گروه اقتصادی: طبق آماری که از سوی مرکز آمار در اولین روز آذر ماه منتشر شد، نرخ تورم سالانه آبان ماه ۱۴۰۱ برای خانوارهای کشور به ۴۴ درصد رسیدهاست که رشد ١.١ درصدی را نسبت به مدت مشابه ماه گذشته تجربه کردهاست.به گزارش خبرآنلاین، تورم که سایه سیاه خود را دههها است بر سر اقتصاد ایران انداختهاست در کلیترین بیان به معنای افزایش مداوم قیمتها در یک دوره زمانی مشخصاست؛ در ایران تورم به تملک دولت درآمدهاست به این معنا که دولت با چاپ پول و سرعت بخشیدن به افزایش قیمتها نوعی مالیات از شهروندان اخذ میکند و نوعی جریان انتقال ثروت از سوی کسانی که درآمدهای ثابت دارند به سوی کسانی که افزایش حجم نقدینگی به آنها تعلق میگیرد ایجاد میکند و به شکاف طبقاتی دامن میزند.
آنچه که تورم را ترسناک میکند، همبستگی بالای آن با فقر است به این معنا که با افزایش نرخ تورم از قدرت خرید مردم کاسته میشود و خط فقر روز به روز بالاتر میرود؛ پس از آنکه فرامرز توفیقی، رییس کمیته دستمزد کانون شوراهای اسلامی کار، خط فقر نسبی خانوارها در ایران را ۱۸ میلیون و ۲۹۰ هزار تومان اعلام کرد، وحید محمودی، اقتصاددان اعلامکرد که خط فقر مطلق برای یک خانوار دو نفره ساکن شهر تهران، ۳۲ میلیون تومان و برای خانوار روستایی در استان تهران نیز ۱۵ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان تخمین زده میشود و با این حساب نیمی از جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق هستند.
مرتضی افقه، کارشناس اقتصاد توسعه و استاد دانشگاه شهید چمران اهواز، و در واکنش به آمارهایی که در خصوص خط فقر ارائه میشود؛ گفت:"در ایران برای اندازهگیری خط فقر استاندارد خاصی وجود ندارد و مطالعات مختلف با روشهای مختلفی در این خصوص صورت میگیرد اما با توجه به شرایطی که وجود دارد به نظر میآید که آمارهای منتشر شده مبنی بر خط فقر ۳۲ میلیون تومانی برای یک خانوار دو نفره ساکن شهر تهران به واقعیت نزدیک باشد."
دهک دهمیها ۱۵ برابر دهک اول درآمد دارند
افقه در خصوص آمارهای تورمی آبان ماه که از سوی مرکز آمار ارائه شد؛ گفت:" یکی از معیارهای شکاف طبقاتی نسبت دهک دهم به دهک اول است و افزایش آن نشاندهنده افزایش فاصله طبقاتی است که در حال حاضر در کشور به ۱۵ رسیدهاست؛ به این معنی که دهک دهمیها ۱۵ برابر بیشتر از دهک اول کسب درآمد میکنند و هر چقدر این عدد کمتر باشد نشاندهنده فاصله طبقاتی کمتر و هر چقدر بیشتر باشد نشاندهنده فاصله طبقاتی بیشتر است و ایران در حال حاضر از جمله کشورهایی است که در آن این عدد بالا است."
او در ادامه گفت:" ساختارها در حال حاضر در کشور در جهت تجمع ثروت در دست اقلیتی است که محرومیت انبوهی از مردم از تولید ملی را در پی خواهد داشت و دهک دهم از جمله افرادی هستند که می توان آنها را ابرثروتمند تلقی کرد و حتی اختلاف ثروت این دهک از سایر دهکهای پردرآمد و ثروتمند نیز بسیار زیاد است."
بخشی از اعتراضات به نابرابری درآمدی باز میگردد
افقه در ادامه در خصوص تبعات شکاف طبقاتی گفت:" این شکاف طبقاتی عوارض اجتماعی و فرهنگی گستردهای دارد که سالها است نمود و بروز پیدا کرده است و بخشی از ریشه اعتراضات فعلی را نیز میتوان در نابرابری درآمدی و فقر و متراکم شدن ثروت در بخشی کوچکی از جامعه جستوجو کرد که همسو شدن آن با خواستههای اجتماعی منجر به انفجار خشم شدهاست."
دهک ششمیها نیز از جمله کمدرآمدها هستند
این کارشناس اقتصاد توسعه در دامه در خصوص جایگاه طبقه متوسط در تقسیمبندی دهکها گفت:" طبقه متوسط طبق محاسبات و برآوردها به شدت لاغر و کوچک شدهاست و حتی میتوان تا دهک ششم را در دهک درآمدی پایین تلقی کرد و از بین رفتن طبقه متوسط تبعات اجتماعی بلند مدت نگران کنندهای خواهد داشت."
افقه در خصوص تبعات گستردگی فقر در جامعه گفت:" فقر یک عامل بازدارنده برای رشد و پیشرفت اقتصادی است و فاصله طبقاتی کارایی و مشارکت در فرایند توسعه را مختل میکند. فقر از جنبههای مختلف بر رشد اقتصادی تاثیر میگذارد؛ یکی از جنبه تاثیر بر رشد فکری و جسمی کودکان است که به دلیل تغذیه نامناسب در دوره کودکی و عدم تامین نیازهای لازم در میان مدت و بلند مدت رخ میدهد و افراد نمی توانند در فرایند توسعه مشارکت داشته باشند و از طرف دیگر احساس تبعیض و نارضایتی منجر به کاهش بهرهوری افراد خواهد شد و عملا بهرهوری لازم مانند یک فرد در شرایط عادی را از بین خواهد برد و چه به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم گسترش فقر بر کاهش رشد اقتصادی و نابرابری به صورت یک دور باطل اثرگذار خواهد بود."