گروه ورزشی: زمانی که علی دایی پای قراردادش با باشگاه آلمانی آرمینیا بیلهفلد را امضا میکرد انگار یک شناور ساخت ایران در آبهای آزاد دنیا دریا را میشکافت و پیش میرفت.
برای علاقهمندان به فوتبال در ایران، پایان جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶، درخشش تیم ملی و چند ستارهاش از جمله علی دایی، خداد عزیزی و کریم باقری به معنای شروع دوران تازهای برای فوتبال ایران بود.
تصویر مشترک دو فوقستاره فوتبال ایران با لباس آرمینیا بیلهفلد، پوستر چسبیده به اتاق بسیاری از جوانان دهه پنجاه و شصت عاشق فوتبال در کشور بود.
فوتبال ایران بعد از مدتها استخوان میترکاند و با بازیکنان کلاس بینالمللیاش بازارهای جدیدی را پیدا میکرد؛ در عین حال محبوبیت این رشته ورزشی هم بیش از پیش شده و حضور هواداران در ورزشگاهها به خصوص در بازیهای ملی تمامنشدنی و صدهزار نفری بود. در این شرایط و در تابستان سال 1997 هفتهنامههای ورزشی خبر از توافق بازیکنان ایرانی با تیمهای بوندسلیگایی میدادند. خبرهایی که در ابتدا چندان جدی گرفته نمیشد اما به مرور تبدیل به خبر اول، سپس هیجان غیرقابل وصف نزد علاقهمندانی بود که هرگز بازیکنان ایرانی را در لیگهای معتبر ندیده بودند.
دایی و باقری با چهره رایج مردان ایرانی در انتهای قرن بیست میلادی، با سبیلهای خود در بین بازیکنان و کادر تیم آرمینیا بیلهفلد مشهودند.
در این تابستان بود که علی دایی و کریم باقری به تیم آبی و سفید پوش آرمینیا بیلهفلد رفتند و سپس خداد عزیزی عازم کلن شد. دو باشگاهی که با بخت بد لژیونرهای ایرانی هردو سال بعد به دسته پایینتر رفتند اما از جمع لژیونرها این حضور یک ساله برای علی دایی تبدیل به یک نردبام بزرگ به سوی موفقیت شد. موفقیتی که خوابش را هم نمیدیدیم. اینکه علی دایی فقط یک سال بعد لباس تیم بایرن مونیخ را بر تن کند.
علی دایی در بین هایدن فوکس و میدندورپ. کریم باقری هم در ردیف بازیکنان نشسته جمع خریدهای فصل ۹۸-۱۹۹۷ آرمینیا را تکمیل کرده است.
شاید نسل امروز نتواند حس و حال عاشقان فوتبال در آن دوره را درک کند اما گوش سپردن به خبرهای ورزشی یا خریداری سریعالسیر روزنامه همشهری و تماشای صفحه ورزشی این روزنامه تنها راهی بود که میشد از نتیجه و عملکرد شب گذشته لژیونرها مطلع شد. این در همان زمانی است که بخش ورزشی شبکه خبر هم آرام آرام بزرگ میشد و به تبع آن اطلاعرسانیها سرعت بیشتری میگرفت. کمی بعد از این دوران بود که روزنامههای پرتعداد ورزشی در ایران متولد شدند تا عملا فوتبال بدل به بخش مهمی از کیک سرگرمی ایرانیان بشود. اتفاقی که بدون درخشش این نسل از بازیکنان فوتبال ایران هرگز رخ نمیداد.
علی دایی در بین دیوار دفاعی آرمینیا بیلهفلد مقابل هامبورگ که تونی ابوآ سعی در بهم زدن نظم آن دارد.
تصاویری که در این صفحه مشاهده میکنید مربوط به دوران حضور علی دایی در آرمینیا است. او زیر نظر ارنست میدندورپ، مربی نامدار آلمانی( که بعدها برای هدایت تراکتور به ایران آمد) فصل خوبی در آرمینیا سپری کرد. درست مثل کریم باقری که او هم به عنوان یک هافبک نگاههای زیادی به سمت خود چرخاند و حتی گفته میشد که اسکاتهای باشگاه بایرن در ابتدا به دنبال استخدام وی بودند اما پاس گل دایی در بازی حماسی منجر به نتیجه چهار - چهار مقابل بایرن منتج به این شد که اولی هوینس او را به کریم ترجیح دهد و از بین دو سبیلو فوتبال ایران، یکی عازم شهر باواریا و تیم پرستاره و همیشه قهرمان آلمانی بشود.
این تصویر معروفی از دوران حضور دایی در بیلهفلد است. جایی که به دلیل چاپشدن سیاهوسفید اغلب روزنامههای ایران، علاقهمندان به فوتبال تا مدتها از سبز بودن پیراهن دوم آرمینیا بیخبر بودند و دایی را با لباس آبی تصور میکردند.
شاید بد نباشد یک روز با کریم باقری هم درباره دوران حضورش در آلمان صحبت کنیم و اتفاقی که خودش فکر میکند بزرگترین اشتباه دوران ورزشی اوست. چیزی که کمتر در مورد آن صحبت شده و باید وقت بیشتری در مورد آن اختصاص داد. کریم که در آن زمان بهترین بازیکن فوتبال ایران به حساب میآمد، در تعدادی از تصاویر علی دایی در کنار اوست درحالی که دایی کمی پرانرزیتر و ذوقزدهتر به نظر میآید و آقا کریم با همان چهره بیخیال به دوربین خیره شده و کمی معذب به نظر میرسید. شاید قدرت تطبیق و البته جاهطلبی علی دایی بود که برای او شرایط متفاوتتری نسبت به سایر بازیکنان و لژیونرهای فوتبال ایران ساخت. ستارهای که پس از حضور در بایرن دوران حضورش در آلمان را به پایان رساند.
نخستین روز حضور علی دایی در بیلفلدر؛ شهریار که همیشه جزو خوشپوشهای فوتبال ایران محسوب میشود، با این ترکیب لباس در مراسم معارفهاش در ورزشگاه خانگی تیم آرمینیا حضور پیدا کرده بود.