گروه سیاسی: یک کارشناس اقتصاد سیاسی بینالملل درباره علت موضعگیری چین علیه ایران، بیان میکند که وقتی انتظار چینیها از اینکه ایران حرکتی در جهت گشایش سیاستهای خارجی خود رفع تحریمها و چالش FATF نمیکند، طبیعتا سراغ رقبای ایران در منطقه، به خصوص عربستان میرود و با این کشور مناسبات خود را در حوزه اقتصادی و سیاسی گسترش میدهد. در واقع اتفاقی که در چند روز اخیر در جریان سفر رئیس جمهور چین به عربستان افتاد مقصر اصلی در بروز آن خود ایران است که تصمیم عاجل و مشخصی برای رفع تحریمها و چالشهای سیاسی با غرب، ایجاد فضا و فرصتهای همکاری اقتصادی با چین نگرفته است.
علیرضا سلطانی در گفت و گو با «انتخاب» درخصوص پیامدهای اقتصادی سفر رئیس جمهوری چین به عربستان، مطرح کرد: «سفر اخیر رئیس جمهور چین به عربستان سعودی و حواشی پیرامون آن در بردارنده پیامها و هشدارهای زیادی برای اقتصاد راکد و رو به ضعف ایران در بهرهگیری از ظرفیتهای بینالمللی است.»
وی افزود: «هیچ صاحب نظر و هیچ یک از مقامات رسمی ایران انتظار نداشتند که رئیس جمهور چین، چنین مواضع آشکاری در جهت منافع کشورهای عربی در مقابل ایران اتخاذ کند. این اتفاق نشاندهنده انفعال سیاست خارجی ایران است که در شرایطی که انتظار میرفت بعد از امضای سند 25 ساله همکاری ایران و چین، مراودات اقتصادی ما با این کشور گسترش پیدا کند و بعد از عضویت ایران در پیمان شانگهای، اتفاقات بزرگ و مراودات اقتصادی و تجاری گستردهای بین ایران و چین به وقوع بپیوندد. با این حال نه تنها این اتفاق رخ نداد بلکه چین در یک اقدام غیرقابل انتظار و در یک حرکت سیاسی از مواضع کشورهای عربی علیه ایران حمایت کرد.»
این کارشناس اقتصاد سیاسی بیان کرد: «درست است که چینیها به دنبال فرصتیابی برای گسترش مناسبات اقتصادی وتجاری خود با کشورهای حوزه خلیج فارس، به خصوص تامین انرژی هستند، اما چین و دیگر کشورها مثل هند، هیچ وقت زمان را برای آغاز شرایط مناسب برای گسترش همکاری با ایران از دست نمیدهند.»
سلطانی درباره علت عدم تمایل دیگر کشورها برای همکاری با ایران گفت: «ایران و چین قبلا چنین همکاریهایی را تعریف کرده بودند اما به دلیل تحریمهای اقتصادی، ایران گام جدی در جهت گسترش مناسبات اقتصادی و تجاری با چین برنداشت. در شرایط تحریمی نه تنها دولت بلکه شرکتهای چینی انگیزهای برای همکاری اقتصادی و تجاری با ایران ندارند و همکاریهای غیرآشکار و پنهانی در قالب دور زدن تحریمها، با وجود منافع اقتصادی بالا برای این شرکتها، موضوعیت ندارد.»
وی ضمن بیان اینکه چینیها بارها به صورت مشخص به ایران اعلام کردند که باید مشکلات و چالشهای سیاسی خود را با غرب، به خصوص امریکا، حل کند تا در یک فضای غیرتحریمی و عادی وارد همکاریهای اقتصادی شوند، گفت: «این اتفاق رخ نداد و در دولت سیزدهم هم ابتکار عملی در این زمینه صورت نگرفت و شرایط تحریمی بدتر شد. وضعیت تشدید تحریمها باعث شد همچنان مناسبات اقتصادی و تجاری ایران در یک شرایط غیرعادی و محدود انجام شود که این امر برای دولت چین قابل پذیرش نیست. طبیعتا آنها انتظار دارند مناسبات اقتصادی خود را در یک فضای شفاف و عادی گسترش دهند.»
این استاد دانشگاه ضمن تاکید بر اینکه چین دارای برنامهریزیهای بلند مدت اقتصادی است و نمیتواند روی همکاریهای محدودی که ایران در شرایط تحریمی تعریف کرده، حساب باز کند، افزود: «وقتی انتظار چینیها از اینکه ایران حرکتی در جهت گشایش سیاستهای خارجی خود رفع تحریمها و چالش FATF نمیکند، طبیعتا سراغ رقبای ایران در منطقه، به خصوص عربستان میرود و با این کشور مناسبات خود را در حوزه اقتصادی و سیاسی گسترش میدهد.در واقع اتفاقی که در چند روز اخیر در جریان سفر رئیس جمهور چین به عربستان افتاد مقصر اصلی در بروز آن خود ایران است که تصمیم عاجل و مشخصی برای رفع تحریمها و چالشهای سیاسی با غرب، ایجاد فضا و فرصتهای همکاری اقتصادی با چین نگرفته است.»
او در ادامه تاکید کرد: «آغاز همکاریهای اقتصادی چین و عربستان بسیاری از فرصتهای همکاری اقتصادی با ایران را از بین میبرد. چندان که در گذشته فرصت همکاریهایی که ایران میتوانست با چین، در حوزه دریای عمان و موضوع ترانزیت کالا به آسیای مرکزی از بندر چابهار داشته باشد، در اختیار پاکستان قرار گرفت و ایران یکی از فرصتهای خوب سرمایهگذاری، حمل و نقل و ترانزیت را در جنوب شرق کشور به پاکستان واگذار کرد. این مسئله در حوزه انرژی هم اتفاق افتاد و ایران متاسفانه به دلیل عدم برنامهریزی و عدم پیشبینی درست فرصت همکاری با کشوری مثل چین در حوزه انرژی را به عربستان واگذار کرد که احیای این فرصت، شاید در کوتاه مدت اتفاق نیافتد.»
این کارشناس اقتصاد سیاسی بینالملل خاطرنشان کرد: «نکته دیگر این است که درست است چین برای ایران اهمیت زیادی دارد و ایران باید روی همکاریهای اقتصادی خود، در صورتی که به مسئله توسعه و قدرت اقتصادی فکر میکند، با چین حساب بازکند، اما انفعال در سیاست خارجی نمیتواند شرایط مطلوبی را برای ایران به همراه داشته باشد. در این شرایط باید انتظار داشت که چینیها در آینده تحرکات ضد ایرانی بیشتری از خود نشان دهند، به خصوص در سازمان ملل متحد و شورای امنیت که اگر مجددا پرونده هستهای ایران به شورای امنیت در قالب مکانیسم ماشه یا مسائل دیگری ارجاع شود، بعید به نظر نمیرسد که دولت چین مثل گذشته حمایت خود را از قطعنامههای ضد ایرانی اعلام کند.»
سلطانی ضمن بیان اینکه بر خلاف شعارها و تبلیغاتی که از سوی دولت ایران، مبنی بر داشتن روابط اقتصصادی و راهبردی با چین اعلام میشود، این مناسبات در عمل وجود ندارد، گفت: «چینیها به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک و راهبردی در حوزههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی حساب باز نمیکنند. چراکه نمیتوانند به ایران به صورت یک کشور عادی و یک بازیگر طبیعی در عرصه بینالمللی نگاه داشته باشند. چین به صورت برنامهریزی شده و هدفمند، توسعه اقتصادی خود را دنبال میکند و در حال تبدیل شدن به قدرت اقتصادی اول دنیاست. بنابراین نمیتواند روی شعار و وعده، برنامهریزی کند. لذا سراغ کشورهایی مثل عربستان و پاکستان میرود و طرحها و برنامههای خود را در این کشورها دنبال میکند. این مسئله در مورد روسها هم صدق میکند.روسیه در چند ماه اخیر روابط خوبی با ایران ایجاد کرد و آنها هم داعیه داشتن روابط استراتژیک با ایران هستند اما واقعیت این است که روسها به دلیل بحران اوکراین و نیازی که به ایران در این بحران دارند چنین مباحثی را مطرح میکنند. به نظر میرسد ایران برای اینکه بتواند از انزوا در صحنه بینالملل خارج شود و از ظرفیت کشورهای نوظهور اقتصادی مثل چین، هند و روسیه استفاده کند، باید چالشها و مشکلات سیاسی و امنیتی خود را باغرب حل کند تا بتواند مناسبات اقتصادی و تجاری خود را با کشورهای دیگر هموار کند.»
سلطانی خاطرنشان کرد: «پیمان شانگهای شرایط خاص خود را دارد و بیشتر جنبه تشریفاتی دارد. بنابراین عضویت در پیمان شانگهای نمیتوانست و نمیتواند زمینهای برای گسترش روابط اقتصادی و تجاری ایران با اعضا، خصوصا چین و روسیه باشد. بر این اساس حساب باز کردن روی پیمان شانگهای یک اشتباه استراتژیک است چراکه این سازمان هنوز نتوانسته مناسبات اقتصادی و سیاسی و امنیتی گستردهای بین اعضای قبلی و قدرتهایی که در آن حضور دارند را ایجاد کند. با این تفاسیر عضویت در این پیمان بیشتر جنبه سیاسی و نمادین دارد و نمیتوانیم روی ظرفیت پیمان شانگهای برای تضمین همکاریهای اقتصادی و تجاری ایران با کشورهای عضو آن حساب باز کرد .»
وی همچنین درخصوص سند 25 ساله ادامه داد: «این سند هم فعلا در حد کلیات است و بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم به نظر میآید به حاشیه رفته است . واقعیت این است همکاریهای راهبردی ایران و چین بیشتر از سوی دولت و مقامات ایرانی تبلیغ میشود. در حالی که این مسئله در مورد چینیها اصلا اولویت ندارد و مقامات و دولت چین خیلی به صورت محدود در زمینه این سند و ظرفیتهای توسعه همکاریهای آن با ایران سخن میگویند. بنابراین نه پیمان شانگهای و نه سند 25 ساله، تضمینی برای ایجاد یک روابط راهبردی بین ایران و چین نیست؛ مگر اینکه ایران در گام نخست مشکلات سیاست خارجی خود را با غرب با هدف رفع تحریمها و محدودیتهای اقتصادی و سیاسی رفع کند که متاسفانه در ماههای اخیر نه تنها گام مثبت و موثری در این زمینه برداشته نشد بلکه تشدید هم پیدا کرده است. همچنین فضای سیاسی داخل کشور و مواضعی که در ماههای اخیر امریکا و اروپا علیه ایران اتخاذ کردهاند، انگیزه چینیها را برای داشتن یک مناسبات گسترده و هدفمند با ایران، به شدت کاهش داده است.ایران و چین هر دو دارای ظرفیتهای بالایی برای همکاریهای اقتصادی و توسعهای دارند و هر دو کشور روی هم برای آینده حساب باز کردهاند اما چالشهای سیاسی موجود در سیاست خارجی ایران، اجازه نمیدهد این مناسبات شکل گیرد. در نتیجه کشوری مانند چین که داعیه قدرت اول اقتصاد دنیا درآینده نزدیک را دارد از ظرفیت کشورهای دیگر استفاده میکند. این اتفاق هشدار جدی برای ایران است تا هرچه سریعتر چالشهای سیاسی خود با دنیا را حل کند تا بتواند روی حمایتهای سیاسی و اقتصادی کشورهایی مانند چین حساب باز کند و به بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی در ایران کمک کند.
من هر وقت این وزیر امور خارجه را می بینم یاد سعید الصحاف می افتم
سخنگوی دولت عراق در جنگ دوم خلیج فارس بیچاره هر چه می گفت خلاف از اب در می آمد (410189)