آن طولانیتر هم شده بود، گویای ناراحتی شدید کادر فنی حالا دیگر سابق تیم ملی بود. آنها سرانجام پس از یک ساعت و اندی از رستوران دل کندند و به اتاقی مخصوص رفتند و با یک لپتاپ و یک گوشی برای فراموش کردن این روز تلخ به فوتبال پناه بردند. در این لحظات سخت برای این مردان کروات چه چیزی بهتر از برتری تاریخی دیناموزاگرب مقابل ستارههای سرشناس چلسی که گاهی آنها را هیجانزده هم میکرد. اما احتمالا در همان لحظات دیدن چهره صادق محرمی که تا دقیقه 76 در زاگرب مقابل شاگردان توخل بازی کرد و نمایش خوبی هم داشت این واقعیت را به آنها یادآوری میکرد که دیگر نمیتوانند این بازیکن را جلوتر از سایر مدعیان پست دفاع راست در میان هجمه انتقادات در ترکیب اصلی تیم ملی فوتبال ایران وارد میدان کنند.
بازی صد و چند دقیقهای دیناموزاگرب و چلسی که تمام شد اسکوچیچ و دستیارانش از آن اتاق خصوصی بیرون آمدند و در فضای بسته کافی شاپ در حالیکه شیشهای بزرگ مقابل چشمانشان و صفحه نمایش بیرونی قرار داشت مشغول تماشای بازی بزرگ شب گذشته میان پاریسنژرمن و یوونتوس شدند که با هنرنمایی شاگردان گالتیه میتوانست بار دیگر آنها را از اتفاقات روز سهشنبه دور کند.
در این بین شاید بهترین اتفاق برای اسکوچیچ و همراهانش که چشم به صفحه جادویی تلویزیون داشتند و اتفاقات ورزشگاه پارک دو پرانس را تماشا میکردند، حضور محمود فکری سرمربی سایپا بود و دقایقی همکلامی با این مربی بود که او هم یکسال پیش با شرایطی تقریبا مشابه و بدی از استقلال کنار گذاشته شده بود.
سکوت اسکوچیچ که در یکی از بدترین برهههای تاریخ فوتبال ایران هدایت تیم ملی را عهدهدار شد، ادامهدار است ولی باید دید این سکوت تا ترک ایران هم ادامه پیدا میکند یا خیر و اینکه درنهایت او چه زمانی درباره شیوه عجیب جداییاش از راس کادر فنی فوتبال ایران که حدس زدنش طی ماههای اخیر دیگر چندان سخت نبود، صحبت خواهد کرد.