گروه فرهنگ وادب: پنجم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بیژن ترقی است؛ شاعر و ترانهسرایی که هم با موسیقی آشنا بود و هم بر ادبیات کهن اشراف داشت.
بیژن ترقی دوازدهم اسفندماه 1308 در تهران به دنیا آمد و پنجم اردیبهشتماه 1388 پس از تحمل مدتها رنج بیماری در خانهاش از دنیا رفت. «آتش کاروان» یکی از پرآوازهترین ترانههای اوست که ترانههای بهیادماندنی دیگری همچون «بهار دلنشین» و «برگ خزان» را هم به جا گذاشته است. ترقی در طول زندگی هنری خود ترانههای مشترک زیادی با روحالله خالقی مانند «بهار دلنشین» (تا بهار دلنشین آمده سوی چمن / ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن) کار کرده که با صدای غلامحسین بنان ماندگار شده است. او با پرویز یاحقی نیز سه ترانه «برگ خزان»، «افسانه محبت» و «میزده» را ساخته است.
از ترقی ترانههای زیادی به جا مانده که مجموعه آنها در کتابی با عنوان «آتش کاروان» گرد آمده و توسط انتشارات بدرقه جاویدان منتشر شده است.
ترقی فعالیت ادبی خود را با استادانی چون ملکالشعرای بهار، امیری فیروزکوهی، نیما یوشیج و شهریار آغاز کرده بود و با هنرمندان و آهنگسازان نامی روزگار خود چون ابوالحسن صبا، رضا محجوبی، علی تجویدی، داریوش رفیعی و پرویز یاحقی همکاری نزدیک داشت.
ترانهسرایی معشوق بیژن ترقی بود
زندهیاد همایون خرم، آهنگساز، از ترقی بهعنوان ترانهسرایی بینظیر و بااحساس یاد کرده و درباره او گفته است: او شوق ترانهسرایی داشت. اگر کسی عاشق نباشد، باید راه دیگری انتخاب کند. عاشق جز طلب معشوق چیز دیگری نمیخواهد و معشوق بیژن ترقی، ترانهسرایی بود. میبینیم شاعرانی هستند که خوب غزل و قصیده میگویند؛ اما ترانههایشان آنچنان که ترانههای بیژن ترقی دلنشین است، به دل نمینشیند.
ترانهسرایی که موسیقی را میشناخت
رحیم معینی کرمانشاهی، شاعر و ترانهسرا، نیز درباره دوست ترانهسرایش میگوید: هنگامی که بیژن ترانهای را میساخت و برایم میخواند، میدیدم که چه فکر تازهای دارد و نمیدیدم که در قالب قدیم حرکت کند. فکرش خیلی باز بود و بزرگترین امتیازی که نسبت به سایر ترانهسراها داشت، شناخت موسیقی بود.
پیوند ترانه با شعر فصیح فارسی در کار ترقی
سهیل محمودی، شاعر و ترانهسرا، هم با اشاره به اینکه ترانهسرایی به مفهوم امروزی میراث دوران مشروطه و پس از آن است، میگوید: از زمانی که این گونه ادبی استقلالی داشته، شخصیتهایی را پدید آورده و معرفی کرده است و به نظر بنده، در کسانی که این سه کار ترانهسرایی، ملودیسازی و خوانندگی را انجام میدادهاند، عارف قزوینی فردی سرآمد است که البته آن وجه موسیقایی کارش بالاتر است و همینطور پس از آن، امیرجاهد (پدر خانم استاد معین) حضور دارد که او هم نیز وجه موسیقایی کارش اهمیت دارد. اما با حضور رهی معیری در عرصه شعر، تصنیف و ترانه تشخصی پیدا میکند. گرچه گاه بهشکل موردی، این را در شعر ملکالشعرای بهار و وحید دستگردی میبینیم؛ اما آنجا که ترانهسرایی به شکل جریانی درمیآید، این کار با رهی آغاز میشود. در کنار رهی معیری و بعد از او، حتما و قطعا بیژن ترقی است که ترانه را به یک درخشش میرساند. بیژن ترقی در شعر فارسی که مبنای تصنیف و ترانه است، دستی توانا دارد. او غزلسرایی است که به تبع سبک هندی، شعر میگوید.
ترقی نیمای ترانه ایران است
اسماعیل آذر، شاعر، بیژن ترقی را مبدع ترانهسرایی جدید توصیف میکند و میگوید: به اعتقاد من، بیژن ترقی نیمای ترانه ایران است، هرچند شعرهایش به لحاظ زبانی فاخرتر از نیماست.
ترانهسرایی که به ادبیات کهن اشراف داشت
اسماعیل امینی، شاعر و ترانهسرا، نیز میگوید: بیژن ترقی در همه آثارش نگاهی انسانی داشت، دغدغههایش دغدغههای انسانی بود و برخلاف بسیاری از ترانهسراها، از دغدغههای شخصی و روزمره سخن نگفت. ترقی به مفاهیم عام نگاه داشت. با این حال، این نگاه به مفاهیم عام موجب ابهام در شعرش نمیشد و این یکی از توفیقات بزرگی است که او در ترانهاش به آن دست پیدا کرده بود. آن هم در ترانهسرایی که جنسش چندان ماندگار نیست؛ ترقی دغدغههای ماندگار را دنبال میکرد.
او ادامه میدهد: ترقی در کارش شیوایی و سادگی زبان ترانه را با استحکام و انسجام زبان شعر در هم آمیخته بود و به هوای ساده کردن ترانه از استحکام آن نکاسته بود؛ از اینرو ما در ترانههایش شیوایی و رسایی و انسجام را با هم میبینیم. ترقی نسبت به منابع ادبیات کهن اشراف داشت و این از نوع ترکیبها و بدایع و تلمیحاتی که در شعرش به کار میگرفت، کاملا روشن است. در عین حالی که به اصالت شعر فارسی آگاه بود و در آن اصالت ریشه داشت، سعی میکرد از زبان امروز برای بیان ترانهاش استفاده کند. پیکر بیژن ترقی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) در کنار همکاران قدیمیاش، علی تجویدی و پرویز یاحقی، به خاک سپرده شده است.