گروه سیاسی:کیومرث اشتریان طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: وزیر اقتصاد گفته است اکنون میدانیم که هر کسی از کجا و به چه میزان نان خریداری کرده است. این سخن به دلیل بد سلیقگی با واکنشــی منفی در رسانهها مواجه شد و وجه مثبت این سیاست که مبارزه با رانت و فساد گسترده ناشی از مدیریت آرد و نان کشور است، نادیده گرفته شــد؛ اما وجه مهمتر این سیاست آن است که این طرح در صورت موفقیت میتواند الگویی برای نظام سیاسی و نحوه سیاســت گذاری باشد. وقتی حکومت بتواند تعداد نان مردم را محاســبه کند، طبعا این پیامد را خواهد داشــت که مردم توقع داشته باشند که همه چیز باید حساب و کتاب داشته باشد و حساب اختلاس و فســاد و حیف و میل اموال عمومی را نیز داشته باشد.
نان ابزار تنظیم قــدرت و در بنیانیترین لایههای اجتماعی عرصه مواجهه مردم و دولت است. به همین سان «توزیع نان» ذهن توده مردم را به سیاست و حاکمیت و «توزیع قدرت» فعال میکند. نان، یــک «عرصه عمومی» و بلکه عریانترین شــکل مواجهه قدرت و سیاست ورزی است. کسانی که به سیاست بی توجه اند در هنگامه ِ بحران نان به قدرت و سیاست میاندیشند. در این عرصه، حکومت ناچار است که مؤدب به آداب قدرت توده باشد؛ بنابراین توزیع نان انتظار توزیع قدرت را و سلامت قدرت را و کارآمدی و مشروعیت را پدیــد میآورد. تنظیم نان اثری مهم بر ذهنیت مردم دارد و آنها را در بســیاری دیگر از امــور متوقع میکند. جــدای از بی انصافی رســانهای که گریبان وزیر اقتصاد را گرفت، دلیل شیوع عمومی این واکنش منفی همین توقعات اســت؛ و الا هر بی انصافی رسانهای که چنین گسترهای نمییابد.
نــان، سیاسیترین کالا در تاریــخ ایــران بوده و ابزاری برای محدود کردن قدرت مردم و دولت اســت. وقتی حکومت بتواند با ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطــات به تنظیم بخش مهمی از نیازهای مردم بپردازد؛ پس طبق اصــول باید بتواند این ابزار را در حوزه هــای دیگر هم به کار گیرد؛ بنابراین توقعی که در مردم برای اصلاح امور عمومی پدید میآید و اعتماد به نفســی که در دستگاه اداری بــه وجود میآید، بســیار مهمتر از حــل معضل قاچاق آرد اســت. این میتواند الگویی مهم برای ما باشــد؛ بنابراین سیاست نــان در ذات خود یک سیاســت دموکراتیک اســت. سیاســتی که وزارت اقتصاد در پیش گرفته اســت، میتواند یکی از سیاستهای درخشان این دولت باشد؛ البته اگر با دقت و حکمت اجرا شود؛ بنابراین «سیاســت نان» یک موضوع مدیریتی-سیاسی و البته ابزاری مهم در تربیت سیاســی-اجتماعی دولت و مردم است.
این سیاســت الگویی مدیریتی برای کشــوری است که به ریخت وپاش و بی نظمی عادت کرده اســت. سیاســت نان میتواند سبب شود که معماری سیاستهای عمومی براساس «عقلانیت» و محاسبه ســود و زیان انجام شود و مردم به آن عادت کنند. عقالنیت ابزاری و محاسباتی مهمترین گم شده رفتاری دولت و مردم در ایران است.
بــه نظرم این طرح در صورت موفقیــت میتواند به نقطه عطفی برای تصمیمات سیاستی دولتهای پس از انقلاب تبدیل شود.در سیاســتهای عمومی به این عادت نکرده ایم که «معماری مواجهه منافع» گروههای مختلف اجتماعی را در پیش بگیریم. هر گروه اجتماعی را حتی اگر اقلیت باشــد، با نام «مردم» مورد توجه قرار میدهیم و به همین سیاق منافع آنان را بر منافع شمار دیگری از مردم که اتفاقا ممکن اســت اکثریت باشــند، ترجیح میدهیم.
به همین سیاســت نان توجه کنید. شــماری از نانوایان که تا پیش از این بر اثر ســوءمدیریت ســودهای کالنــی میبرده اند، اکنون به ورشکستگی کشیده شده اند. این اقلیت کم شمار، به دلیل ناآگاهی و سوءرفتار رسانه ای، در ذهنیت عمومی برجسته میشوند و مانع اجرای سیاستی میشــویم که اصولیتر و عام المنفعهتر است. به همین دلیل اســت که اسباب سوءاســتفاده از این عرصه حساس فراهم میشــود و شــماری از رانت جویــان و قاچاقچیان، مردم را گروگان میگیرند. آگاهی مردم از فرایند امور ســبب میشــود که منافع اکثریت به بهانه اقلیت پایمال نشــود. آگاه کردن مردم از این گروگان گیری مهم اســت و این نقطه حیاتی مبارزه با فســاد است؛ چون همواره شــرکتها و صنایع بــزرگ رانتی، سیاســت مداران عوام گرای فاســد و مدیران نالایق از همیــن گروگان گیری مردمان بهره برداری میکنند.ازایــن رو باید بــه گونهای عمل شــود که مواجهــه گروههای اجتماعــی با یکدیگر شــفاف شــود تا کســی به بهانــه «مردم» منافــع رانتی بــرای اقلیت کســب نکند. همین بهانــه در فولاد و قیمت گذاری و پتروشــیمی و خودرو و... هم وجود دارد. «سیاست نان» اگر به درســتی اجرا شود، نحوه اندیشــیدن مردم و مدیران و سیاست گذاران به اداره امور عمومی را اصلاح میکند و خللها و نقایص و مفسدههای آن را به چالش میکشد.
بخشــی از فرایند درســتی این سیاست بســتگی به آن دارد که تدریجــی، گام بــه گام و با پذیرش ســعی و خطا اجرا شــود تا بر پیچیدگی آن فایق آییم. البته اطلاع رسانی و جلب حمایت مردم و نگاه و قلم مسئولانه نویسندگان و روزنامه نگاران و فعالان عرصه عمومــی از ضروریات اســت. متأســفانه فضای مجــازی به دلیل شــهرت طلبی و بیماری منفی نگری همواره مانعی برای تغییرات سیاســتی مثبت بوده اســت. رانت خــواری با جهالت سیاســی و سوءرفتار رسانهای در هم میآمیزد و فاجعه به بار میآورد.