گروه جامعه: سالهاست که آخرین زیستگاه زادآور یوز آسیایی در توران، به قیمت چرای صدها گله دام عشایری به جولانگاه سگهای گله تبدیل شده است.سگهایی که همانند یک دشمن طبیعی و تهدید بالقوه، دندان برای شکار یوزها تیز کرده و به کمین حملهای مرگبار نشستهاند؛ طبق آخرین آمار منتشر شده در دهههای اخیر، ۳۰ درصد یوزها در توران در ماه آذر تلف شدهاند! درست زمانی که کوچ گلههای دام برای قشلاق آغاز شده و سگهای درنده خود را برای نابودی بقای اینگونه در معرض خطر آماده کردهاند.
اگرچه سازمان محیط زیست برای حل این مشکل بخشی از منطقه حفاظت شده توران را خریداری کرده و ورود دام و سگ گله را ممنوع کرده، اما این میزان کافی نبوده و هنوز سگهای درنده با جمعیتی بیشتر در منطقه جولان داده و مرگ اینگونه پراهمیت را رقم میزنند! کارشناسان زیادی خروج دام و دامداری از منطقه را پیشنهاد دادهاند، اما تاکنون اقدامی عاجل و مؤثر انجام نشده است! طبق گفته معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، براساس قانون تنها زمانی میتوان دامها را از این منطقه خارج کرد که تمام اوقافی آن پرداخت شده باشد. اقدامی هزینهبر که تاکنون اعتبارش نیز تأمین نشده است!
«مرتضی فرخی» رئیس اداره محیط زیست طبیعی اداره کل حفاظت محیط زیست استان سمنان به «ایران» میگوید: علیرغم آزادسازی حدود ۲۰۰ هزار هکتاری از مساحت ۵/۱ میلیون هکتاری ذخیرهگاه زیستکره توران، هنوز در بخشهای زیادی از [این] تنها زیستگاه امن یوزپلنگ آسیایی، گلههای دام و سگهای شکاری بهوفور دیده میشود.
از طرفی آزادسازی تمام این منطقه کار دشواری است؛ زیرا بخش زیادی از دامداران این منطقه از سالهای دور پروانه چرا داشته و بر اساس آن دامهای خود را وارد منطقه میکنند. حتی بخشی از دامداران این منطقه در تأمین گوشت کشور نقش مؤثری داشته و بخشی دیگر دامداری را شغل آبا و اجدادی خود دانسته و به این راحتیها منطقه را ترک نمیکنند.
اعتبار خروج دامها تأمین شود
طبق گفته فرخی، برای ممنوعیت ورود دام و گله به تنها زیستگاه امن یوزپلنگ آسیایی باید دستگاههای متولی نظیر وزارت کشور (استانداری)، وزارت جهاد کشاورزی و امور عشایری، سازمان منابع طبیعی و محیط زیست ورود کرده و به دلیل حضور ارزشمند اینگونه در حال انقراض، نسبت به ساماندهی امور دام در تنها زیستگاه پویای یوزپلنگ آسیایی اقدام و محدودیتهایی برای ورود دام به منطقه حفاظت شده توران قائل شوند. مضافاً اینکه باید اعتبار این خواسته تأمین شده و حتی هیأت دولت و نمایندگان مجلس نیز با آگاهی از اهمیت یوز در کشور، پای کار آیند.
او میگوید: مادامی که محیط زیست در این منطقه (ذخیره گاه زیستکره توران) و مناطق چهارگانه و تحت مدیریت خود مستأجر بوده و صرفاً مدیریت این مناطق (بدون حق مالکیت از سوی دولت) را برعهده دارد، همچنین اهمیت حفاظت از گونههای باارزشی همچون یوزپلنگ آسیایی فراگیر نشده و در نزد برخی مسئولین (علیرغم تأکیدات مقام معظم رهبری و ریاستجمهوری بر اهمیت محیط زیست و فرعی و تجملاتی نبودن آن) در اولویت قرار نگرفته است، نمیتوان انتظار زیادی برای ساماندهی این مناطق در نظر گرفت. مضافاً اینکه سابقه چرای دام در این منطقه مربوط به سنوات خیلی دور بوده و شاید چند ده سال است که دامداران چرای دامهای خود را در این منطقه انجام میدهند. یقیناً کوتاهیهایی نیز در آموزش جوامع محلی و دامداران انجام شده است. شاید بخشی از این غفلت به این امر بازمی گردد که اولویت مردم بومی توران دام و گله است نه یوزپلنگ آسیایی؛ البته سگهای گله نیز مهمترین عامل و تهدیدی عمده برای بقای یوزها تلقی میشوند. وقتی تعداد سگهای گله زیاد باشد، دیگر توران برای یوزها امن نیست. ما بارها بر محدودسازی سگهای گله (تعداد 2 قلاده سگ در هر گله) در منطقه توران تأکید کردهایم، اما هرگز گوش شنوایی وجود نداشته است!
«توران» حیاط خلوت دامهای عشایری
در همین حال «امیرحسین ولیان» دبیر جمعیت دیده بان طبیعت شاهرود نیز با اشاره به حفاظت ناکافی از آخرین زیستگاه یوز آسیایی و عدم خروج گلههای دام از توران به «ایران» میگوید: اگرچه اداره محیط زیست سمنان وسعتی از منطقه حفاظت شده را عاری از ورود دام کرده اما بخشی از این منطقه عمدتاً به دلیل خشکسالی توسط دامداران رها شده و دیگر زیستگاهی مناسب برای یوز نیز تلقی نمیشود. از طرفی، بخش دیگر توران که پوشش گیاهی داشته و زیستگاهی مناسب برای حیات وحش تلقی میشود توسط دامها احاطه شده است. دامهایی که در فصل قشلاق وارد منطقه شده و تا زمان تولد توله یوزها باقی میمانند! تعداد دامها (گوسفند و بز) در کل منطقه توران بسته به میزان علوفه همه ساله به 150 تا 350 هزار رأس میرسد؛ با همین تعداد دام نیز حدود 15 هزار سگ گله وارد منطقه شده و بقای یوز را به طور جدی تهدید میکند.
طبق گفته دبیر جمعیت دیدهبان طبیعت شاهرود، همانگونه که سالها پیش کارشناسان سازمان محیط زیست و پروژه تکثیر یوز اعلام کردند باید منطقهای عاری از دامداری در توران برای نجات باقی مانده یوزها در منطقه ایجاد شود. گرچه تلاشهایی برای خروج چند واحد دامداری صورت پذیرفته اما هرگز کافی نبوده ضمن اینکه خروج شتر را نیز مدنظر قرار ندادهاند. حتی کاهش سگهای هر گله نیز اجرا نشده است!
از طرفی ارزش دامداری در منطقه بالا نبوده و توران تنها حیاط خلوتی برای دامها در قشلاق تلقی میشود. در سطح مدیریت کلان باید مشخص شود که ارزش 4 ماه دامداری بیشتر است یا شهرت جهانی ذخیره گاه زیست کره؟ اما چرا باید قشلاقگذرانیها در پارک توران انجام شده و جایی دیگر در دشتهای جنوبی شاهرود برای دامداری درنظر گرفته نشود؟ ضمن اینکه برخی از دامداران در سالهای گذشته با طرحهای کلان برای خروج از منطقه مخالفت کرده و با یک کارشکنی ساده در سالهای طلایی که هنوز یوزهای مادر زادآور در منطقه حضور داشتند، نه تنها دامهای خود را از منطقه خارج نکردند بلکه به ناامنی تنها زیستگاه یوز آسیایی نیز دامن زدند!