با اعدام ریحانه چه چیز درست میشود؟
19 فروردين 1393 ساعت 14:43
روزنامه اعتماد نوشت: 30 نفر از بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون با حضور در دادسرای امور جنایی تهران از خانواده مردی که هفت سال قبل به دست دختری به نام ریحانه به قتل رسیده است خواستند او را ببخشند. حضور بیسابقه هنرمندان برای نجات دختر جوان از چوبهدار در حالی است که پرونده ریحانه پس از انجام مراحل مختلف قضایی به واحد اجرای احکام رسیده و او قرار است به زودی مجازات شود. اما چه اتفاقی افتاد که سبب شد ریحانه به عنوان متهم به قتل دستگیر شود؟
شروع ماجرا
تیرماه سال 86 جسد یک پزشک جراح به نام مرتضی - 40 ساله- که با ضربه چاقو به قتل رسیده بود، در دفتر کارش کشف شد. ماموران دریافتند چند پیامک بین مقتول و دختری 19 ساله به نام ریحانه رد و بدل شده است. به این ترتیب این دختر بازداشت شد. او در همان تحقیقات اولیه قتل را قبول کرد و گفت که در دفاع از خودش مرتکب قتل شده است. او گفت: چند روز قبل از این اتفاق با مقتول و یکی از دوستانش به نام « ش» آشنا شدم. من در یک بستنی فروشی بودم و داشتم با تلفنم صحبت میکردم که آنها متوجه شدند من طراح هستم. میخواستم از مغازه خارج شوم که جلو آمدند و شمارهشان را به من دادند و گفتند برای یک دفتر کار طراح میخواهند. من شماره را گرفتم و بعد از مغازه خارج شدم. چند روز بعد دوست مرتضی تماس گرفت و با من قرار گذاشت تا دفتر کار را ببینم. وقتی به آپارتمان رسیدم مرتضی سجادهاش را پهن کرد تا نماز بخواند. من در را نیمه باز گذاشته بودم اما او از من خواست در را ببندم و روسریام را دربیاورم، قبول نکردم. وقتی از در فاصله گرفتم خودش جلو آمد و در را بست. خواست به من نزدیک شود. من قبول نکردم. یک لحظه که سرش را برگرداند من چاقویی از کیفم بیرون آوردم و از پشت ضربهیی به او زدم. مرتضی روی زمین افتاد. در همین هنگام در از بیرون باز و « ش» وارد شد. او به من گفت چکار کردهیی؟ به سمت اپن آشپزخانه رفت، چند کاغذ آنجا بود برداشت و فرار کرد. بعد هم من از خانه بیرون آمدم.
در همین حال تحقیقات پلیس نشان داد دو لیوان آبمیوه روی اپن آشپزخانه محل قتل وجود داشت که یکی از آنها را مرتضی مقتول پرونده خورده و دیگری برای ریحانه ریخته شده بود که حاوی داروی بیهوشی بود. هرچند اعترافات متهم دور از واقعیت به نظر میرسید اما پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. قضات دادگاه در سه جلسه به این پرونده رسیدگی کردند و سرانجام با وجود اینکه ریحانه ادعا میکرد عملش مصداق دفاع مشروع است به قصاص محکوم شد.
در چنین شرایطی پرونده بعد از سیر مراحل قانونی به واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد تا حکم قصاص ریحانه بعد از هفت سال اجرا شود. با این حال واحد اجرای احکام جلسهیی ترتیب داد تا شاید اولیای دم حاضر به بخشش ریحانه شوند.
در این جلسه که صبح دیروز با حضور خانواده مقتول، پدر و مادر ریحانه و بیش از 30 نفر از هنرمندان از جمله جمشید مشایخی، بهزاد فراهانی، رخشان بنیاعتماد، رضا کیانیان، بهاره رهنما، رویا تیموریان، ایرج راد و... برگزار شد هنرمندان تلاش کردند تا دل رنج دیده خانواده مرتضی را برای بخشش ریحانه به دست بیاورند. در ابتدای این جلسه ابتدا خانم حاجی، یکی از مسوولان این واحد توضیح مختصری درباره روند رسیدگی به این پرونده ارائه داد و گفت: این پرونده یکی از عجیبترین پروندههای قضایی است. در روند رسیدگی به این پرونده متهم میگوید من قتل را انجام دادهام و من را ببخشید اما اولیای دم میگویند قتل را فرد دیگری انجام داده و پرونده مبهم است. همین موضوع پرونده را پیچیده کرده است. با این حال از آنجا که در روایات و قرآن مجید افراد به بخشش و گذشت توصیه شدهاند از اولیای دم میخواهم ریحانه را ببخشند. او به دلیل تصمیم اشتباه دست به این کار زده است. شاید اگر ریحانه کمی صبر میکرد این اتفاق نمیافتاد. اجرای حکم حق اولیای دم است با این وجود از آنها خواهش میکنم حرفهای هنرمندانی که به دادسرا تشریف آوردهاند را بشنوند و در صورت امکان ریحانه را ببخشند.
آنچه اولیای دم گفتند
پسر ارشد مقتول که در برابر هنرمندان قرار گرفته بود، گفت: از طرف واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی ما را دعوت کرده بودند تا آخرین نظرمان را راجع به این پرونده بدانند. ما هم آمدیم تا برای آخرین مرتبه خواسته مان را که قصاص است مطرح کنیم. متاسفانه پرونده قتل پدرم ابهام زیادی دارد و بعد از گذشت هفت سال این ابهامات برطرف نشده است. من و خانوادهام از اول گفتیم اگر ریحانه واقعیت را بگوید ما او را میبخشیم اما تا حالا کتمان کرده و حرفهای اولش را تکرار میکند. او فکر میکند قرار است دستی پنهانی او را نجات دهد. او باید این واقعیت را بپذیرد که اگر واقعیت را نگوید اعدام میشود. متهم خودش اعتراف کرد که با چاقو قتل را انجام داده و حق او قصاص است. پسر مقتول ادامه داد: در این مدت خانوادهام از درون میسوزد. ما سخت دل آزرده و ناراحت هستیم. شما باید خودتان را به جای ما بگذارید. از همه بزرگواران میخواهم به جای اینکه با ما جلسه داشته باشند با ریحانه جلسه بگذارند تا او واقعیتها را بگوید. دیگر راه فراری نیست به جز اینکه او حقیقت را بگوید. حرف زدن درباره این موضوع خیلی تلخ است. در ادامه این جلسه همسر مقتول که اشک میریخت در چند جمله گفت: آن زمان یکی از پسرهایم 9 ساله بود. دخترم تازه دو ماه از عروسیاش میگذشت و پسر بزرگم هم دو روز از عروسیاش میگذشت. بعد از این ماجرا حرفهایی زده شد که به آبروی خانوادگی ما لطمه وارد شد. با این حرفها علاوه بر از بین بردن جسم شوهرم، او را ترور شخصیت کردند. ریحانه بعد از دستگیری گفت چاقو را یک هفته قبل از تجریش خریده بود. حالا هم باید قصاص شود. داغ ما سنگین است. دختر مقتول یکی دیگر از اولیای دم بود که صحبت کرد. او گفت: پدرم همیشه به ما میگفت هیچ چیز از شما نمیخواهم جز اینکه عفتتان را حفظ کنید. بعد از قتل پدرم از حرفهایی که به دروغ دربارهاش زدند سوختم. چطور میشود از مجازات کسی را که راحت پدرم را کشته است چشمپوشی کرد. چهارمین نفر از اولیای دم مادر مقتول بود. او که در طول جلسه مدام اشک میریخت در حالی که عکس پسرش را در دست گرفته بود گفت: پسرم آخرین مرتبه سه روز قبل از این حادثه پیش من آمد و دیگر او را ندیدم تا اینکه فهمیدم او را روی سجادهاش کشتهاند. اگر پسرم تصادف کرده بود یا در یک دعوا کشته شده بود قاتلش را میبخشیدم اما این موضوع طوری است که نمیتوانم از خون پسرم بگذرم. ما رضایت نمیدهیم. جلسه را ادامه ندهید. در ادامه این جلسه چند نفر از هنرمندان نظرات خود را در این باره مطرح کردند و از اولیای دم خواستند ریحانه را ببخشند.
رخشان بنیاعتماد: با اعدام ریحانه چه چیز درست میشود؟
رخشان بنیاعتماد، کارگردان سینما نخستین نفری بود که در این باره صحبت کرد. او گفت: ابعاد این پرونده بزرگ است و با حضور ما در اینجا چیزی درست نمیشود. اگر واقعبین باشیم دردی که خانواده مقتول تحمل میکنند را متوجه میشویم. حضور ما بیشتر آنها را آزار میدهد. ما برای رد اتهام کسی که دست به قتل زده اینجا نیامدهایم. اما من به عنوان یک مادر میخواهم چند نکته را مطرح کنم. متاسفانه شاهد رشد فزاینده خشونت و فساد هستیم و در لوای برخی مسائل از این خشونت میگذریم. میخواهم به عنوان یک وظیفه اجتماعی بگویم که باید جلوی رشد چنین خشونتهایی را گرفت. در این پرونده ابهامات زیادی وجود دارد اما من از قاتل دفاع نمیکنم. چرا که نمیخواهم شرافتم را زیر پا بگذارم. شما به این فکر کنید که با اعدام ریحانه چه چیز درست میشود؟ شما بیایید و با بخشش، درس بزرگی به جامعه بدهید.
مشایخی: گذشت و دلنوازی را عزیزم از درخت آموز
دومین هنرمندی که در این باره صحبت کرد جمشید مشایخی بود. او گفت: من خاک پای همه مادران هستم. وقتی مادر مقتول را میبینم با خودم میگویم اگر من جای ایشان بودم چه کار میکردم؟ پاسخ این سوال را استاد شهریار داده است: گذشت و دلنوازی را عزیزم از درخت آموز، که سایه از سر هیزم شکن هم وا نمیدارد. من دست و پای مادر مقتول را میبوسم و خواهش میکنم ریحانه را ببخشید. البته اگر هم نبخشید باز هم برایم عزیز و محترم هستید.
کیانیان: همه ما باید روزی بخشیده شویم
هنرمند دیگری که از اولیای دم درخواست بخشش ریحانه را داشت رضا کیانیان بود. به نظرم یکی از سهمگینترین کارها قسم خوردن است. اما من حالا به قرآنی که در دستم است اولیای دم را قسم میدهم که ریحانه را ببخشند. در قرآن کریم آمده که اگر ببخشید بهتر است. اگر کسی را نجات دهید ملتی را نجات دادهاید. کیانیان ادامه داد: مادرم برای به دنیا آمدن من نذر و نیاز زیادی کرد و به امام رضا (ع) متوسل شد. به همین دلیل وقتی من به دنیا آمدم اسمم را رضا گذاشتند. من همیشه توسل خاصی به امام هشتم دارم. از شما میخواهم ریحانه را ببخشید. چون با این کار ملتی را بخشیدهاید. همه ما باید روزی بخشیده شویم. فکر نمیکنم آن مرحوم هم راضی باشد که این دختر قصاص شود. این بازیگر سینمای ایران ادامه داد: من شاگرد مرحوم حاج آقا دولابی هستم. یک روز ایشان به من گفت مگر نمیخواهی رفتی آن دنیا بخشیده شوی؟ پس ببخش تا بخشیده شوی.
رویا تیموریان: در این پرونده ابهامات زیادی وجود دارد
رویا تیموریان، هنرپیشه دیگری بود که در این جلسه صحبت کرد. او گفت: دعا میکنم چنین اتفاقی برای هیچ خانوادهیی نیفتد. اما همانطور که اولیای دم گفتند در این پرونده ابهامات زیادی وجود دارد. از شما خواهش میکنم اجازه بدهید این ابهامات برطرف شود.
ناگفتههای مادر ریحانه
مادر ریحانه که خود بازیگر با سابقه تئاتر است در ادامه این جلسه از اولیای دم خواهش کرد دخترش را ببخشند. او خطاب به آنها گفت: من هفت سال است که میخواستم شما را ببینم. من این سوال را دارم که چرا این پرونده تا این حد ابهام دارد؟ بارها دخترم را تحت فشار گذاشتم تا واقعیت را بگوید. گفتم آیا کسی به تو دستور داده که این کار را بکنی؟ میدانم مرحوم فرد بیارزشی نبود. او مرد ارزشمند، فرهنگی و مثبتی بود. اما در این سو من هم آدم پاکدامنی هستم. سعی کردم دخترم هم پاک باشد. این ابهامی که اولیای دم از آن صحبت کردند برای من هم وجود دارد. بچه من هم دختر بدی نبود. ریحانه تحصیلکرده است. این حرفهایی که قبلا درباره دخترم زدند ساختگی است. مادر ریحانه بغضش ترکید و ادامه داد: در این سالها ما هم رنجهای زیادی کشیدیم. بعد از این حادثه من هم آواره کوچه و خیابان شدم. دوری دخترم کمرم را شکست. حرف من این است که ابهام پرونده را برطرف کنید. به شرافتم قسم میخورم اگر با هم صحبت کنیم حقیقت را کشف میکنیم. به مرگ دخترم که نفسم به نفس او بند است اگر این حقیقت برایم کشف شود خودم میگویم چهارپایه را از زیر پای دخترم بکشید. کشتن دخترم برای شما 10 دقیقه است. برای من یکسال سیاه پوش شدن دارد اما اگر حقیقت کشف نشود یک عمر با فقدان حقیقت دست و پنجه نرم میکنیم.
مردی که قاتل برادرش را بخشید
در جریان جلسه صلح و سازش مرد جوانی که چندی پیش برادرش کشته شده بود تحت تاثیر حرفهای هنرمندان گفت قاتل برادرش را میبخشد و خانوادهاش را راضی میکند که آنها هم قاتل را ببخشند. این جوان گفت: سال 88 در حالی که همهچیز برای ازدواج برادرم آماده بود جوانی او را با پنج ضربه چاقو به قتل رساند. یکسال گذشت و خبری از دستگیری قاتل او نبود. نذر و نیاز کردم و به امام رضا (ع) متوسل شدم تا قاتل برادرم به دام بیفتد. چند روز بعد او دستگیر شد و همه مراحل قانونی هم انجام شد. حالا قرار است هفته آینده طبق خواسته ما قاتل را قصاص کنند اما حالا تصمیم گرفتم او را ببخشم و خانوادهام را هم برای بخشش راضی کنم. در حالی که این جوان صحبت میکرد همه حاضران در جلسه اشک میریختند و او را برای بزرگواریاش ستایش میکردند.
آخرین اظهارات ریحانه
در ادامه این جلسه ریحانه که از زندان زنان به دادسرای امور جنایی منتقل شده بود در شرایطی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: به جز عذرخواهی کار دیگری از دستم بر نمیآید. او که اشک میریخت ادامه داد: میدانم هرچقدر هم که بگذرد این مصیبت قابل جبران نیست. اما این اتفاق در شرایط خاصی افتاد. او که دیگر گریه امانش را بریده بود، ادامه داد: من به این فکر نمیکنم که یک هفته یا یک ماه تا مرگم زمان مانده. چون من همان شب که این اتفاق افتاد مردم. از همان لحظه روح از بدنم جدا شد. من چیزی ندارم که بگویم جز عذرخواهی. او خطاب به اولیای دم گفت: من را به خاطر مادرم ببخشید. خدا میداند که من ذرهیی از مرگ نمیترسم چون فکر میکنم بعد از اجرای حکم تازه زنده میشوم. هیچ اجبار و ترسی برای نگفتن واقعیت وجود ندارد. چه کسی حاضر است از جان خودش بگذرد؟ چه کسی آنقدر ارزش دارد تا آدم به خاطرش اعدام شود؟من فقط طلب بخشش دارم.
کد مطلب: 37443