گروه ورزشی: ادسون آرانتس دوناسیمنمتو که در دنیای فوتبال به پله معروف شد، ۲۳ اکتبر ۱۹۴۰ در ترس کوراسویس (جنوب شرق برزیل) متولد شد.
به گرارش بی بی سی، او یکی از معروفترین چهرههای ورزشی قرن بیستم جهان بود که در فهرست ۱۰۰ چهره مهم قرن بیستم مجله تایم قرار گرفت. پله همچنین در کنار مارادونا به عنوان بازیکن قرن فیفا انتخاب شد.
۱۲۷۹ گلی که او در ۱۳۶۳ بازی زد (شامل گلزنی در بازیهای دوستانه و غیررسمی) در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده است. پله ۹ ساله بود که برزیل در فینال جام جهانی ۱۹۵۰ به اروگوئه، یکی از بزرگترین رقیبانش در ورزشگاه تاریخی ماراکانا باخت. پله که خودش در کوچه با توپی که در واقع جورابی پر شده از تکههای کاغذ بود، فوتبال بازی میکرد، در بازگشت پدرش را دید که اشک میریخت.
داندینیو، یک بازیکن خوب نیمه حرفهای بود. او بود که عشق به فوتبال، تکنیک و اندیشیدن را به پسرش آموزش داد. حالا پسر فرصتی داشت که کاری برای پدرش بکند. پله در اتاق پدرش به تصویر مسیح که به دیوار آویخته شده بود نگاه کرد و گفت: «اگر من آنجا بودم، نمیگذاشتم برزیل بازی را ببازد. اگر من آنجا بودم، برزیل قهرمان میشد.»
او نه تنها یک بار که سه دفعه به قولش عمل کرد. پله از ۱۵ سالگی برای باشگاه سانتوس بازی کرد و منهای دو سالی که در پایان حرفهاش به کاسموس نیویورک رفت، تمام دوران حرفهایش را در این باشگاه گذراند. او با زدن ۶۴۳ گل در ۶۵۹ بازی بهترین گلزن تاریخ این باشگاه است و در سالهای طلایی این سانتوس توانست در سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۶۲ قهرمان آمریکای جنوبی شود.
پله با زدن ۷۷ گل در ۹۲ بازی بهترین گلزن تیم ملی برزیل است و در همین جام جهانی ۲۰۲۲ بود که پس از سالها نیمار توانست با رکورد او مساوی کند.
او که رکورد حیرتانگیز تقریبا یک گل در هر بازی را دارد، سال ۱۹۵۸ در ۱۷ سالگی قهرمان جام جهانی شد. پله در جام جهانی بعدی هم این کار را تکرار کرد.
تیم ملی برزیل اما در دور گروهی جام جهانی ۱۹۶۶ انگلیس حذف شد و این پایانی بود بر هشت سال قدرتنمایی قهرمان جام ژول ریمه.
پله بعدا در زندگینامهاش گفت: «یک شکست کامل و خجالتآور. همه فکر میکردند که ما راحت قهرمان میشویم. اما آمادهسازی ما برخلاف جام جهانی ۱۹۵۸ یا ۱۹۶۲ متکبرانه بود. قبل از این که پایمان را به انگلیس بگذاریم، نبرد برای فتح جام را باخته بودیم.» با بدنی کبود از ضربات حریف و روحی خسته، او در ۲۵ سالگی از فوتبال ملی خداحافظی کرد. پله البته مدتی بعد تصمیمش را تغییر دارد و به تیم ملی برزیل برگشت و با قهرمانی در جام جهانی ۱۹۷۰ تنها بازیکنی شد که سه بار قهرمان جام جهانی شده است.
مردانی که مخالف بازی دادن به اعجوبه برزیلی بودند
طبیعی است که هرکسی در دنیا آروزی داشتن بازیکنی مانند پله را در تیمش داشته باشد، اما دو نفر در آغاز و پایان کار پله مخالف بازی دادن به او بودند.
پله در جام جهانی ۱۹۵۸، در چهار بازی شش گل زد؛ از جمله هتتریک در نیمهنهایی و زدن دو گل در فینال که باعث شد برزیل جامی که بسیار مشتاقش بود را برای نخستین بار به دست آورد.
پله در هنگام ورود به سوئد برای جام جهانی، کاملاً ناشناخته بود. اما وقتی آنجا را ترک میکرد، تبدیل به ستاره جاویدان فوتبال شده بود. با این حال، یک نفر در اردوی برزیل، با بازی دادن به او مخالف بود: پروفسور ژائو کاروالیوس. او روانشناس تیم بود ولی برخلاف همتایان امروزیاش، که وظیفهشان تنها حمایت از عملکرد و سلامت روانی بازیکنان است، تأثیر بسیاری در انتخاب بازیکنان داشت.
نتایج پله در آزمونهای روانسنجی دلیل اصلی تردید کاروالیوس در بازی دادن به او بود. البته خوشبختانه نظر کاروالیوس در این مورد نادیده گرفته شد. پله بعدها در مورد روشهای کاروالیوس گفت: «روشهای او یا از زمان خود برای فوتبال جلوتر بودند یا صرفاً عجیب بودند، یا شاید هم هر دو.»
دفعه بعدی قبل از جام جهانی ۱۹۷۰ بود که پله راضی شده بود بار دیگر برای تیم ملی بازی کند اما سرمربی تیم نزدیک بود او را به طور کامل از جام جهانی محروم کند، البته اگر خودش روی نیمت تیم باقی مانده بود. پله در بازگشت به تیم ملی ۶ گل از ۲۳ گل تیم ملی را زد و برزیل نیز هر ۶ مسابقهاش را با سرمربیگری ژائو سالدانیا برنده شد.
در عین تعجب اما روابط سرمربی با بزرگترین ستاره تیمش تیره و تار شد و شاید مهمترین برخورد بین آنها زمانی باشد که سالدانیا ادعا کرد تست بینایی پله نشان میدهد دیدش کم شده است و به این بهانه قصد داشت او را از تیم کنار بگذارد.
بزرگترین اشتباه سالدنیا البته نه این کار که درگیر شدن با ژنرال امیلیو گاراستازو مدیسی، رئیس جمهور دولت نظامی برزیل بود. او در آستانه مسابقات به دلیل انتقاد از رئیس جمهور برزیل اخراج شد. سالدنیا گفته بود: «من وزرای او را انتخاب نمیکنم، او هم نمیتواند بازیکنان من را انتخاب کند. شاید با این قیاس همدیگر را بهتر متوجه شویم.» جانشین سالدنیا، ماریو زاگالو همبازی پله در جام جهانی ۱۹۵۸ بود و با آمدن او، دوباره بزرگترین ستاره برزیل تبدیل به قلب تیم ملی شد و به دنبال آن جام جهانی هم در دستان برزیلیها قرار گرفت.
اعجوبهای که هرگز در اروپا بازی نکرد
سالهاست که هر فوتبالیست برجستهای در دنیا بدون شک راهی باشگاهی اروپایی میشود. پله اما هرگز برای باشگاهی اروپایی بازی نکرد و در واقع تقریبا تمام سالهای فوتبالش را در سانتوس گذراند.
منتقدانی هستند که عقیده دارند پله چون به دنبال یک زندگی راحت بود، هرگز در فوتبال اروپا بازی نکرد. اما مسئله این بود که در واقع به پله برخلاف سایر بازیکنان معروف یا غیر معروف آن زمان برزیل، اجازه بازی در خارج از کشور داده نشد.
سانتوس حاضر به قبول پیشنهاد تیمهایی مانند رئال مادرید و آث میلان نبود. فشار برای نگه داشتن او در برزیل از مقامهای بالای دولت وارد میشد: سال ۱۹۶۱، رئیس جمهور ژانیو کوآدروس فرمانی صادر کرد مبنی بر این که پله «گنجینه ملی» است و نمیتوان او را «صادر» کرد.
اسطورهای که بازوبند دوست نداشت
پله بازوبند کاپیتانی برزیل را برای اولین بار در سال ۱۹۹۰، زمانی که ۵۰ ساله بود به بازو بست. پله تنها یک بار بازوبند کاپیتانی تیم ملی فوتبال برزیل را به بازویش بست. او همیشه از بازوبند کاپیتانی چه در باشگاه و چه در تیم ملی امتناع میکرد. تنها استثنا زمانی بود که در ۵۰ سالگی برای برزیل بازی کرد؛ این اتفاق در سال ۱۹۹۰ افتاد، ۱۹ سال پس از بازنشستگیاش در تیم ملی.
او در یک بازی دوستانه بین برزیل و منتخب جهان در میلان ایتالیا شرکت کرد. مسابقهای که به مناسبت ۵۰ سالگی پله ترتیب داده شده بود و او یک نیمه در آن بازی کرد. شکست ۱-۲ برزیل در این مسابقه به یک دلیل دیگر هم در برزیل معروف شد: رینالدو، مهاجم باشگاه فلومیننسه میتوانست در مسابقهای که به افتخار پله برگزار شده بود به او یک پاس گل بدهد، اما بجای این کار توپ را به بیرون از دروازه شوت کرد. رینالدو سال ۲۰۱۰ به وبسایت گلوبو استوره برزیل گفت: «اولش یک مقدار از دست من عصبانی شد.»
پله و سینما
پله از معدود اسطورههای فوتبال جهان است که تجربه بازی در یک فیلم سینمایی را هم دارد: فرار به سوی پیروزی (محصول ۱۹۸۱ شرکت پارامونت.)
فرار به سوی پیروزی داستان یک بازی تخیلی بین تیمی از سربازان آلمان نازی با تیمی از زندانیان آنها در جنگ جهانی دوم است. پله هم در کنار شماری از بازیکنان نامدار شاغل و بازنشسته آن دوران مانند بابی مور و اسوالدو آردیلس در فیلم حاضر بود. سیلوستر استالونه هم که به لطف دو فیلم اول مجموعه راکی، چهرهای شناخته شده در صنعت سینما بود، نقش دروازهبان تیم را بازی میکرد.
اما دو نکتهای که احتمالا نمیدانید:
پله در آن فیلم با یک قیچی آکروباتیک یک گل بسیار زیبا میزند و این کار را بدون تکرار و در همان برداشت اول به بهترین وجهی انجام داد.
نکته دیگر این که پله اوایل اکتبر ۲۰۲۰ به یک وبسایت برزیلی گفت که ابتدا قرار بوده گل آخر آن بازی را استالونه وارد دروازه حریف کند: «در فیلمنامه اولیه، استالونه قرار بود مهاجم باشد و من دروازهبان.»
پله سپس با خنده ادامه داد: «اما او در تمام زندگی نتوانست یک شوت به توپ بزند.»
پله اگر نقش دروازهبان را در فیلم فرار به سوی پیروزی بازی میکرد هم مشکلی به وجود نمیآمد. در زمانی که تیمهای فوتبال فقط مجاز به انجام یک تعویض بودند، پله هم برای باشگاه و هم برای تیم ملی برزیل درون دروازه ایستاد. در واقع پله چهار بار دستکش دروازهبانی سانتوس را پوشید، از جمله نیمهنهایی جام حذفی برزیل در سال ۱۹۶۴.تیم بازی را برد و پله یک گل هم نخورد.
پله و سیاست
منتقدانی هستند که میگویند پله همیشه موضعی خنثی نسبت به حکومت داشته وهرگز از رژیم دیکتاتوری انتقاد نکرده است. در سال ۱۹۶۴، ارتش برزیل کودتا کرد و نتیجهاش حکومتی دیکتاتوری در این کشور بود که تا سال ۱۹۸۵ ادامه داشت. شکنجه و سرکوب مخالفان در برزیل امری نهادینه شده بود.
پله بعدا در مورد آن دوران گفت: «اگر الان بگویم که هرگز خبر نداشتهام، دروغ است. مسائل زیادی بود که هرگز نفهمیدیم، اما روایتهای بسیاری نیز وجود داشت.»
کاجو هم تیمی سابق پله اما هرگز او را به دلیل این رویکرد نبخشید: «عاشق پله هستم، اما این مانع انتقادم از او نمیشود. رفتار او مانند سیاهپوستی مطیع بود که فقط میگفت، بله قربان. در حالیکه تنها یک جمله از او میتوانست تأثیر بسیاری داشته باشد.»
سال ۱۹۹۰ پله به رسانههای بینالمللی گفت که به حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۴ برزیل فکر میکند. این اتفاق رخ نداد ولی پله در همان دهه وارد سیاست شد: از سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ وزیر ورزش برزیل بود. پله در آن دوران تلاش کرد به بازیکنان حرفهای قدرت چانهزنی بیشتری مقابل باشگاهها بدهد؛ فرصتی که بازیکنان نسل پله هرگز به آن دست نیافتند.