اشغال اکثر پستهای کشور توسط نظامیان
8 دی 1401 ساعت 10:03
گروه سیاسی: روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم احمد مسجد جامعی وزیر ارشاد دولت خاتمی به اشغال اکثر پستهای کشور توسط نظامیان کنایه زده است.
احمد مسجد جامعی نوشت:انقلاب که شد،از دل جماعت معلمان آن روزگار پستهای کلیدی بسیاری را فرهنگیان برعهده گرفتند؛ از استاندار، فرماندار و نمایندۀ مجلس، وزیر، نخستوزیر، حتی رئیسجمهوری. تا جایی که می شد در بدنۀ اصلی نیروهای جدید نظامی و انتظامی هم از فرهنگیان سراغ گرفت؛ درست برعکس امروز که عملاً آنها این پستها را در اختیار گرفتهاند.
البته بودند کسانی از آنها که تا پایان عمر در همین کسوت معلمی باقی ماندند؛ از جمله آقای شاهمرادی معلم ریاضی دبیرستان علوی که از کلاس هفتم تا یازدهم، افتخار شاگردی ایشان را داشتیم. آقای شاهمرادی در سال هفتم، معلم هندسه ما بود و در کلاس یازدهم وقتی آقای رجایی را دستگیر کردند، بهجای ایشان، ادامه تدریس مثلثات را برعهده گرفت. در مدت زندان آقای رجایی، ما دانشآموزان و بعدها فارغالتحصیلان، احوال او را از آقای شاهمرادی میپرسیدیم.
خود او هم شخصیتی جالب داشت: از ظاهر مرتب و لباس و وضع سر و صورت او میشد تا حدی باورهای دینیاش را حدس زد. جالبتر آنکه از همان کلاس هفتم میکوشید ما را با زبان ریاضیات جدید آشنا کند. برای همین در هر جلسه در بالا و در گوشۀ چپ تختۀ سیاه، یک واژه ریاضی به زبان انگلیسی مینوشت و با رنگی دیگر در زیر آن معنای کلمه را میآورد و یکی دوبار آن را میخواند و تکرار میکرد، بعد وارد درس و بحث کلاس میشد. او عملاً به ما یاد میداد که برای آموختن دانش جدید میباید زبان خارجی فراگرفت. در عین حال هنرمند هم بود و خط تحریر را در سبکهای مختلف، زیبا مینوشت. کاربرد رنگ را میشناخت و میتوانست از گچهای رنگی برای نشاندادن شکلهای پیچیدۀ هندسی استفاده کند. آقای شاهمرادی با آنکه معلم هندسۀ کلاس هفتم مدرسۀ ما بود، اگر لازم میشد میتوانست در همۀ درسهای ریاضی، در بهاصطلاحِ آن روز «سیکل دوم دبیرستان»، در بالاترین سطح با همان مهارت تدریس کند. سؤالات درسی ایشان عمیق و مفهومی بود و پاسخ دادن به آنها بیش از آنکه به حافظه متکی باشد، به خلاقیت برای یافتن راههای نو نیاز داشت.
فارغ از همۀ اینها، ایشان معلم انتخابی ما دانشآموزان برای درس قرآن هم بود. البته ما به نیت تفسیر «انقلابی» از قرآن ایشان را انتخاب کرده بودیم؛ اما آقای شاهمرادی زود متوجه شد که ما حتی روخوانی درست قرآن را بلد نیستیم. بنابراین، همخوانی قرآن را با ما شروع کرد. یاد مرحوم دکتر ابوالقاسم گرجی بخیر که درباره ترجمهها و تفسیرهای فراوان این سالها میگفت: من مطمئنم برخی از این مترجمان و مفسران، حتی روخوانی درست قرآن را بلد نیستند!
آقای شاهمرادی، مجالس طرح و تدریس مسائل عقیدتی هم در جمعی کوچک و چند نفره برگزار میکرد. این مجالس درس، به تعبیر این روزها از جنس مباحث عقیدتی- سیاسی نبود و از توحید، نبوت و معاد آغاز نمیشد. ایشان به سبک و سیاق علما و محدثان قدیم، از «کتاب علم» یا «کتاب عقل و جهل» شروع میکرد و «کتاب حجت»، زیرا عقل هم از حجتهای خداوند است و اصلاً به فروع و آنچه این روزها از اصول و فروع دین هم مهمتر شده است، مثل حجاب، نمیپرداخت.
معمولاً متن عربی احادیث را میخواندیم و او ابتدا کلمه به کلمه آن را ترجمه میکرد و بعد شرح میداد؛ از جمله، حدیثی از اصول کافی به ما درس داد که هنوز و بعد از گذشت سالیان طولانی در خاطر دارم. این روایت جالب و تأمل برانگیز، حدیث هشتم از «کتاب العقل و الجهل» اصول کافی است؛ بدین مضمون که شخصی نزد حضرت صادق (ع) از زهد و عبادات شخصی، تعریف و ستایش بسیار کرد. حضرت فرمود: «عقل او چگونه است؟» راوی گفت: نمیدانم! حضرت فرمود: «انّ الثوابَ علی قدرِ العقل»، یعنی ثواب به اندازه عقل است. بعد حضرت از عابدی در بنیاسرائیل سخن به میان آورد که در جزیرهای سرسبز و خرم با نمایی زیبا و دلربا از دریا، سالیان دراز به عبادت مشغول بود و چون فرشتهای از فرشتگان، دانست که خداوند ثواب چندانی برای او در نظر نگرفته است، در جست و جوی سبب برآمد و سرانجام، در صورتی انسانی بر مرد عابد ظاهر شد و ضمن گفتوگو، از سرسبزی و خرمی آن جزیره تعریف و تمجید کرد. مرد عابد گفت: آری، تنها نقص آن این است که اگر پروردگار چهارپایی و درازگوشی داشت و اینجا میچرید، گیاهان و علفهای اینجا ضایع نمیشد! آنگاه خداوند فرمود: ثواب او هم به اندازه عقل اوست. در واقع، قصد حضرت این بود که در ورای این تمثیل، توجه همگان را به اهمیت جایگاه عقل و خرد در دینداری و دینمداری جلب کند.
درسهایی که معلم روشن ضمیر ما بیش از نیم قرن پیش از کتاب علم و کتاب عقل و جهل اصول کافی کلینی به ما آموخت، امروز بیشتر به کار میآید: این و آن را به «راستگویی» و «امانتداری» بیازمایید و به بسیاری نماز و روزه و اعمال ظاهری آنها توجه نکنید. گویا او وضعیت امروز را میدانست و همیشه نگران جهل و دین جاهلانه بود.خدایش رحمت کند.
کد مطلب: 378159