گروه جامعه: سایه مقدسی دانش آموز نخبه ی مراغهای که به دستور رییسجمهور برای درمان عازم آلمان شد، از سوی پزشکان آلمانی جواب شد. پروفسور پیتر بادر و تیم پزشکی متخصص مداوای سایه مقدسی، پدر و مادر سایه را به جلسهای دعوت کردند.
جلسه با جمله متاسفم! پروفسور بادر شروع شد، او به خانوادهی مقدسی گفت: «الان سایه در وضعیتی قرار گرفته که دیگر از دست ما کاری برنمیآید. تمام بدن آلوده شده و درمان فایدهای ندارد. ما میخواهیم اجازه بگیریم که درمان را متوقف و دستگاهها را قطع کنیم.» محمدرضا مقدسی پدر سایه اما اجازه قطع دستگاهها و توقف درمان را به پزشکان آلمانی نمیدهد.
او میگوید:«من با هزار امید و آرزو دخترم را برای درمان به آلمان آوردم و حالا پزشکان آلمانی میگویند: دیگر دیر شده. اما من نمیگذارم درمان را قطع کنند. من برای اینکه درمان شروع شود، خیلی تلاش کردم.» اینبار بغض پدر سایه میترکد: «دخترم به سختی نفس میکشد. من دارم رفتنش را میبینم و همه اینها به خاطر توقف درمان سایه است. اگر درمان سایه متوقف نمیشد...» گریه امان نمیدهد حرفش را تکمیل کند.
پزشکان ایرانی تنها راه درمان سایه را که به بیماری ای. ال. ال مبتلاست اعزام به آلمان دانستند. نماینده مراغه وضعیت سایه ؛ دانشآموزی که عضو سازمان استعدادهای درخشان است و شعر میگوید را به گوش رییس جمهور رساند و سایه به دستور رییس جمهور برای درمان عازم فرانکفورت شد. پس از رسیدن به آلمان بر مبنای خبرهای منتشر شده در رسانهها، در بیمارستان فرانکفورت بستری و درمان او آغاز شد. اوایل درمان، وضعیتش بهتر شده بود.
پدر سایه معلم بود و وزیر آموزش و پرورش دستور داده بود که پدر سایه در مدرسه ایرانی فرانکفورت ادبیات تدریس کند و دخترش در بیمارستان فرانکفورت مورد معالجه قرار گیرد اما سرکنسولگر ایران در فرانکفورت، به دلیل هزینه درمان سایه، قرارداد کار و بیمه محمدرضا مقدسی را تنظیم نکرد. بیمارستان هم به دلیل عدم بیمه و عدم پرداخت پول، طبق قوانین آلمان درمان سایه را متوقف کرد.
محمدرضا مقدسی معتقد است که دلیل رفتن سایه به سوی مرگ، تعلل سرکنسول ایران در فرانکفورت در امضای قرارداد کاری و بیمهی اوست: «من از آقای عبدالهی، سرکنسول ایران در فرانکفورت به تمام مراجع قانونی، قوه قضاییه ایران، نمایندگان مجلس و شخص رییسجمهور شکایت رسمی میکنم. او باعث توقف درمان دخترم شد.» او با اشاره به وضعیت دیگر بیماران سرطانی، مشابه سایه میگوید: «اوایل که درمان سایه آغاز شد، داشتیم نتیجه میگرفتیم اما توقف درمان همه چیز را خراب کرد. کسانی که وضعیتشان از سایه هم بدتر بوده و درمانشان بدون توقف انجام شده الان به وضعیت خوبی رسیدهاند، اما دختر من نفسهای آخر را میکشد.»
وضعیت بد جسمانی سایه پس از مرخص شدن از بیمارستان آلمان و از هوش رفتن او در منزل باعث شد قبل از درست شدن وضعیت بیمه، بیمارستان فرانکفورت دوباره سایه را بپذیرد و درمان محافظتی برای او در پیش گیرند. پرفسور پیتر بادر همان وقت درنامهای به کنسولگری ایران در فرانکفورت، وضعیت سایه را شرح داد و خواستار پوشش بیمهای این بیمار شد اما سرکنسولگر ایران در نامهای به پزشک معالج سایه خواستار انتقال او به ایران شده بود.
بعد از پوشش رسانهای این ماجرا، آموزش و پرورش، ماموری برای رسیدگی به وضعیت این خانواده به آلمان فرستاد و درمان سایه از سر گرفته شد. محمدرضا مقدسی میگوید: «دیگر دیر شده بود، بدن سایه مقاومتش را از دست داده بود. مثل نوشدارویی که بعد ار مرگ سهراب به او دادند.» او در رابطه با قطع درمان سایه در شرایط کنونی میگوید: «نمیگذارم درمان را متوقف و دستگاهها را از او جدا کنند، من هنوز به معجزه ایمان دارم. خدایا قدری معجزه نصیب ما کن.»