گروه جامعه: کافی است پنج شنبه شبها سری به خیابانهای بالای شهر تهران بزنید تا در ترافیک شبگردیهای بچههای این خیابانها گیرکنید و از دیدن ماشینهایی که روزی آرزوی ایرانیها بود و تنها اسم و عکس آنها را در اینترنت میدیدیم و میخواندیم، غافلگیر شوید. این روزها ماشین بازی یکی از معدود تفریحات گران در ایران است که برای جوانان شمال شهر در ماشینهای چند صد میلیونی و برای جنوب شهریها به اندازه دودی کردن شیشههای پراید و نصب سیستم خلاصه میشود.
خيابانهاي اندرزگو، نیاوران، فرشته، پارک وی، سعادت آباد و ایران زمین، چند سالی است که تبدیل به پاتوق لوکسسواران و آنها که گرانقیمتترین ماشینها را میرانند، شده است. این خودروها که امروز با قیمت خانههای لوکس برابری میکند، به ویترینی شبیه هستند که همه توان نگاه کردن به آن را ندارند. در حالی که در روزگاری نه چندان دور زانتیا و ماکسیما گران قیمتترین ماشینها در خیابانهای تهران بودند، اما باید پذیرفت که امروز خیابانهای شمال تهران، میزبان انواع و اقسام ماشینهای روز دنیا با قیمتهای میلیاردی است.
بچههای دیروز که تمام دلخوشی آنها جمع کردن کارت و پوستر ماشینهای مدل بالا بود، امروز به داشتن سری جدید کارتهای ماشین و پوستر فلان ماشین راضی نمیشوند و میخواهند با فشار دادن پدال گاز این ماشینها تمام آرزوهای کودکی خود را بیرون بریزند. پنج شنبه شب است و در سر بالایی جردن پشت ماشینهای لوکس و خوش رنگ گیر کردهام. بر خلاف جهت من پورشه نسکافهای رنگی پشت ترافیک گیر کرده که دو جوان پشت آن هستند. سن هر دوی آنها روی هم به ۴۵ هم نمیرسد اما مدل نشستن آنها پشت این ماشین میلیونی به یک پسر ۲۰ ساله نمیخورد. سر چرخاندنهای پسری که بغل راننده نشسته هم جای تعجب دارد.
او که سعی دارد با حرکاتش چیزی را به ماشین بغل دستیاش حالی کند، توجه بسیاری از رهگذران و خودروهای جانبی آن را به خود جلب کرده است. کمی بالاتر و پس از بازشدن گره ترافیک جردن به محل قرار رسیدم. فرشید راننده BME X6 سفیدی است که در مورد پرداخت رقم ۸۰۰ میلیون تومانی برای این ماشین میگوید: تنها تفریحی که در حال حاضر وجود دارد ماشین بازی در کلاس بالاست و ترجیح میدم به جای دیگر تفریحات از جمله قلیان، به ماشین بازی مشغول باشم.
او که به شدت از ماشین خودش راضی است میگوید: از عصر تا هر وقت از شب بهخصوص شبهای تعطیل که حال داشته باشد، با دوستانش طول خیابان را بالا و پایین میروند و هربار سر هر دوربرگردان هم یک دریفت جانانه میزنند و رد لاستیکهای گرانقیمتش را کف خیابان جا میگذارد. کروز اصطلاح دیگری است که فرشید به کار میبرد. او میگوید: در این دور دور کردنها از هر ماشین و سرنشینی که خوشم بیاید «کروز» میکنم و پنجره به پنجره و موازی همان ماشین، با سرنشینانش خوشوبش میکنم و البته با بعضیها هم دوست میشوم. تمام این داستان هر روز، بارها، با آدمها و ماشینهای مختلف تکرار میشود. همیشه هم میشود چند تا از آخرین مدلهای ماشینهای روز را، چه پلاک شده و چه گذر موقت، در این«دور دور» کردنها دید.
لیلی راننده پرادو دودر با رنگ بژ که با دوستانش در سربالایی جردن پشت چراغ ایستادند با چشمک به لبخندم جواب داد. ازش میپرسم، خوش میگذره؟ با خنده سر تکان میدهد و میگوید: امشب خبری نیست اما به از هیچیه! باقی صدایش در صدای بلند سیستم ماشینش گم میشود. با هر زحمتی هست سوالم را میپرسم و میگویم: هر هفته اینجایی؟ آخرش چه اتفاقی میافتد؟ با خنده میگوید: اگه برنامه دیگری پیش نیاید بله اینجام. آخری ندارد همش در همین یکی دوساعت خلاصه میشود. «تو رو کم کنی پسرا »! بعضی از آنها را باید از رو برد.
لیلی ادامه میدهد: این که فکر میکنند چون سوار ماشین مدل بالا هستند میتونن حال ما رو بگیرن خیلی احمقانست. ازش میپرسم خودت هم که سوار ماشین میلیونی هستی! با خنده میگوید ماشین من کجا و لامبورگینی میلیاردی کجا! چراغ سبز میشود و با یک بوق خداحافظی میکند. دور دور کردن اصطلاحی که امروزه یکی از سرگرمی این روزهای جوانان ایرانی است هرچند مدل آن نسبت به چند سال گذشته تغییر چشمگیری داشته اما با ورود خودروهای لوکس وارد فاز تازهتری شد. پیش از این نیز، تیونینگ که برای بسیاری از ماشین بازها واژهای آشنا است،
تعداد زیادی از جوانها را به خود مشغول میکرد. ایجاد تغییرات اساسی در بدنه خودروها و همچنین موتور آنها و تبدیل یک ماشین ساده به مدلی اروپایی پیش از وارد شدن خودروهای لوکس و صرف هزینههای سرسام آور برای تیونینگ، سرگرمی بچه مایه دارها بود. این روزها هم بسیاری از جوانان که هنوز هم عاشق پیکان سوسکی هستند یا سوار ماشینهای چند صد میلیونی میشوند اولین اقدامشان برای اسپرت کردن، ارتفاع زدن است. آنها با دست بردن در کمک فنرها ارتفاع خودرو را تا حد ممکن پایین میآورند به طوری که با سوار شدن یک نفر اضافه، حرکت خودرو در برخی مسیرها به سختی انجام میشود و در برخی موارد ارتفاع خودرو تا زمین به اندازه دو حبه قند است.
هر چند که گفته میشود تیونینگ در گذشته با استقبال بیشتری مواجه بوده اما به نظر میرسد امروزه با وجود خودروهای چند صد میلیونی، حرکات نمایشی، دور دور کردن جوانان در خیابانها و هزینههای میلیونی برای خودروها، تب ماشین بازی جوانان به این آسانی فروکش نمیکند. جردن را به سمت چهار راه جهان کودک پایین میآیم ساعت از نیمه شب هم گذشته اما هنوز گره ترافیک جردن باز نشده است. خبری از خستگی در چهرهرانندگان جوان نیست اما کسانی که برای کاری از این خیابان عبور کردهاند پشت این گره کور اعصابی برایشان نمانده است. راننده ماشین کناری شیشه را پایین میکشد و دستش را تا آرنج بیرون میآورد و بلند میگوید: نمیدونم چه لذتی می برن این که پشت این ترافیک گیر کنن. کار هر هفتشون هم هست. البته منم ماشین میلیاردی سوار میشدم بایدم پز میدادم.
فقط با یک لبخند جواب مرد را میدهم و به این فکر میکنم این جوانان که به گفته خودشان برای دیده شدن بیشتر و توجه خریدن، اقدام به دور دور کردن در خیابانهای بالای شهر از جمله پاتوق ایران زمین یا جردن میکنند؛ حاضرند برای تجهیز یک سیستم صوتی پنج میلیون تومان هزینه کنند تا با قدرت بالای ضبط خود خیابان را به لرزه درآورند پس چه برسد به ترافیک دو ساعته جردن در کنار همه این سرگرمیها، اگر عصر جمعه سری به انتهای اتوبان همت بزنید خودروهای گران قیمتی را در آنجا میبینید که در حال دریفت هستند. هر خودرویی از بی.ام.دبلیو، لکسوس و جنسیس کوپه تا پراید و پژو ال ۹۰پیدا میشود اما معمولا پژو ۴۰۵ برنده مسابقه دریفت و کشیدن دستی خودرو برای چند دور چرخش خودرو به دور خود است که احتمال واژگونی این خودرو نیز وجود دارد.
هر راننده و رهگذری ساعت ۱۰ شب به بعد در برخی اتوبانها مانند نیایش، همت و یادگار امام تردد کند خودروهای گران قیمت این جوانان را میبیند که با خاموشی و غفلت دوربینهای ثبت سرعت پلیس، خط سرعت را شکسته و با ۱۴۰ تا ۱۸۰ کیلومتر سرعت با لایی کشی و دادن دنده معکوس مرز اتوبانها را در نوردیده و به تخلیه انرژی میپردازند. در سوی دیگر شهر نیز جوانان با پورشه، مازراتی و بوگاتی و... مشغول جلب توجه هستند. جوانانی که حاضرند تمام پول تو جیبی خود را خرج ماشینهای خود کنند تا شاید به چشم بیایند!