گروه اقتصادی:روزنامه اعتماد نوشت: واقعیت آن است که کارگران ایرانی از منظر معیشتی این روزها با چالشهای عدیدهای مواجهند. در ارزیابی وضعیت معیشتی کارگران در شرایطی که وزارت کار هنوز متولی رسمی خود را نشناخته، باید به ماده ۴۱ قانون کار مراجعه کرد و از این طریق تصویری از وضعیت کارگری به دست آورد. چون از طریق مکانیسم ماده ۴۱ است که این ارزیابیها صورت میگیرد. سال گذشته سبد معیشتی برای کارگران ۹ میلیون تومان در نظر گرفته شد، یعنی فردی که زیر ۹ میلیون تومان درآمد داشت، فقیر محسوب میشد. در بحث خط فقر که هنوز شاخص آن به درستی تعریف نشده، رقمهای متفاوتی از سوی نهادهای مختلف ارایه میشود؛ کارشناسان حدود ۱۰ میلیون تومان را به عنوان خط فقر برای پایان سال قبل اعلام کردند، اما بخش رفاهی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای اولینبار در یک گفتوگوی رسانهای این رقم را حدود ۵ میلیون تومان برای پایان سال قبل اعلام کرد. این اعداد را باید با اتفاقات اقتصادی موجود در جامعه مقایسه کنیم تا ببینیم چقدر با واقعیت تناسب دارند. مرکز پژوهشهای مجلس یکی از نهادهایی است که در این زمینه بررسیهایی دقیقی انجام داده و نرخ خط فقر را برای یک خانواده متوسط در سال قبل، ۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اعلام کرده بودند. نباید فراموش کرد، یکی از شاخصهای مهم در حوزه فقر ضریب جینی است؛ ضریب جینی ایران از ۴۵ دهم درصد به ۴۷ دهم دصد افزایش پیدا کرده است، آماری که نشان میدهد، کشور در حال فقیرتر شدن بیشتر است، اما شاخصهای دیگری هم وجود دارد که دولت اعلام میکند و اعداد و ارقامی درباره آن مطرح میکند.
در دولت دوازدهم زمانی که قیمت بنزین افزایش پیدا کرد؛ دولت از طریق آمارهای وزارت کار متوجه شد که حدود ۶۰ میلیون نفر از جمعیت ۸۰ میلیونی ایران واجد دریافت یارانه هستند. وقتی خود وزارت کار در دولت سیزدهم خط فقر را حدود ۵ میلیون اعلام میکند، نشان میدهد، تعاریفی که بخشهای دیگر مثل شورای عالی کار، مرکز پژوهشها و... در خصوص نرخ خط فقر اعلام میکنند، درست است، چون خط فقر دولت، خط فقر مطلق است. در حالی که باید خط فقر نسبی را محاسبه کرد. از سوی دیگر سازمانهایی مثل کمیته امداد و بهزیستی و... که خدمات حمایتی ارایه میکنند از افزایش حجم مددجویان خود طی سالهای اخیر خبر میدهند. مددجویان این مراکز از فقیرترین اقشار جامعه هستند. بر اساس آمارهای این مراکز طی سالهای اخیر مددجویان این مراکز حدود ۷ برابر افزایش پیدا کرده است. یعنی قبل از آمارهای اخیر، حدود ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در این سازمانها عضو بودند، افزایش ۷ برابری، یعنی حدود ۳۵ میلیون نفر به این سازمانها مراجعه کردهاند. اینها دچار فقر مطلق هستند و از سر ناچاری به این سازمانها مراجعه کردهاند. در مجموع این شاخصها که افزایش ضریب جینی، افزایش فقر مطلق؛ آمارهای مراکز پژوهشی، نرخ سبد معیشتی و آمارهای دولت در خصوص واجدان دریافت یارانه از جمله آنهاست نشان میدهد که کشور در حال فقیرتر شدن است. امروز دولت سیزدهم از حدود ۷۴ میلیون یارانه بگیر خبر میدهد؛ یعنی طبقه متوسط در حال نابودی و طبقه فقیر و محروم در حال افزایش است. این نشان میدهد که نظام طبقاتی کشور نیز در حال تغییر و اضمحلال است. این وضعیتی که امروز دچار آن شدهایم در تاریخ معاصر بیسابقه است. چون موتور محرکه کشور نیروی کار، کارمندان، کارگران و... است و دست و پنجه نرم کردن این طبقات با فقر معانی فراوانی را در بر دارد. این طبقات باید از نیازهای معیشتی، تفریحی، آموزشی، درمانی و... صرف نظر کنند و خود را دلخوش به سیر شدن شکم کنند. این یک زنگ خطر برای کشور است که مسوولان باید هرچه سریعتر نسبت به آن واکنش نشان دهند و اوضاع را ساماندهی کنند. اقشاری که میتوانند روند توسعه را تحقق بخشند، درگیر فقر شدهاند. برای این منظور لازم است، موضوع برجام برای لغو تحریمها هرچه سریعتر احیا شود تا اثرات فقر در اجتماع کاهش پیدا کند.