گروه جامعه: امروز نخستین روز کاری است ولی با وجود تعطیلات طولانی گویی خستگی از تنمان بیرون نرفته است. کاش تعطیلات ادامه داشت!
کریم ارغندهپور در ادامه یادداشت خود در شرق نوشت: این جمله در ناخودآگاه اغلب ما وجود دارد. به نظر من جامعه ما در مقایسه با جوامع دیگر نسبتا کند است. برای تصمیمات مهمی که میگیریم معمولا یک بازه زمانی بیشتر از متوسط مورد نیاز آن در نظر میگیریم. گاهی خیلی بیشتر. در همه دنیا برای هر کاری یک نقطه پایان در نظر میگیرند. ما در زندگی خصوصی و اجتماعی اهل بهتاخیرانداختن مداوم این نقاط پایانی هستیم. شاید فکر میکنیم به این ترتیب به آرامش بیشتری میرسیم. تعطیلات کشدار نوروزی یکی از مثالهای بارز آن است.
15 روز تعطیلات عمومی نوروزی - در بهترین روزهای آب و هوایی سال- برای کشور هزینه زیادی دارد اما ما به همین هم قانع نیستیم. تازه از روزی که کارهای رسمی شروع میشود وقت عیددیدنیهای کارمندان با یکدیگر و با مدیران است. خود این پروسه گاهی تا یک هفته طول میکشد. دانشگاهها هم هفته اول و گاهی حتی هفته دوم هم تقولق است. چرا؟ چون دانشجو و استاد بهنحوی مایلند تا جایی که امکانش هست تعطیلاتشان را طولانیتر کنند. یکی از دوستان به شوخی میگفت تا آخر اردیبهشت هنوز تبریکات نوروزی در گفتوگوهای روزمره ردوبدل میشود! اما کاهش سرعت شتاب زندگی هرگز از واقعیات نمیکاهد. همه ما البته این را بهخوبی میدانیم. زندگیها هزینه دارد.
روزهای عمر سپری میشود و در بیرون هم کشدادن تعطیلات، کمتر بهمعنای یک آغاز پرتلاش و نفسگیر پس از آن است. این کندی در اعماق فرهنگ ما هم ریشه دوانیده است. در مقایسه با سایر فرهنگها ریتم موسیقی، فیلمها و تم بسیاری از نقاشیها و هنرهای تجسمی ما آرامتر است. ریتم که کمی شتاب بگیرد گویی از فرهنگ ما هم فاصله گرفته است. اگر زندگی بهتر میخواهیم باید بر این کندی فایق آییم.