به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۸ - ۱۴:۱۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۹ ساعت ۰۹:۵۲
کد مطلب : ۳۷۶۳۳۸

چرا چین ایران را نادیده گرفت؟

چرا چین ایران را نادیده گرفت؟
گروه بین الملل: بهادراکومار سفیرسابق هند در روسیه، ترکیه و ازبکستان در روزنامه آسیا تایمز نوشت: شکوه و تشریفات سفر اخیر "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین به عربستان سعودی با نحوه سرد و مبتذل استقبال از جو بایدن رئیس جمهور آمریكا در زمان سفر به عربستان سعودی در ماه ژوئیه مقایسه شده است. با این وجود، تفاوت اصلی آن است که سعودی‌ها در جریان سفر شی به عربستان سه نشست منطقه‌ای جداگانه را جدای از نشست دو جانبه برای او سازماندهی کردند و نشست دوم با حضور ۲۱ رهبر از رهبران کشور‌های عربی و نشست سوم با حضور هفت تن از حکام کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس برگزار شد. "سه در یک" سیگنال بزرگی را انتقال داد مبنی بر آن که عربستان سعودی در قلب دیپلماسی چین در جهان عرب قرار دارد. این موضوع در تضاد شدید با روابط تجاری‌ای است که اتحاد تاریخی آمریكا و عربستان سعودی به آن تقلیل پیدا کرده است.
در واقع، امضای نزدیک به سه قرارداد انرژی و سرمایه‌گذاری در طول سفر شی به عربستان سعودی، هسته اصلی منافع استراتژیک عربستان سعودی و چین را حفظ خواهد کرد. قرارداد‌های امضا شده حوزه‌هایی مانند فناوری اطلاعات، انرژی سبز، خدمات ابری، زیرساخت‌ها و سلامت را در بر می‌گیرند و حس همسویی بیش تری را بین محور تنوع بخشی به اقتصاد ریاض (معروف به چشم انداز ۲۰۳۰) و توسعه صنایع هوشمند مبتنی بر پروژه کمربند و جاده چین ایجاد می‌کنند. مسئله همکاری بر سر زیرساخت‌های با کیفیت از جمله زیر ساخت‌های دیجیتال است که ظرفیت بالقوه برقراری ارتباط منطقه‌ای در دهه‌های پیش رو را دارد.
همان گونه که در تفسیری چینی اشاره شده بود انتظار می‌رود سرمایه گذاری‌های پکن در زمینه انرژی سبز مبتنی بر هیدروژن و انرژی خورشیدی، مکمل فشار ریاض برای در دستور کار قرار دادن انرژی پاک شود و دو کشور با همکاری یکدیگر تطبیق زیرساخت‌های جهان عرب با انرژی سبز را تقویت کنند. برای مثال، توافق مهمی را که با غول فناوری چینی هوآوی امضا شده در نظر بگیرید توافقی که در‌ها را به روی مجتمع‌های فناوری پیشرفته در شهر‌های مختلف عربستان سعودی باز خواهد کرد.
قرار است عربستان سعودی با همکاری شرکت‌های چینی زمینه لازم برای راه اندازی اینترنت نسل پنجم را نه تنها در ریاض بلکه در سایر کشور‌های حاشیه خلیج فارس (از جمله امارات متحده عربی، کویت و قطر) نیز فراهم سازد و آن کشور‌ها با یکدیگر هماهنگ شوند.
از آنجایی که عربستان سعودی اولویت‌های خود در بخش انرژی را با تمرکز چین بر تقویت زنجیره تامین در منطقه غرب آسیا هماهنگ می‌کند، پادشاهی سعودی خود را به عنوان یک مرکز منطقه‌ای برای کارخانه‌های چینی معرفی می‌کند. این یک بازی "برد – برد" است، زیرا زنجیره‌های تامین انرژی باثبات برای رشد و چشم انداز بهبود بسیاری از اقتصاد‌های عربی منطقه عاملی حیاتی هستند.
بیانیه مشترک منتشر شده پس از سفر شی در مورد اهمیت گسترش روابط عربستان و چین "در چارچوب بین المللی آن" از این رابطه تحت عنوان "نمونه‌ای از همکاری، همبستگی و سود متقابل برای کشور‌های در حال توسعه" یاد کرده است.
در آن بیانیه آمده است: "طرف سعودی بر اهمیت جذب شرکت‌های چینی بین المللی برای افتتاح دفاتر مرکزی منطقه‌ای در آن کشور تاکید کرد و از ابراز علاقه تعدادی از شرکت‌های در این زمینه قدردانی نمود، زیرا آن شرکت‌ها در حال دریافت مجوز برای تاسیس دفاتر مرکزی منطقه‌ای خود در عربستان سعودی هستند. در نهایت، استفاده از تجربیات و توانایی‌های استثنایی چین در راستای منافع اقتصادی دو کشور در دستور کار قرار خواهد گرفت".
در بیانیه مشترک نیز در مورد بعد دیپلماتیک همکاری‌ها آمده است: "طرف چینی از کمک‌های مثبت و حمایت برجسته پادشاهی سعودی برای ارتقای صلح و ثبات منطقه‌ای و بین المللی قدردانی می‌کند". حمایت قاطع چین از موضع عربستان در قبال یمن و تاکید بر اهمیت حمایت از شورای رهبری ریاست جمهوری یمن موضوعی قابل توجه بود.
جای تعجب نیست که سفر "شی جین پینگ" به عربستان سعودی باعث ایجاد ناخرسندی در تهران شده است. شبکه اتحاد‌های منطقه‌ای که ریاض برای مشارکت چین در نظر گرفته منحصراً متعلق به کشور‌های عربی است و آن چه تهران را بیش‌تر ناراحت می‌کند آن است که عربستان سعودی و ائتلاف عربی حیاتی‌ترین الگوی استراتژی‌های منطقه‌ای چین در منطقه غرب آسیا و آفریقا خواهند بود.
ناخوشایندترین بخش برای ایران باید این موضوع است که اگرچه چین در مذاکرات احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) مشارکت دارد، اما در بیانیه مشترک آمده که پکن و ریاض "از ایران خواسته اند با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری کند، برجام را حفظ نماید و علاوه بر آن، از رژیم منع گسترش تسلیحات هسته‌ای پیروی کرده و به اصل حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی کشور‌ها احترام بگذارد".
در بخشی دیگری از بیانیه مشترک در اشاره‌ای پنهان به ایران آمده است: "طرف چینی حمایت خود را از پادشاهی سعودی در حفظ امنیت و ثبات آن کشور اعلام کرده و مخالفت خود را با هرگونه اقدامی که مداخله در امور داخلی عربستان سعودی قلمداد شود مورد تایید قرار داده و آن مداخله را رد می‌کند از جمله هرگونه حمله‌ای که غیر نظامیان، تاسیسات غیر نظامی، سرزمین‌ها و منافع عربستان را هدف قرار دهد".
با این وجود، تهران تصمیم گرفته تمام این بند‌ها را نادیده گرفته و در عوض به بخش خاصی از بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس اشاره کند تا نارضایتی خود را آشکار سازد. در بیانیه مشترک آمده است: "رهبران حمایت خود را از همه تلاش‌های صلح آمیز از جمله ابتکار و تلاش امارات متحده عربی برای دستیابی به راه حلی صلح آمیز در مورد موضوع جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از طریق دوجانبه مورد تایید قرار دادند. مذاکره بر اساس قواعد حقوق بین الملل و حل این موضوع مطابق با مشروعیت بین المللی خواهد بود".
تهران از اینکه پکن موضع ایران را نادیده گرفته است (چرا که تهران این موضوع را غیر قابل مذاکره و مرتبط با حق حاکمیت و تمامیت ارضی خود می‌داند) خشمگین شده است.
مفسران و مقام‌های ایرانی اعلام كردند که "به نظر می‌رسد چین در این مناقشه جانبداری می‌کند". سفیر چین به وزارت خارجه ایران احضار شد و "ابراهیم رئیسی" رئیس جمهور ایران با اشاره به چین ابراز نارضایتی کرد. در این باره روزنامه "تهران تایمز" مطلبی را با عنوان "حرکت اشتباه چین با طناب پوسیده شورای همکاری خلیج فارس" چاپ کرد.
بیان این که تا چه اندازه باید این رفتار همراه با خشم ایران را جدی گرفت در مرحله فعلی دشوار است. خشم ایران می‌تواند دو جنبه داشته باشد: یکی بدان خاطر که روابط چین و عربستان در حال افزایش است و دیگری آن که ممکن است به تدریج ایران را به جایگاه بازیگر دوم در سیاست منطقه‌ای تنزل دهد.
البته ایران شراکت امیدوارکننده‌ای با روسیه دارد، اما آن شراکت اساسا یک ماتریس ژئوپولیتیکی با متغیر‌هایی است که مشمول پیچش‌ها و چرخش‌های ناشی از رویارویی مسکو با غرب در شرایط تحریم است. در همین حال، بن بست مذاکرات هسته‌ای در وین مانع عادی سازی وجهه ایران در برابر کلیت کشور‌های غربی می‌شود.بیانیه مشترک تنها به طور آشکار به "تصمیم آنان برای توسعه همکاری و هماهنگی در زمینه‌های دفاعی" و "همکاری دو کشور در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته‌ای" اشاره می‌کند. با این وجود، روابط دفاعی و همکاری هسته‌ای چین و عربستان سعودی سابقه طولانی دارد.
در تحلیل نهایی، ایران تنها می‌تواند خود را مقصر بداند. آن کشور با نقشه راه ۲۵ ساله ۴۰۰ میلیارد دلاری خود برای سرمایه گذاری‌های چینی زودتر از عربستان سعودی پیشی گرفت، اما نقشه راه را از دست داد و چین احتمالا سنجیده که عربستان سعودی به عنوان یک شریک اقتصادی در کوتاه مدت و میان مدت چیز‌های بسیار بیش تری در مقایسه با ایران برای عرضه دارد.
سعودی‌ها می‌دانند که اصطلاحا چگونه پول را در دهان طرف مقابل بگذارند. آنان جزم گرا نیستند و چشم انداز ۲۰۳۰ به لانه زنبوری از پروژه‌های بزرگ تبدیل شده است. "محمد بن سلمان" رهبری‌ای قاطعانه را اعمال می‌کند. در مورد چین سرعت رشد اقتصاد آن کشور در حال کُند شدن است و نیاز مبرمی برای تقویت صادرات محصولات خود دارد.در واقع، تصمیم در مورد برگزاری نشست‌های دو سالانه چین و عربستان تضمین می‌کند که رویکرد مدیریت از بالا به پایین که مشخصه هر دو کشور است، به دقت رصد شده و بر اساس نیاز‌ها تنظیم می‌شود. از سوی دیگر، ایران با توجه به سطوح مختلف تصمیم گیری و سیاستگذاری متضاد خود می‌تواند شریکی خشم برانگیز باشد.
هم چنین، به طور قطع چین از نفوذ عربستان سعودی در جهان عرب به عنوان عاملی کلیدی و دارای ظرفیت بالقوه برای کمک به پیشبرد پروژه ابتکار عمل کمربند و جاده در فضای پسا کرونا استفاده خواهد کرد.تهران دلایلی دارد که نگران تغییر موازنه منطقه‌ای به نفع عربستان سعودی باشد. نمی‌توان از این موضوع غافل شد که تاریخی بودن سفر شی به عربستان سعودی از دید تهران مشابه دیدار مخفیانه و تاریخ ساز بین "فرانکلین روزولت" رئیس جمهور وقت آمریكا با پادشاه عربستان سعودی در سال ۱۹۴۵ میلادی در نزدیکی اسکندریه بوده است.
برچسب ها: چین
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها