گروه سیاسی: سایت «الف» اصولگرای نوشت: خلا سیستمامنیتی در عرصهعمومی و ارائه حداقل روایت از این ماجرا باعث این برداشتهای ناصواب شده که پیامد آن، انتسابات ناروا به طیف مذهبی جامعه است. میتوان درک کرد که برای کشف حقیقت و یافتن علل وقوع چنین رخدادهایی به زمان نیاز است، اما همین انفعال دستگاه امنیتی و اهمال در جهت روایت اول از این ماجرا، فضا را برای سوءاستفاده و جولان برخی مهیا کرده است.
کارآمدی دستگاه امنیتی ایران بر کسی پوشیده نیست و امری است غیرقابل انکار؛ چه در وقایع امسال و چه در گذشته این دستگاه خالق صحنههای تحسین برانگیزی بوده که سایه خطر را از سر کشور دور کرده است. با این وجود و باور به توانمندی این سیستم، ضروری است ضعفها و نقصانهایی که دستگاه امنیتی کشور به آن دچار است ذکر گردد و این به مثابه معاضدت برای تناور شدن نظام امنیتی و تعمیق امنیتملی است.
ماجرای اخیر مسمومیت سریالی دانشآموزان در قم و برخی شهرستانها نشان داد که نظام امنیتی با وجود کشف تهدیدات و مقابله با آن، دچار اختلالاتی در مواجهه با افکار عمومی است که همین امر فرصت را برای میدانداری عناصر متخاصم فراهم میکند. از اواسط آذرماه بود که ماجرای مسمومیت دانشآموزان در قم مطرح شد و با تداوم آن، تحلیلهایی در خصوص عامدانه بودن این ماجرا، به روایت غالب بدل گشت؛ امری که با توجه به تکرر وقوع آن و همچنین فرضیهها و احتمالاتی که از سوی مسئولان مطرح میگردد، قرابت زیادی با واقعیت دارد.
اما با این وجود، از سوی دستگاه امنیتی موضع خاصی در این خصوص ابراز نشد و اظهارنظر رسمی به بررسی و واکاوی دقیق ماجرا منوط شد و همین امر فرصت را برای عناصر متخاصم در داخل و خارج کشور فراهم کرد. تکلیف عناصر خارج از کشور مشخص است و نیازی به واکاوی ندارد؛ هر مسئلهای در ایران، دستاویزی است برای کلنگی کردن ذهن جامعه و مورد اخیر هم مستثنی از این قاعده نیست. اما سکوت دستگاه امنیتی در ماجرای مسمومیت دانشآموزان، موجب راندن تفاسیری از سوی داخلیها شده که شاید نسبت کمتری با واقعیت داشته باشد و میتوان آن را صرفاً فرضیه قلمداد کرد.
اینکه برخی جریانات مذهبی در جمهوری اسلامی عامل این مسمومیتها معرفی میشوند و دلایل این اقدام هم مخالفت آنها با تحصیل دختران ذکر میگردد، ریشه در واقعیتهای جامعه ایران ندارد. پس از انقلاب تا کنون، دختران و زنان جایگاه قابلتوجهی در جامعه داشتهاند و علاوه بر فراهم شدن امکانات تحصیلی، حضور پر رنگ آنها در بطن سیاست، فرهنگ، ورزش و دیگر حوزهها کاملاً محسوس است. با در نظر گرفتن این گزاره، اگر در جمهوری اسلامی مواجهه با زنان و دختران، یا حمایت از گرایشهای مذهبی اینچنین، مطرح بود باید تا امروز، اقدامات مشابه آن دیده میشد. هر چند به طور مطلق نمیتوان بر این برداشت مثبت تکیه داشت، اما در نگاه کلی و تحلیل نهایی، چنین روایتها و تفاسیری که این روزها رواج یافته، چندان وزن و اعتباری ندارند.
با این وجود، خلا سیستمامنیتی در عرصهعمومی و ارائه حداقل روایت از این ماجرا باعث این برداشتهای ناصواب شده که پیامد آن، انتسابات ناروا به طیف مذهبی جامعه است. میتوان درک کرد که برای کشف حقیقت و یافتن علل وقوع چنین رخدادهایی به زمان نیاز است، اما همین انفعال دستگاه امنیتی و اهمال در جهت روایت اول از این ماجرا، فضا را برای سوءاستفاده و جولان برخی مهیا کرده است.